نام امام سجاد عليه السلام چهارمين امام شيعيان تداعي كننده مناجات و راز و نياز و دعااست. آن امام، مجالي براي فعاليتهاي علني فرهنگي، اجتماعي و سياسي نيافت و عمر شريف خود را در محراب عبادت و نيايش سپري ساخت. عبادت و دعايش، «سيرالي الحقي» نبود كه «سيرالي الخلق» را به دنبال نداشته باشد. بلكه عبادت و محراب او و رويي به خالق و سويي به سوي خلق داشت.
او با «حبل» دعا مردم را با خدايشان مرتبط مي ساخت و اين «حبل» از چنان استحكام و عمقي برخوردار است كه پس از گذشت قرنها، طراوت، اتقان و ژرفاي خود را از دست نداده است.
نوشته حاضر، بحثي كوتاه در باره «صحيفه سجاديه» آن حضرت است.
نمي توان گفت همه دعاها و نيايشهاي امام به دست ما رسيده است؛ بلكه دعاهاي منسوب به آن حضرت قطره اي از درياي ژرف نيايشهاي او است. دليل اين سخن مستدركات بسيار «صحيفه كامله سجاديه» است.
به هرصورت، به قول شهيد سيدمحمدباقر صدر(ره)، صحيفه سجاديه را بايد به عنوان بزرگترين عمل اجتماعي زمان و موقعيت امام عليه السلام معرفي كرد. اين كتاب يگانه ميراث فرهنگ الهي، يك منبع بزرگ مكتبي، يك مشعل هدايت رباني و يك مدرسه اخلاق و تربيت اسلامي است كه با گذشت روزگاران پايدار مي ماند. انسانيت پيوسته به آن نيازمند است و هرچه گمراهي هاي شيطان و فريبندگي دنيا فزونتر گردد، نياز به آن بيشتر مي شود.(1)
حكومت بني اميه، به طور كامل امام را در عزلت سياسي قرار داده بود به نحوي كه در تمام مدّت عمر شريفش فقط يك بار از روي ناچاري از پيشنهاد كارساز امام استقبال كردند و آن موقعي بود كه: «عبدالملك خليفه اموي با پادشاه روم درگيري پيداكرد، و پادشاه روم... او را تهديد كرد كه نقدينه هاي آنان را براي تحقير مسلمانان از كشور روم وارد كند و در مقابل آن، هر قراردادي كه خواست با آنها ببندد. در اينجا عبدالملك متحير و بيچاره شد... لذا مسلمانان را دعوت به گردهمايي كرد و با آنها به مشورت پرداخت. هيچ كدام نظري كه بتواند آن را به كار ببندد، اظهار نكردند. در آنجا مردم به او گفتند: توخود مي داني راه فرار از اين مشكل به دست چه شخصي است. فرياد برداشت: واي بر شما چه كسي اين كار از او ساخته است؟
گفتند: بازمانده اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله . گفت: راست گفتيد. او براي رفع اين مشكل به امام زين العابدين عليه السلام پناهنده شد. امام عليه السلام فرزند خود، محمدبن علي الباقر عليه السلام را به شام گسيل داشت و تعليمات لازم را به او داد. در آنجا امام باقر عليه السلام طرحي نو، براي تنظيم پول مسلمانان ارائه داد و كشوراسلامي را از موقعيت استعماري نجات داد.»(2)
اين قضيه نشان مي دهد كه اگر موقعيت اجتماعي و سياسي براي امام فراهم بود، تنها به دعا و مناجات نمي پرداخت و از كان دانش و معرفت و تدبير الهي خود امت اسلامي را بهره مند مي ساخت. اما افسوس كه حكام مستبد بني اميه اين موقعيت را از امام سلب كردند و امت اسلامي را از خورشيد وجودش محروم ساختند.
صحيفه سجاديه چه كتابي است؟
از صحيفه سجاديه، كه سند آن به امام زين العابدين عليه السلام منتهي مي شود، به «اُخت القرآن» و «انجيل اهل البيت عليهم السلام »و «زبورآل محمد صلي الله عليه و آله » و «صحيفه كامله» تعبير شده است.*
علامه ابن شهرآشوب، در كتاب معالم العلما در ذيل ترجمه متوكل ابن عمير، باعنوان «زبورآل محمد صلي الله عليه و آله » و در ذيل ترجمه يحيي ابن محمدالحسيني الدلفي، باعنوان «انجيل اهل بيت» از آن ياد كرده است.(3)
ششمين تصنيفي كه در اسلام صورت گرفته، صحيفه سجاديه است؛ زيرا چنين نقل گرديده است:
«الصحيح ان اول من صنف اميرالمؤمنين ثم سلمان ثم ابوذر ثم الأصبغ بن نباته ثم عبيداللّه بن أبي رافع ثم صنف الصحيفة الكاملة.»(4)
بدين سبب، علماي مسلمان اهتمام بسيار به اين كتاب داشته، شرحهاي زيادي برآن نوشته اند. يكي از نويسندگان در كتاب خود تعداد 68 شرح صحيفه را معرفي كرده ا ست.(5)
شيخ آقابزرگ نيز در كتاب الذريعه (ج 13، ص 345 به بعد) شروح صحيفه سجاديه را
«طنطاوي»، مفسر قرآن، وقتي آيت اللّه العظمي مرعشي نجفي(ره) صحيفه سجاديه را به عنوان هديه برايش ارسال مي كند، مي گويد: اين كتاب را فوق كلام مخلوق و دون كلام خالق ديدم.
به هرحال صحيفه سجاديه اي كه اكنون در دسترس ماست، پنجاه و چهار دعا دارد كه دعاي اولش «في التحميدللّه عزوجل» و دعاي آخرش «دعاؤه في استكشاف الهموم» است. متوكل بن هارون گفته است كه «امام صادق عليه السلام هفتاد و پنج دعا به من املا فرمود. يازده باب آن از دستم رفت و شصت و چند باب آن را حفظ كردم... ».(6)
سيد محسن امين(ره) مي گويد: صحيفه كامله 61 دعا دارد كه در باره انواع خير و عبادت و طلب سعادت است و كيفيت توجه به پروردگار و طلب حوائج از او و چگونگي عمل كردن به قول خداوند «ادعوني استجب لكم» را مي آموزد.(7)
سند صحيفه سجاديه
صحيفه اي كه اكنون در دست ما است سندش به «بهاءالشرف» مي رسد. وي در سال 516 در ماه ربيع الاول اين دعاها را به سندي كه در اول صحيفه نقل شده، دريافت كرده است؛ البته صحيفه سالها قبل از «بهاءالشرف» معروف بود. چنانكه نجاشي در ذيل ترجمه «متوكل بن عميربن المتوكل» نوشته است:
«روي عن يحيي بن زيد دعاء الصحيفه اخبرناالحسين بن عبيداللّه عن ابن اخي طاهر عن محمد بن مطهر عن أبيه عن عمير بن المتوكل عن أبيه متوكل عن يحيي بن زيد بالدعآء.»(8)
بي ترديد نجاشي قبل از «بهاءالشرف» مي زيست و در سال 450 ه•• . وفات يافت.
همچنين علامه مجلسي(ره) از نسخه اي از صحيفه ياد مي كند كه به سال 333 ق. مربوط است:
«قدوجدت في نسخة قديمة من الصحيفة الكاملة... و كان تاريخ كتابتها سنة ثلاث و ثلاثين و ثلاثمأة...»(9)**
شايان ذكر است كه صحيفه سجاديه به بررسي سندي نياز ندارد، چون بسياري از علما ادعاي تواتر آن را كرده اند. از مطالعه اجازاتي كه براي نقل صحيفه سجاديه به ثبت رسيده است، چنان بر مي آيد كه اين كتاب به بررسي سندي نياز ندارد و متواتر است. علامه مجلسي مي نويسد:
«... ويرتقي الأسانيد المذكورة هنا الي ستة و خمسين ألف اسناداً و مأة إسناد.»(10)
يكي از شارحان صحيفه نيز چنين نوشته است:
«و لما كانت نسبة الصحيفة الشريفة الي صاحبها عليه السلام ثابتة بالاستفاضة ـ التي كادت تبلغ حدالتواتر ـ ...»(11)
ناگفته نماند كه اگر به سندي كه در مقدمه صحيفه ذكر شده اكتفا كنيم، از شرايط حجيت و اتقان برخوردار نيست؛ زيرا:
اولاً: از سيدنجم الدين بهاء الشرف، كه در اول سند آمده است، در كتابهاي رجالي ذكري به ميان نيامده است. همچنين از «عُكبَري» و «عبداللّه بن عمربن الخطاب» نيز در كتابهاي رجالي ياد نشده است.
ثانياً: اگرچه در كتب رجالي از ابوالمفضل ياد شده است؛ اما بيشتر او را تضعيف كرده اند. نجاشي درمورد وي مي گويد: «كان سافر في طلب الحديث عمره و كان في اول امره ثبتاً ثم خلط و رأيت جل اصحابنا يغمزونه و يضعفونه.»(12)***
ثالثاً: در رجال نجاشي آمده است كه «متوكل بن عمير بن متوكل» صحيفه را از «يحيي بن زيد» نقل كرده، در حالي كه در مقدمه صحيفه مي خوانيم: عمير از پدرش «متوكل» نقل كرده است. و اين متوكل توثيق نشده است.
رابعاً: اِخبار شيخ سعيد ابوعبداللّه... درسال پانصد و شانزده بوده است و عبداللّه بن عمر، كه در سند آمده، صحيفه را در سال دويست و شصت و پنج (265) نقل كرده است. تنها سه راوي (ابومنصور عكبري و ابوالمفضل و شريف ابوعبداللّه) واسطه اين دو نفر شمرده مي شوند. بعيد به نظر مي رسد كه در فاصله زماني بين شيخ سعيد و عبداللّه بن عمر (دويست و پنجاه و يك سال) فقط سه راوي واسطه قرارگيرند مگر اينكه گفته شود اين سه راوي يكديگر را ملاقات كرده باشند و... .(13)
گوينده «حدثنا» در اول سند صحيفه چه كسي است؟
چنانكه مرحوم الهي قمشه اي در مقدمه ترجمه خود بر صحيفه آورده و همچنين در رياض السالكين ديده مي شود، در اين مورد دو قول وجود دارد:
1 ـ گوينده «حدثنا» شيخ جليل القدر «علي بن السكون» است. وي از بزرگان علماي اماميه و مورد وثوق است. اين قول منسوب به شيخ بهايي(ره) است. (الذريعه الي تصانيف الشيعه، ج 15، ص 18)
2 ـ گوينده «حدثنا» عميدالرؤساء هبة اللّه بن حامد است كه متوفاي سال 609 ق. است. (سيدابوالفضل حسيني، تلخيص الرياض، ص 9، پاورقي)
صاحب رياض السالكين اين قول را پذيرفته ونوشته است:
«... دل عليه ماوجد بخطّ المحقق الشهيد قدس سره علي نسخته المعارضة بنسخة ابن السكون المرقوم عليها بخط عميدالرؤساء ماصورته: قرأها عليّ السيدالاجل النقيب الأوحد العالم جلال الدين عماد الاسلام ابوجعفر القاسم بن الحسن بن محمد بن الحسن بن معيّة ـ ادام اللّه تعالي علوه ـ قرائة صحيحة مهذبة. و رويتها له عن السيد بهاءالشرف ابي الحسن محمد بن....»(14)
با همه اينها صحيفه سجاديه به بررسي سندي نياز ندارد؛ زيرا:
1 ـ علماي اماميه بر استفاضة و بلكه تواتر آن اتفاق نظر دارند. چنانكه عالم بزرگوار الهي قمشه اي مي گويد: «... علماي بزرگ اماميه گويند: صدور صحيفه سجاديه از امام سجاد عليه السلام به روايات مستفيضه بلكه قريب به تواتر است، هيچ شك و ترديدي در اين كه كلام امام است نتوان كرد.»(15)
آيت اللّه العظمي مرعشي نجفي قدس سره نزد زيديه و اسماعيليه نيز ادعاي تواتر كرده است.
در همين مورد، كلام علامه مجلسي و صاحب رياض السالكين قبلاً نقل گرديد.
2 ـ فصاحت و بلاغت صحيفه حاكي از آن است كه نمي تواند كلام غير معصوم عليه السلام باشد. چنانكه «طنطاوي»، مفسر قرآن، وقتي آيت اللّه العظمي مرعشي نجفي(ره) صحيفه سجاديه را به عنوان هديه برايش ارسال مي كند، مي گويد: اين كتاب را فوق كلام مخلوق و دون كلام خالق ديدم.
«قال سيدنا الاستاذ العلامة الكبري و الآية العظمي النجفي المرعشي:
كتب اليّ العلامة الجوهري الطنطاوي صاحب التفسير المعروف وصول الصحيفة و شكرلي علي هذه الهدية السنية و اطري في مدحها و الثناء عليها الي ان قال:
و من الشقاء انا الي الآن لم نقف علي هذا الاثر القيم الخالد من مواريث النبوة و أهل البيت و اني كلما تأملتها رأيتها فوق كلام المخلوق و دون كلام الخالق...»(16)
شايان يادآوري است كه پس از آن، طنطاوي از آيت اللّه العظمي مرعشي نجفي مي پرسد: آيا تاكنون كسي از علماي اسلام شرحي برآن (صحيفه سجاديه) نوشته است؟ آيت اللّه مرعشي مي نويسد: «شارحيني كه مي دانستم نام بردم و كتاب رياض السالكين تأليف سيدعليخان را به ايشان تقديم كردم. معظم له در جواب نوشت كه من مصمم و آماده ام كه بر اين صحيفه گرامي شرحي بنويسم.»(17)
همچنين سيدمحسن امين(ره) فصاحت و بلاغت و اسلوب اين صحيفه را دليلي بر صدور آن از امام معصوم عليه السلام دانسته و مي نويسد: «و بلاغة الفاظها و فصاحتها التي لاتباري و علو مضامينها و مافيها من انواع التذلل للّه تعالي و الثناء عليه والأساليب العجيبة في طلب عفوه و كرمه و التوسل اليه اقوي شاهد علي صحة نسبتها و ان هذا الدّر من ذلك البحر و هذا الجوهر من ذلك المعدن و هذاالثمر من ذلك الشجر.»(18)
پس بايد گفت صحيفه سجاديه هرگز به جرح و تعديل روات نيازمند نيست، بلكه باتوجه به انشاي كلام و فصاحت و اعجاز بيان، مي توان گفت كه كلام حضرت امام سجاد ـ عليه صلوات اللّه ـ است.(19)
3 ـ نكته ديگري كه بر صدور صحيفه دلالت مي كند، سندهاي متعدد و اجازه هاي گوناگون است. علامه مجلسي(ره) در باره طرق روايي صحيفه، مي گويد:
«واعلم انها كثيرة جدا بحيث يعسر الضبط و الإحاطة و الاحصاء...»(20)
در صورت اجازه اي كه «اميرماجد بن امير جمال الدين محمد الحسيني الدشتكي» به «مولي محمد شفيع» داده است، سند متصل ديگري وجود دارد كه قابل توجه مي نمايد:
«اني أرويها عن والدي السيد السنّد العلامة الثقة... جمال الدين محمدبن عبدالحسين الحسيني الدشتكي عن عمه السيد معزالدين محمد ابن السيد الفاضل... نظام الدين أحمد... عن ابيه السيد نظام الدين أحمد المذكور عن أبيه معزالدين ابراهيم، عن أبيه سلام اللّه عن أبيه عماد الدين مسعود، عن ابيه صدرالدين محمد، عن ابيه غياث الدين منصور عن ابيه صدرالدين محمد عن ابيه ابراهيم عن ابيه محمد عن ابيه اسحاق عن ابيه علي عن ابيه عربشاه عن ابيه أميرانبه، عن ابيه اميري، عن أبيه الحسن، عن ابيه الحسين، عن ابيه علي، عن أبيه زيد، عن ابيه علي، عن ابيه محمد، عن ابيه علي، عن ابيه جعفر، عن ابيه احمد، عن ابيه جعفر، عن أبيه محمد، عن ابيه زيد، عن ابيه الامام علي بن الحسين زين العابدين عليه و علي آبائه التحية والسلام...».(21)
ظاهرا «امير ماجد» با بيست و نه واسطه سند خود را به امام زين العابدين عليه السلام رسانده است.
همچنين علامه مجلسي اجازه هاي متعددي در مورد صحيفه در جلد 107 بحار (ص 43 به بعد) نقل كرده است. يك مورد از اين اجازه ها كه قابل توجه است، اجازه روايتي است كه پدر علامه مجلسي در رؤيا از امام زمان(عج) دريافت كرده است:
«... و بعد فيقول أفقر عباداللّه الغني، محمد تقي بن مجلسي الاصفهاني عفي عنهما بالنبي و آله: انّي أروي الصحيفة الكاملة عن مولانا و مولي الأنام سيدالساجدين علي بن الحسين زين العابدين مناولة عن صاحب الزمان و خليفة الرحمان الحجة بن الحسن عليه السلام بين النوم و اليقظة و رأيت كاني في الجامع العتيق باصبهان و المهدي صلوات اللّه عليه قائم و سألت عنه مسائل اشكلت عليّ فأجاب عنها، ثم سألت عنه(ع) كتابا أعمل عليه، فأحالني بذلك الكتاب الي رجل صالح، فلما اخذت منه كان الصيحفة و ببركة هذه الرؤيا انتشرت الصحيفة في الآفاق بعد ماكان مطموس الأثر في هذه البلاد.»(22)
با توجه به مجموع مطالبي كه گذشت، مي توان اطمينان پيدا كرد كه صحيفه از ناحيه امام سجاد عليه السلام صادر گرديده و تاكنون هيچ كس در اين امر تشكيك نكرده است.
چرا صحيفه كامله گفته اند؟
دراين مورد، دو نظر ابراز شده است؛ آيت اللّه مرعشي نجفي(ره)، در مقدمه اش بر صحيفه سجاديه ترجمه بلاغي، چنين نگاشته است:
«فلسفه آنكه صحيفه را «كامله» ناميده اند، بنابر آنچه من از سيد جمال الدين كوكباني يمني شنيدم، آن است كه نزد «زيديه» از صحيفه، نسخه اي هست ولي كامل نيست و در حدود نصف اين صحيفه است و از اين جهت اين صحيفه را كامله ناميده اند.»(23)
يكي از محققان معاصر اين نظر را نپذيرفته، چنين مورد نقد قرار داده است:
«اين تحليل نه تنها كافي نيست، بلكه آن را درست نمي توان شمرد؛ چه لفظ كامله در سند صحيفه از گفته متوكل بن هارون كه خود يحيي بن زيد را ديده است، مشاهده مي شود و مي گويد: أخبره انّه من دعاء ابيه علي بن الحسين من دعاء الصحيفة الكاملة.»
و نيز متوكل مي گويد: يحيي بن زيد گفت: مي خواهي تو را صحيفه اي از دعاي كامل بدهم؟
و مسلم است كه در آن وقت صحيفه اي كه امروز به نام صحيفه زيديه مشهور است (طبق گفته كوكباني)، وجود نداشته و بر فرض وجود، شكي نيست كه متوكل از آن بي خبر بوده است تا چه رسد كه از نقص آن مطلع باشد...».(24)
سپس اين محقق چنين ابراز نظر مي كند:
«... اين مجموعه را از آن جهت كامله گفته اند كه دستوري كامل براي درخواست حاجات بنده از خداي تعالي است. در بيشتر موارد و در باره اغلب نيازمنديها؛ و چون چنين دعاها از ائمه معصومين عليهم السلام با اين ترتيب صدور نيافته، اين ادعيه در مقابل دعاهاي ائمه ديگر به كامله ملقب شده است. واللّه العالم.»(25)
اين نظريه نيز قابل قبول نمي نمايد؛ زيرا دعاهايي كه از ساير ائمه عليهم السّلام رسيده است نيز از چنين جامعيتي برخوردار است. مثلاً دعاي كميل، دعاي سمات و ساير ادعيه كه در كتابهاي ادعيه مثل مصباح كفعمي، مهج الدعوات ابن طاوس، عدة الداعي ابن فهدحلي و غيره آمده است. به نظر مي رسد قبل از تدوين جوامع روايي اوليه شيعه، همزمان با اصول «اربعمأة» و حتي قبل از آنها، در بين شيعه صحايفي از معروفيت برخوردار بوده است؛ مانند صحيفه فاطمه زهرا عليها السلام ، صحيفه علي عليه السلام كه به يك عدد هم منحصر نبوده است. اين صحايف در دسترس عموم نبوده، گاه برخي از روايات و مطالب آنها توسط برخي از ائمه عليهم السلام براي خواصي از اصحاب نقل مي شده است. اكنون نيز جز اينكه برخي از مطالب آنها در جوامع روايي آمده، اطلاعي از آنها در دست نيست. اما دعاهاي صحيفه سجاديه به صورت كامل به دست افرادي از غير امامان معصوم عليهم السلام رسيده است. احتمالاً به اين سبب اين صحيفه را كامله خوانده اند.
مستدركات صحيفه:
دعاهاي امام سجاد عليه السلام به نيايشهاي موجود در صحيفه كامله سجاديه منحصر نيست، بلكه به چندين برابر اين دعاها مي رسد. تاكنون مستدركات زيادي براي صحيفه كامله نوشته شده است كه از اين قرار است:
1 ـ صحيفه سجاديه كه توسط شيخ محمدبن علي الحرفوشي، كه چهل سال قبل از شيخ حرعاملي وفات يافته، گردآوري شده است.(26)
2 ـ الصحيفة الثانية السجاديه، گردآوري شيخ محمدبن الحسن بن الحرالعاملي.(27)
محدث جزائري در اول شرح ملحقات صحيفه چنين نوشته است:
«ان الشيخ الحرّ لما جمع من ادعية السجاد عليه السلام ما يقرب من الصحيفة سماه اخت القرآن.»(28)
3 ـ الصحيفة السجاديه الثالثة، گردآوري ميرزا عبداللّه افندي صاحب كتاب رياض العلماء.(29)
4 ـ الصحيفة السجادية الرابعة، جمع آوري ميرزاحسين نوري.
در اين مجموعه، غير از دعاهاي موجود در صحيفه هاي قبلي، هفتاد و هفت دعاي ديگر گردآوري شده است.(30)
5 ـ الصحيفة السجادية الخامسة.
اين مجموعه گردآوري سيدمحسن امين است و بيش از يكصدو هشتادو دو دعا دارد.(31)
مؤلف در باره اين اثر چنين توضيح داده است: «واستدرك فيها ما خلت عنه الصحيفة الكاملة و مافات الثانية والثالثة و الرابعة.»(32)
6 ـ الصحيفة السجادية السادسة، گردآوري شيخ محمدصالح مازندراني.(33)
آيت اللّه مرعشي نجفي قدس سره در مقدمه خود بر صحيفه سجاديه ترجمه بلاغي، مستدركات ديگري نيز ذكر كرده است كه جهت رعايت اختصار از نام بردن آنها خود داري مي شود.
غلامحسين اعرابي
پي نوشتها:
** همچنين نسخه اي از صحيفه دركتابخانه آستان قدس رضوي موجود است كه كتابت آن در سال 416 هجري قمري انجام شده است. (ر.ك: سيد جعفر شهيدي، زندگاني علي بن الحسين(ع)، ص 191.)
*** شيخ در مورد وي گفته است: «حسن الحفظ كثير الرواية غير انه ضعفه جماعة...» ابن غضائري در مورد وي گفته است: «وضّاع، و اري ترك ماينفرد به.» (ر.ك: سيدمحمد جواد حسيني بغدادي، المعين علي معجم رجال الحديث، ص 597.)
* علامه مجلسي در وجه تسميّه صحيفه به زبور و انجيل چنين نوشته است: «والظاهران التسمية بزبورآل محمد(ص) و انجيل اهل البيت(ع) علي ماذكره الشيخ رشيدالدين محمدبن شهرآشوب المازندراني أنه كما ان الزبور و الانجيل جريا من اللّه تعالي علي لسان داود و عيسي بن مريم، كذلك جرت الصحيفة من اللّه تعالي علي لسان سيّدالساجدين علي بن الحسين زين العابدين صلوات اللّه عليه.» (بحارالانوار، ج 107،ص 61.)
1 ـ شهيد صدر، مقدمه صحيفه سجاديه، انتشارات جامعه مدرسين قم، ص ك.
2 ـ همان، صص: زـ ح.
3 ـ ر.ك: شيخ آقا بزرگ تهراني، الذريعه، الي تصانيف الشيعه، ج 13، ص 345.
4 ـ همان، ج 15، ص 18.
5 ـ باقر شريف قرشي، تحليلي از زندگاني امام سجاد(ع)، ج 2، صص 242ـ252؛ ترجمه، محمدرضا عطائي، چاپ آستان قدس رضوي.
6 ـ رك: مقدمه صحيفه كامله، ص 17.
7 ـ سيد محسن امين، اعيان الشيعه، ج 1، ص 638، چاپ بيروت.
8 ـ نجاشي، رجال، ص 301، چاپ داوري قم.
9 ـ بحارالانوار، ج 104، ص 26.
10 ـ همان، ج 107، ص 61.
11 ـ سيد علي خان حسيني مدني شيرازي، رياض السالكين في شرح صحيفة سيدالساجدين(ع)، ج 1، ص 58.
12 ـ همان، ص 64.
13 ـ رك: همان، ص 67.
14 ـ همان، ص 53.
15 ـ صحيفه كامله سجاديه، ترجمه محي الدين مهدي الهي قمشه اي، ص 15، پاورقي.
16 ـ بحارالانوار، ج 104، ص 210، پاورقي.
17 ـ مقدمه آيت اللّه مرعشي نجفي بر صحيفه سجاديه ترجمه صدرالدين بلاغي، ص 46 و 45.
18 ـ سيدمحسن امين،اعيان الشيعه،ج1،ص 638.
19 ـ مهدي الهي قمشه اي، مقدمه ترجمه صحيفه سجاديه، ص 24.
20 ـ بحارالانوار، ج 105، ص 130.
21 ـ همان، ج 107، ص 96 و 97.
22 ـ همان، ص 43.
23 ـ مقدمه صحيفه ترجمه بلاغي، ص 46.
24 ـ سيدجعفر شهيدي، زندگاني علي بن الحسين(ع)، ص 190 و 191.
25 ـ همان، ص 191.
26 ـ الذريعه، ج 15، ص 19.
27 ـ اعيان الشيعه، ج 1، ص 638.
28 ـ الذريعه، ج 15، ص 20.
29 ـ همان و اعيان الشيعه، ج 1، ص 638.
31 و 30 ـ الذريعه، ج 15، ص 20.
32 ـ اعيان الشيعه، ج 1، ص 638.
33 ـ الذريعه، ج 15، ص 21.