فارسی
جمعه 02 آذر 1403 - الجمعة 19 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

تفسیر به رأی طاهری یا الهام الهی

تفسیر به رأی طاهری یا الهام الهی

یکی از ترفندهای بنیان گذار عرفان حلقه (محمدعلی طاهری) برای موجّه نشان دادن آموزه های انحرافی خود،استفاده از آیات قرآن است،او با زیرکی برای جذب مخاطب مسلمان خود،آیات قرآن را دست آویز قرار داده و با تفسیرهای غلط،قصد دارد عقاید انحرافی خود را با کلام الهی تایید کند.

 

یکی از آیاتی که توسط طاهری مورد سوء استفاده قرار گرفته و تفسیر به رأی شده،آیه مبارکه (بسم الله الرحمن الرحیم ) است. خداوند قرآن کریم را با این آیه آغاز کرده تا نشان دهنده آغاز نمودن اعمال و گفتار با نام خدا ادب است و عمل را خدایی و نیک فرجام میکند. 

این معنا در کلام خدا نیز جریان یافته و خدا کلام خود را با نام خود که عزیزترین نام است، آغاز کرده تا آنچه در کلامش است، مارک او را داشته و مرتبط با نام او باشد و نیز ادبی باشد تا بندگانِ خود را به آن ادب، مؤدب کند و بیاموزد که اعمال و افعال و گفتارشان را با نام او آغاز کنند تا به سرانجام برسد.

 

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: هر امری از امور که اهمیتی داشته باشد،اگر با نام خدا آغاز نشود، ناقص و ابتر می ماند و به نتیجه نمی رسد (تفسیر صافی،ج 1،ص 52)

 

در اینجا باید یادآور شد هرچند طاهری سرلوحه عرفان خود را بسم الله الرحمن الرحیم معرفی میکند، اما در عمل این آیه را از گفتار و عمل شاگردان خود حذف میکند و به جای آن عبارت(به نام بی نام او) را با توجیهات بی اساس قرار می دهد. در فایل های صوتی و تصویری که از او در دست است،در آغاز کلام بجای آیه مبارکه (بسم الله الرحمن الرحیم) عبارت (به نام بی نام او)آورده شده و این سنتی است که شاگردان او هم پیروی میکنند.

 

معنای کلمه (اسم)

کلمه(اسم) که معادل (نام) در زبان فارسی است، بر آنچه نام گذاری شده (مسمّی) دلالت میکند، این از نظر لفظی؛ اما کاربرد و معنای دیگر (اسم) صفتی است که در ذات کسی وجود دارد.

 در این مورد کلمه (اسم) دیگر لفظ نیست، بلکه حقیقتی در وجود کسی است، که در باره اش صحبت می کنیم. مثلا کلمه (عالِم: دانا، که یکی از اسامی خداست) اسمی است که دلالت میکند بر ذاتی که علم دارد یعنی ذات الهی از این نظر که صفتِ عِلمش را در نظر گرفته و توصیف و ستایش کرده ایم.

 این کلمه اسم است برای ذاتی که از خود آن ذات جز از مسیر صفاتش خبری نداریم. پس در این مورد دوم اسم لفظ نیست بلکه ذاتی است، برخوردار از صفتی حقیقی.

 

با این توضیح توجیه پیروان حلقه که میگویند اسامی لفظ است و خدا برابر با لفظ نیست رد میشود. آنها پنداشته اند که اسامی خدا مثل اسامی ما انسان ها قرار دادی و شناسنامه ای است که چیزی بیش از یک لفظ نیست و چه بسا کسی صفاتش کاملاً برخلاف اسمش باشد.

 

لفظ جلاله الله

لفظ جلاله (الله) اسم خاص خداوند است، و این نام را حتی عرب جاهلیت میشناختند و آن را اسم خاص خداوند میدانستند و بر چیز دیگری اطلاق نمیکردند. قرآن نیز  این مطلب را تأیید کرده است:

 

وَلَئِن سَأَلتَهُم مِن خَلقِهِم لَیَقولُّنّ الله: و اگر از ایشان بپرسی چه کسی ایشان(عرب جاهلی) را خلق کرده هرآینه خواهند گفت الله(سوره زخرف،آیه 87)

 

فقالوا هذاالله بِزَعمِهِم وَ هذا لشُرَکائنا: پس درباره قربانیان خود گفتند:این مال الله و این مال شریکانی که ما برای خدا داریم(سوره انعام،آیه 136)

 

(الله) نام خاص خداوند است و بر هیچ چیز دیگری دلالت ندارد و از آنجا که وجود خداوند اِله تمامی موجودات است،خودش خلق را به سوی صفاتش هدایت می کند و می فهماند که از اوصاف کمالی برخوردار است و از چه راهی می توان او را شناخت. الله دلالت بر همه صفات کمالی او دارد و جامع ترین نام خداست.

 نام های دیگر خدا که در قرآن آمده هرکدام یکی از صفات خدا را بیان می کند. تنها نامی که به تمام صفات و کمالات الهی اشاره می کند، یا به تعبیر دیگر جامعِ صفات جلال و جمال است همان (الله) است. مثلا غفور و رحیم به جنبه آمرزش خدا اشاره دارد( فَانَّ الله غَفور رحیم،بقره 226) و یا بصیر علم او را با صفت بینایی و دانایی معرفی میکند( والله بَصیر بِما تعملون،حجرات،18)

 

حال چگونه است که در عرفان حلقه گفته شده است خدا نام ندارد؟آیا منظور نفی کلمه الله است؟و اینکه این نام را برای خدا نمی پسندند و خدا را الله (ذات دارای جمیع صفات کمالی) نمی دانند؟آیا این کلام طاهری ناشی از عدم شناخت خداوند و اسماءو صفات الهی نیست؟ او که تخصصی در عرفان و علوم قرآن ندارد چگونه به خود اجازه می دهد اینگونه با عقاید دینی مقابله کند و نامی را که خاص خداست و هیچ کس غیر او سزاوار آن نام نیست، نفی کند و خدا را موجودی بدون نام بداند و مدّعی شود همه نام ها و صفات را بندگان به خدا نسبت داده اند؟ آیا او الفاظ قرآن را از جانب خدا نمیداند؟ پس چگونه می تواند این همه آیات قرآن و نام های خدا که در کلام الهی بیان شده را انکار کند؟ 

و آن را  نسبتی از جانب بندگان به خدا می پندارد؟ این عقیده از آنجا ناشی میشود که او قرآن را نوشته پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می داند و می گوید کلیاتی به ایشان وحی شد و ایشان آنچه خود فهمید را به نگارش در آورد! یعنی الفاظ قرآن وحی الهی نیست و نوشته بشری است. بر اساس این عقیده میتوان اسماء و صفات الهی را نفی کرد، قرآن را دارای تناقض دانست و حتی به هرگونه که هوی و هوس انسان مایل بود، قرآن را تفسیر کرد (آنچه در عرفان حلقه اتفاق افتاده)

 

صفت رحمان و رحیم

سوء فهم ها و برداشت های ناروای طاهری به معنای حقیقی اسم و الله خلاصه نمی شود. او در مورد نام های بزرگ خدا «رحمن» و «رحیم» نیز دچار سوء فهم و تفسیر به رأی هایی شده است.

 

(رحمان) صیغه مبالغه است که بر کثرت و بسیاری رحمت دلالت میکند و کلمه (رحیم) بر وزن فعیل صفت مشبّهه است که ثبات و بقاء و دوام را میرساند، پس معنی مناسب با کلمه (رحمان) این است که بگوییم «رحمت بسیار» که شامل حال عموم موجودات و انسان از مومن و کافر می شود. کلمه (رحیم) بر نعمت دائمی و رحمت ثابت و باقی دلالت میکند و کسانی که مورد قهر خدا قرار می گیرند از این رحمت همیشگی برخوردار نیستند، بنابراین «رحیم» رحمتی است که تنها شامل حال مومنین می شود. 

 

نکته دیگری که در رحیم وجود دارد این است که رحمت دائمی و باقی در دنیای فانی و گذرا شامل کسی نمی شود و اصلاً دنیا قابلیت این رحمت را ندارد. پس رحیم در جهانی که فنا ناپذیر است و دوام دارد یعنی عالم آخرت نصیب مومنان می شود. به همین جهت گفته اند: رحمان عام است و شامل مومن و کافر میشود و رحیم خاص مومنین در روز قیامت است.

 

این معنای رحمان و رحیم مورد اتفاق همه مفسران بوده و عارفان و فیلسوفان و متکلمان آن را پذرفته اند و از سایر آیات قرآن هم این معانی و تفاسیر به دست می آید. در روایات معصومین علیهم السلام بیان شده است. در روایتی از امام صادق است که فرمود:والله اله کُل شَیء،الرحمن بجمیع خَلقِهِ،الرحیم بالمومنین خاصه، خداوند معبود همه چیز است،نسبت به تمام مخلوقات رحمان و نسبت به خصوص مومنان رحیم است(تفسیر نمونه،ج 1،ص23)

 

ابوسعید خدری از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل میکند که آن حضرت فرمود:عیسی بن مریم گفت:خدا رحمن در دنیا و رحیم در آخرت است( تفسیر نمونه،ج1،ص 24)

 

رحمن یعنی مهربان به همه مردم، مومن و کافر فرقی ندارد، با این معنا می توانیم مصادیق آن را پیدا کنیم همه آن چیزهایی که مومن و کافر مشترکاً از رحمت خدا دریافت می کنند. این که آنان را آفرید و از نعمت حیات و زندگی بهره مندشان نمود و به آنان روزی می دهد. رحیم یعنی مهربان به خصوص مومنین در آخرت. رحمت رحیمیه به خصوص مومنان به این است که در دنیا به آنها توفیق ایمان و نیکوکاری داد، که باطن آن در آخر دیدار پروردگار و تکریم شدن از سوی خدا و برخورداری از رحمت جاودان در بهشت الهی است.

 

نتیجه

طاهری با عدم آشنایی با تفسیر قرآن و روایات اهلبیت علیه السلام، رحمن را مجموعه تسهیلات رحمت عام الهی در جهت رسیدن به خدا  و رحیم را تضمین این حرکت میداند!تسیهلات رحمت عام الهی یعنی چه؟او این تفسیر را بر اساس کدام آیه یا روایتی معتبر میداند؟

 

چگونه است که رحمن را که رسول خدا و ائمه معصومین علیهم السلام به شمول رحمت الهی تفسیر کرده اند را به مجموعه حلقه های رحمانیت الهی تفسیر میکندکه در دنیا به کار گرفته میشود؟و تنها این طاهری است که به این حقیقت پی برده و این حلقه های رحمانی را کشف کرده و راه اتصال به آن را دریافته و فقط کسانی که وارد عرفان حلقه شوند می توانند از طریق اتصال به این حلقه ها رحمت الهی را دریافت کنند؟آیا این با عام بودن این رحمت در تضاد نیست؟ و انحصار طلبی طاهری را نمیرساند؟ که معتقد است راه ساخته ی او،‌ راه دست یابی به رحمت عام است؟

 

این انحصار طلبی طاهری و عرفان حلقه در حالی است که او و طرفدارانش علما و روحانیون را متهم به انحصار طلبی میکنند و دلیل مخالفتشان را با عرفان حلقه این میدانند که نمیخواهند دین از انحصار آنها خارج شود!آیا قبل از طاهری انسانها به دلیل آگاه نبودن از این حلقه ها و عدم اتصال به آن از فیض دریافت آن محروم بوده اند؟آیا برای بهره مند شدن از رحمت الهی، باید طاهری و مسترهایش حلقه آن را به فرد تفویض کنند تا از طریق آنها این فیض به فرد جاری شود و در غیر اینصورت از رحمت الهی بی بهره می مانند؟ این تفاسیر و بدعت ها را طاهری بر چه اساسی بیان کرده؟ منبع الهامات او که برخلاف وحی الهی است چیست؟ آیا کلامی که در برابر قرآن و سخن پیامبر و ائمه طاهرین قرار می گیرد الهامی شیطانی نیست؟ آیا این تفسیر به رأی طاهری هدفی جز تایید افکار انحرافی او را دنبال نمیکند؟ آیا جز شیطان صفتان قرآن را بازیچه هوی و هوس خود قرار می دهند؟ 

این سوالات و هزاران سوال دیگر درباره تفاسیر انحرافی که از جانب طاهری مطرح شده هنوز از جانب طرفداران حلقه بی پاسخ مانده است و آنها با توجیه اینکه اینها کشف رمز است و باطن قرآن است که طاهری به آن رسیده سعی در پوشاندن آن دارند، باطنی که با اصل قرآن و سخن معلّمین اصلی آن (پیامبر و ائمه علیهم السلام) در تضاد است! آنها فراموش کرده اند که باطن کلام هیچگاه با ظاهر در تضاد نیست بلکه آن را تفسیر،تبیین و تایید می کند نه اینکه آن را رد کند و مفهومی متضاد ارائه دهد.

 

در پایان باز بر این نکته تأکید می کنم که توجه به یک موضوع ماهیت حقیقی سخنان طاهری و عرفان حلقه را روشن می کند، او می گوید: «سرلوحه ی این عرفان بسم الله الرحمن الرحیم است» و بعد این آیه از عرفان حلقه حذف می شود و «به نام بی نام او» که در تضاد با بسم الله است، جایگزین می شود. آیا هنوز هم می توان به صداقت در این عرفان و رهبرش اعتماد کرد و آن را فریب ندانست؟

 

---------------------------------------------------------

منابع :

تفسیر المیزان، ج 1،ص 24-30

تفسیر مجمع البیان،ج 1، ص 40

تفسیر نمونه،ج 1، ص 13-26

تفسیر صافی ،ج 1،ص 52

 

منبع :

http://adyanuniv.com

 

 

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

باور به تناسخ در عرفان حلقه
آشنایی با تاریخچه و اهداف عرفان حلقه (کیهانی) 1
عرفان های نو ظهور چیست؟
عرفان حلقه، عرفان بی خدا !!
آشنایی با تاریخچه و اهداف عرفان حلقه (کیهانی) 2
تحلیل مبانی و ایده‌های اساسی عرفان حلقه
ريشه‌يابي فرقه عرفان حلقه كيهاني در فرقه ريكي ...
ماهیت کالبد ذهنی در عرفان حلقه
اصول و مبانی عرفان حلقه کیهانی
تناقضات حلقه با قرآن

بیشترین بازدید این مجموعه

ماهیت کالبد ذهنی در عرفان حلقه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^