در روايت آمده: حضرت ابراهيم به ملك الموت فرمود: دوست دارم تو را به آن صورتى كه نزد مؤمن مىآيى ببينم، عرضه داشت: صورت برگردان. سپس گفت: مرا ببين. چون ابراهيم وى را ديد، صورتى زيبا به مانند يك جوان مشاهده كرد كه در بهترين لباسها آراسته شده، ابراهيم ...
رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله در برابر حضرت حق آنقدر گريه مىكرد، تا جايى كه از حال مىرفت!!در روايت آمده: ابوذر از خشيت حضرت رب به حدى گريه كرد كه چشم درد گرفت.گفتند: اگر از خدا رفع چشم دردت را مىخواستى، شفا مىيافت. گفت: از چشم منصرفم ...
خثيمه جعفى مىگويد: به محضر حضرت صادق عليه السلام مشرّف شدم در حالى كه قصد رفتن از مدينه و خداحافظى داشتم، امام فرمود: دوستان ما را سلام برسان و آنان را به خويشتندارى از گناه سفارش كن و اين كه داراى آنان از فقيرشان دستگيرى كند و قدرتدار آنان ...
مىگويند: گروهى به عيادت مريضى رفتند، در ميان آنان جوان لاغر اندامى بود، مريض به او گفت: اين لاغرى تو از چيست؟ پاسخ داد: علّتش امراض و اسقام است.
گفت: تو را به خدا قسم حقيقت حالت را به من بگو. جوان گفت: شيرينى دنيا را چشيدم تلخ بود، زر و زيورش نزدم ...
داستان نزول آیه قرآن درباره اهل بیت پیامبر(ص) به روایت شیعه و سنی
در شان نزول آیه شریفه ( یُوفُونَ بِالنَّذْرِ ) شیعه و سنى روایت کرده اند که درباره امیرالمومنین و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام)نازل شده است .داستان نزول آیه به این سبب است که حضرت ...
عالم بزرگ ملا فتح اللّه کاشانى در تفسیر « منهج » روایت مى کند : روزى رسول خدا (صلى الله علیه وآله) در مسجد مشغول نماز شد ، پس از قرائت حمد به خواندن سوره حجر پرداخت ، چون به این آیه رسید :( وَاِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ اَجْمَعِینَ * لَهَا سَبْعَهُ ...
داوود پيامبر از خدا پرسيد: اى مولاى من! اگر بخواهم شكر تو را در آن حدّى كه خشنودى تو در آن است انجام دهم چه كنم؟جواب آمد: آنچه نعمت به تو عنايت كردم در همان راهى خرج كن كه به آن دستور دادهام كه خرج نعمت در جايى كه براى آن معيّن شده عين شكر من ...
مردی بود متقی، با فضیلت، بزرگوار و آراسته به تربیت الهی و دارای روح ملکوتی که در بازار تهران دارای یک مغازه بود.
درآمد مالی خود را دو تقسیم کرده بود، قسمتی را برای مخارج خانه خود گذاشته بود و سهم دیگر را برای رفع نیاز نیازمندان.
بدون انجام کار خیر ...
در آيات نود و هفت و نود و هشت سوره يوسف، امام صادق عليه السلام مىفرمايند:تأخير استغفار براى رسيدن سحر شب جمعه بود. [قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ* قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ ...
از چهره هاى برجسته و مشهورى که مکارم اخلاقى و حسنات نفسانى و دارا بودن برخى از آداب شایستگان وى را از چنگال هوا و هوس و بندهاى خطرناک ابلیس و گمراهى و ضلالت رهانید ، و مُهر سعادت و نیک بختى دنیا و آخرت را بر پیشانى حیات او زد ، و وجودش را به عرصه ...
فضيل كه عارفى نامدار و تائبى واقعى و از رجال طريقت است شاگردى داشت كه از برترين شاگردان او بود، هنگامى كه دچار بيمارى شد و به بستر احتضار افتاد فضيل به بالينش آمد و مشغول خواندن سورهى يس شد.
محتضر به فضيل گفت: استاد اين سوره را مخوان، فضيل ساكت شد ...
سعيد بن مسيب از فقهاى بزرگ مدينه و مورد مدح حضرت سجاد و حضرت موسى بن جعفر (عليهما السلام) است .عبدالملك مروان نماينده اى به مدينه فرستاد تا از دختر سعيد كه داراى جمال صورت و سيرت بود برايش خواستگارى كنند . سعيد به فرماندار مدينه گفت : هرگز حاضر نيستم ...
در باغ فردوس واقع در خیابان مولوی که در گذشته قبرستان بوده است، قبری وجود دارد، متعلق به شخصی به نام حاج بابا قزوینی یزدی[1] که در حدود دویست سال قبل میزیست و مرجع تقلید یهودیهای آن زمان بود. روزی تصمیم گرفت عقلش را به کار بیاندازد و به تفکر ...
جابر در زيارت اربعين حضرت حسين عليه السلام خطاب به شهداى كربلا گفت:ما با شما در ثواب شريكيم. عطيه كوفى گفت: اى جابر! چگونه با آنان شريكيم در حالى كه ما كارى نكردهايم و رنجى نديدهايم، آنها از زن و فرزند جدا شده و زخم برداشتند تا كشته شدند!!جابر ...
يزيد بن مذعور مىگويد: اوزاعى را پس از مرگ به خواب ديدم و به او گفتم: بهترين عملى كه به آن تقرّب جويم چيست؟ گفت: درجهاى بلندتر از درجه اهل معرفت نديدم
در كتاب با ارزش «نهج البلاغة» نقل شده است كه:جنازهاى را به گورستان مىبردند، حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام شنيد مردى مىخندد، خندهاى كه ناشى از غفلت بود. فرمود: گويا مردن بر غير ما نوشته شده و خيال مىكنى كه حق در اين دنيا بر غير ...
«قاضى برنى حكايت كرد كه: زنى را ديدم در باديه كه سرما آمده بود و زراعت وى را به آسيب سخت دچار كرده بود، زراعتى كه سبب معاش و مايه ارتزاق او بود.
مردمان او را در آن مصيبت تعزيت مىدادند و به صبر امر مىكردند كه او در آن ميان دست به دعا برداشت و روى به ...
در كتاب «مقاتل الطالبيين» آمده است:
«علت خروج محمد بن ابراهيم در زمان زمامداران پليد عباسى اين بود كه:
روزى در كوچهاى مىرفت، پيره زنى را ديد كه دنبال حمالها به راه افتاده و رطبهايى كه دانه دانه از بار آنها مىريخت جمعآورى كرده و در جامه ...
علّامه طباطبايى فيلسوف بزرگ و مفسّر كم نظير مىفرمودند:
در مسجد سهله در مقام ادريس نماز مىخواندم و در نماز پس از حمد، سوره مباركه «ص» قرائت مىكردم، ناگهان ديدم از جاى خود حركت كردم ولى بدنم در زمين است، به اندازهاى با بدنم فاصله گرفتم كه او را ...
يكى از تربيتشدگان اين مكتب مىگويد:در بعضى از سفرها به بزرگى برخوردم كه سيمايش به سيماى عارفان مىماند. با او همراه شده در عرض طريق بدو گفتم: «كَيْفَ الطّريقُ إِلى اللّه»؟ راه به سوى خدا چگونه است؟گفت: «لَوْ عَرَفْتَ اللّهَ ...