در تفسير «روح البيان» آمده است :در زمانهاى دور ستمگرى قصر با شكوهى بنا كرد ، آنگاه از باب تكبّر و غرور فرمان داد كسى به آن قصر نزديك نشود و گفت : مجازات تخلّف از اين فرمان قتل است .او تصوّر مىكرد ، جز آشنايان ، هر كس به آن قصر نزديك شود ، قصد سويى ...
عيسى بن مريم به سه نفر گذشت ، لاغر اندام و رنگ پديده ، فرمود : اين چه وضعى است ؟ گفتند : از ترس آتش جهنم ، گفت : بر خدا حق است كه خائف را امان دهد . سپس بر سه نفر ديگر گذشت كه لاغرى و رنگپريدگى آنان بيش از سه نفر اوّل بود ، پرسيد : شما را چه شده است ؟ گفتند : ...
زمانى كه فرزندان آدم و فرزندان فرزندانش زياد شدند در كنار او با هم سخن مىگفتند ولى آدم ساكت بود ، به او گفتند ؛ پدر چرا سخن نمىگويى ، پاسخ داد : فرزندانم زمانى كه خداوند بزرگ مرا از جوار رحمتش اخراج كرد با من قرارداد بست در زندگى دنيا سخن كم بگو تا ...
ابوبصير مىگويد : مردى به امام باقر عليهالسلام گفت : من در عمل ضعيفم و روزه هم كم دارم ، اما اميدم به اين است كه جز حلال نخورم ، امام فرمود : كدام كوشش بالاتر از حفظ شكم و شهوت از حرام است ؟ . ...
خثيمه جعفى مىگويد : به محضر حضرت صادق عليهالسلام مشرّف شدم در حالى كه قصد رفتن از مدينه و خداحافظى داشتم ، امام فرمود : دوستان ما را سلام برسان و آنان را به خويشتندارى از گناه سفارش كن و اين كه داراى آنان از فقيرشان دستگيرى كند و قدرتدار آنان از ...
جابر جعفى ( كه از بزرگان اصحاب و ياران حضرت باقر و صادق عليهماالسلاماست ) از امام باقر عليهالسلام نقل مىكند كه حضرت فرمود : هرگاه خواستى ببينى كه اهل خير هستى يا نه ، به دلت نظر كن ، اگر اهل طاعت را دوستدارى و از آلودگان به گناه متنفرى خوبى و خدا ...
عربى به پيامبر صلىاللهعليهوآله گفت : فردا حساب مردم با كيست ؟ فرمود :
با خداى تبارك و تعالى ، عرضه داشت : با خود اوست ؟ فرمود : آرى ، عرب خنديد ، پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود :براى چه خنديدى ؟ عرض كرد : كريم به هنگام قدرت ، گذشت مىكند و ...
امام باقر عليهالسلام مىفرمايد : آدم به حضرت حق عرضه داشت : شيطان بر من تسلّط دارد و چون خونى كه در بدن من روان است به من راه دارد ، برنامهاى براى من قرار بده ، پروردگار فرمود : عنايت من به شما آدميان اين است كه هرگاه گناهى را نيّت كنيد من در نامه ...
رسول خدا صلىاللهعليهوآله به مردى وارد شد كه در حال جان دادن بود ، فرمود : تو را چگونه ببينم ؟ عرضه داشت : در ترس از گناهانم و اميد به رحمت پروردگارم ، حضرت فرمود : در اين هنگامه اين دو در دل مؤمن قرار نمىگيرد مگر اين كه خداوند به سبب اين دو ...
« معمّر » از « زُهير » روايت كند :روزى يكى از اصحاب رسول خدا صلىاللهعليهوآلهدر حالى كه مىگريست به محضر آن جناب آمد ، شدّت گريه او به حدّى بود كه رسول اكرم صلىاللهعليهوآله از او سؤال كرد چرا گريه مىكنى ؟عرض كرد : جوانى بر در ايستاده و ...
مردى در بنىاسرائيل چهل سال كارش دزدى بود . روزى عيسى با عابدى از عبّاد بنىاسرائيل كه از ياران و ملازمان بود بر او گذشت در حالى كه عابد پشتسر عيسى در حركت بود ، دزد پيش خود گفت : اين پيامبر خداست و در كنار او يكى از حواريين است ، اگر من هم با آنان ...