از امام صادق عليه السلام روايت شده:
خداوند به داود خطاب كرد: اى داود! گناهكاران را بشارت ده و صديقان را بترسان، عرضه داشت: چگونه؟!
خطاب رسيد به گناهكاران بگو: توبه را قبول مىكنم و از گناه مىگذرم و به نيكان بگو:
بترسيد از اين كه به اعمالتان ...
مىگويند: ابليس در برابر بندهاى از بندگان خالص حق ظاهر شد؛
آن عبد بيدار از او پرسيد: در كدام يك از اخلاقيات انسان كمك مؤثّرترى براى تو است كه او را به بدبختى بنشانى؟
گفت: خشم،
چون انسانى به غضب گرفتار شود او را به بازى مىگيرم چنان كه كودك ...
امام صادق عليهالسلام مىفرمايد :رسول خدا صلىاللهعليهوآله نماز بامداد را با مردم گزارد و به جوانى در مسجد نگاه كرد كه چرت مىزد و سر به زير داشت ، رنگش زرد شده بود و تنش لاغر و ديدههايش به گودى نشسته بود . به او فرمود : چگونه صبح كردى ؟ گفت : ...
عیسى بن مریم (علیه السلام) به قبرى عبور کرد که صاحبش در عذاب بود ، سپس سال بعد به آن قبر عبور کرد در حالى که صاحبش دچار عذاب نبود ، به پروردگار گفت : سال اوّل از این قبر عبور کردم صاحبش در عذاب بود ، و سال بعد در عذاب نبود . خدا به او وحى فرمود : اى روح الله ...
حكم بن ابى العاص (پدر مروان كه فرزندانش بعدها به خلافت رسيدند) از دشمنان سرسخت رسول خدا صلى الله عليه و آله در مكّه بوده و بسيار آن حضرت را مىآزرد و از همين جهت او و پسرش مروان را از مدينه به طائف تبعيد كرد و از جمله اذيّتهاى وى نسبت به آن حضرت، اين ...
شيخ طوسى در كتاب باعظمت « تهذيب » در حديث صحيحى از امام صادق عليهالسلام روايت كرده كه : شخصى به ديدن رسول خدا صلىاللهعليهوآله آمد و گفت : من براى انجام حج حركت كردم اما به مقصد نرسيدم و از اين بهره بزرگ محروم شدم ، اكنون ثروت هنگفتى در اختيار ...
امام صادق عليهالسلام مىفرمايد :عابدى در بنىاسرائيل زنى را مهمان كرد و در آن شب نسبت به آن زن به قصد سوء نشست ؛ امّا بىدرنگ دست به آتش نزديك كرد و از قصد خويش برگشت . دوباره نيّت سوء بر او غلبه كرد ، باز دست به آتش برد ، تا صبح همين برنامه را داشت ...
اين مرد بزرگ از حكما و اولياى الهى بود، سالها در نجف اشرف مدرسه آقا سيد كاظم يزدى اقامت داشت و براى عاشقان علم، حكمت الهى و فلسفه و معقول مىگفت، قسمتى از حالات آن بزرگ مرد الهى را از زبان شاگرد حكيمش آقاى محمد تقى جعفرى عنايت كنيد:
آن بزرگ به حالى ...
شب عاشورا را در نظر بياوريد، گرگان درنده صحراى ضلالت و سگان وادى ظلمت و وحشيان بيابان پستى و دنائت، گروه گروه براى كشتن بهترين فرزند آدم وارد كربلا مىشوند، در خيام عاشقان الهى و تربيت يافتگان مكتب ربوبى قحط آب است، صدايى جز صداى اسلحهها و ...
ابو حمزه ثمالى مىگويد:
حضرت سجاد عليه السلام را ديدم نماز مىخواند، عباى آن جناب از شانهاش افتاد، حضرت تا از نماز فارغ نشد به عبا دست نزد. پس از نماز پرسيدم: چرا به عبا توجه نفرمودى؟
فرمود: واى بر تو آيا مىدانى در حضور كه بودم؟ همانا از ...
گفتم : هوا بسیار سرد است ، علاوه در این وقت شب وسیله براى رفتن به قم میسّر نیست، ولى براى رفتن به قم اصرار کرد . گفتم : مى آیم . ناگهان گفت : این قم !! خود را در صحن مطهّر حضرت معصومه (علیها السلام)دیدم ، براى این که به این واقعیت یقین کنم ، مُهر نمازى از ...
آنان كه اهل زهد يعنى دورى كنندگان از گناهان و معاصى هستند، و به حلال خدا قناعت دارند، از وجود خود براى دنيا و آخرتشان خير ميبينند و براى ديگران هم منبع منفعت و سود ميباشند و به سبب زهد و قناعتشان از دچار شدن به خسارتهائى كه محصول معاصى است در امان ...
یکی دیگر از علمایی که به توفیق درک محضر حضرت سیّدالشهدا(ع) نائل آمد، آيتاللّه حاج ميرزا على آقا شيرازى[1] بود.
شهيد مطهرى در مورد ایشان مىگويد: «روزی ايشان در کلاس درس، در حالى كه دانههاى اشك بر روى محاسن سپيدشان مىغلطيد، اين خواب را نقل کرده ...
فضیل گرچه در ابتداى کار راهزن بود و همراه با نوچه هاى خود ، راه را بر کاروانها و قافله هاى تجارتى مى بست و اموال آنان را به غارت مى برد ، ولى داراى مروت و همتى بلند بود ، اگر در قافله ها زنى وجود داشت ، کالاى او را نمى برد و کسى که سرمایه اش اندک بود ، از ...
مىگويند: زنى كور همه شب تا وقت سحر براى عبادت بيدار بود. چون سحر مىرسيد، با صدايى حزين مىگفت: الهى! بندگانت شب را گذراندند و به رحمت و فضل و مغفرتت سبقت گرفتند، تو را به تو مىخوانم نه به غير تو، مرا در گروه سبقت گيرندگان به رحمتت قرار ده، مقامم ...
از ابوالقاسم قشيرى نقل شده:
در باديه زنى را تنها ديدم. گفتم: كيستى؟ جواب داد:
[وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ].
بنابراين از آنان روى بگردان و سلام جدايى [را به آنان] بگو، پس [سرانجام شقاوت بار خود و نتيجه كفر و عنادشان را] خواهند دانست.
از ...
علاء مىگويد: يا اميرالمؤمنين! از دست برادرم عاصم بن زياد به تو شكايت مىكنم. اميرالمؤمنين عليهالسلام فرمود: عاصم چه كرده است؟ عرض كرد: عبايى پوشيده و از دنيا كناره گرفته است. فرمود: او را نزد من بياوريد، هنگامى كه عاصم به نزد اميرالمؤمنين ...
سليمان نبى- كه خداوند بزرگ در قرآن مجيد در سوره نمل از حشمت و جلالش خبر مىدهد- سراسر زندگى پر فيضش براى هر انسانى بهترين درس است.
اما با همه بزرگى و عظمتش با دست خود گندم يا جو مىكوبيد و از آن نان به دست آورده و مىخورد و هرگز علاقه نداشت از ...
عبدالواحد بن زيد مىگويد:
به محل عبادت عابدى از وارستگان سرزمين چين گذر كردم صدا زدم: اى راهب! جواب نداد، دو مرتبه صدا كردم پاسخ نداد. بار سوّم صدا زدم. سر بيرون كرد و گفت: من راهب نيستم، راهب كسى است كه از خدا بترسد و كبرياييش را تعظيم كند؛ بر بلايش ...