فارسی
پنجشنبه 04 مرداد 1403 - الخميس 17 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عاشورا در آیینه ادبیات
ارسال پرسش جدید

اشک خورشید از سید حسن ثابت محمودی «سهیل»

اشک خورشید از سید حسن ثابت محمودی «سهیل»
با صدف تا بود برابر چشم  ریزد از ماتم تو گوهر چشم‏    کور بادا ز چشم‏زخم زمان  گر نگرید به سوگ تو هر چشم‏    در رثای تو گرددم خون دل  در عزای تو گرددم تر چشم‏    از غمت هر دمم مکدر روی  هر دمم زین غم تو احمر چشم‏    خون بگرید بسوگ تو خورشید  تا ...

حیرت ستان

حیرت ستان
رفته ام من پا به پای آب ها     رانده ام بر جاده مرداب هادیده ام طومار گنگ خارها     خوانده ام منظومه گلزارهاهر کجا حرفی ز بوی یار بود     کربلا در نشئه تکرار بودهر کجا تا خواست نازد سرنوشت     کربلا این خوش ترین خط را نوشتهر کجا حق در تجلی زد قدم     ...

شاهد همت‏ از آزرم خراسانی‏

شاهد همت‏ از آزرم خراسانی‏
تا ابد، برخی آن تشنه شهیدم، که فرات  شاهد همت سیراب و، لب تشنه اوست‏    آن جوانمرد، که لب‏تشنه، ز دریا بگذشت  زانکه دریا ببر همت او، کم از جوست‏    غرق آتش، که مگر آب رساند به حرم  خونفشان از سرو، از بازوی آویزه بپوست‏    دل دشمن، شده از این ...

شرمنده توست از حسن احمدزاده

شرمنده توست از حسن احمدزاده
ای تشنه لبی، که آب شرمنده توست تا صبح جزا سحاب شرمنده توست در اوج عطش گذشتی از آب فرات و اللّه که انتخاب شرمنده ...

صاحب لوا

صاحب لوا
در کنار علقمه سر وی ز پا افتاده است  یا گلی از گلشن آل عبا افتاده است‏  در فضای رزمگاه نینوا با شور و آه  ناله جانسوز ادرک یا اخا افتاده است‏  از نوای جانگداز ساقی لب تشنه‏گان  لرزه بر اندام شاه نینوا افتاده است‏  ناگهان از صدر زین افکند خود را ...

آمد آن عباس‏ از سروش اصفهانی

آمد آن عباس‏ از سروش اصفهانی
آمد آن عباس میر صادقان  وان علمدار سپاه عاشقان‏    از تف عشق و عطش بریان شده  شاه دین بر حال او گریان شده‏    تف خورشید و تف عشق و عطش  هر سه طاقت برده از آن ماه وش‏    چشم از جان و جهان بردوخته  از برادر عاشقی آموخته‏    هرکرا باشد حسین استاد ...

باز می‌خواند کسی در شیهة اسبان مرا از حسین اسرافیلی

باز می‌خواند کسی در شیهة اسبان مرا از  حسین اسرافیلی
باز می‌خواند کسی در شیهة اسبان مراباز می‌خواند کسی در شیهة اسبان مرا منتظر استاده در خون، چشم این میدان مرا رنگ آرامش ندارد این دل دریایی‌ام می‌برد سیلاب‌ها تا شورش توفان مرا خون خورشید است یا زخم جبین عاشقان می‌نشاند این‌چنین در آتش سوزان مرا ...

این ستاره چه به پیراهن شب می آمد ازصالح دُروند

این ستاره چه به پیراهن شب می آمد ازصالح دُروند
    مشک آبی که از آن روز همین جا مانده    آسمانی است که بر روی زمین جا مانده    عکسِ این فاجعه در قاب چه باید بکند    مشک بسته است، بگو آب چه باید بکند    پاره ای از تنت افتاده در این دشت هنوز    امّ ایمن پی تعبیرِ تو می گشت هنوز    این دل از خون ...

غروب عاشورا ازعلی فرهمند

غروب عاشورا ازعلی فرهمند
غروب بود و تو بودی ، سه شعله در صحرا حریق خیمه و جانم ، که می رود تنها غروب بود و تو بودی ، تمام هستی من غم فراق تو بود و نوای مستی من غروب بود و تو بودی ، امام قافله ام تمام عشق و امیدم نماز و نافله ام غروب بود و توبودی ، سری به نیزه نشست به سوی کعبه ...

عباس حداد کاشانی ساقی حرم

عباس حداد کاشانی ساقی حرم
ادرک اخا شنید ز عباس و خون گریست  چشم حسین با مژه‏ی لاله‏گون گریست‏    لختی برای خاطر تسکین کودکان  شه از درون خیمه چو آمد برون گریست‏    ماتم به روی ماتم و غم روی غم نهاد  وز این جفا چو ابر بهار از جفون گریست‏    پرچم ندید و شد علم آه او ...

درس وفا

درس وفا

آنچه از درس وفا آموختیم     در نوای نینوا آموختیم
نغمه هیهات منّا الذِّله را     از شهید کربلا آموختیم

داغ از حسین عبدی

داغ از حسین عبدی
از داغ دلت شراره ای کوچک بود یا از جگر تو پاره ای کوچک بود آنجا که سر برادرت می تابید خورشید فقط ستاره ای کوچک ...

ای علی اصغر چشم خود وا کن از سید حبیب حبیب پور

ای علی اصغر چشم خود وا کن از سید حبیب حبیب پور
ای علی اصغر چشم خود وا کن    حالت مادر را تماشا کن           من به داغ تو سوزم وسازم       خیز ودرد ما را مداوا کن                             .................... ای گل عطشان ، از چه پژمردی     ازلب پیکان ، آب خون خوردی رفتی و با خود صبر من بردی        ...

چشمه خشکیده‏ی شعر مرا پر آب کن ازپروانه بهزادی آزاد

چشمه  خشکیده‏ی شعر مرا پر آب کن ازپروانه بهزادی آزاد
چشمه  خشکیده‏ی شعر مرا پر آب کن بیت‏های تشنه‏‏‏ و درمانده را سیراب کن برگ های دفترم این روزها پژمرده اند  لااقل یک برگ را مهمان شعری ناب کن ای تو مهتابی ترین؛ یک لحظه کوتاه نیز  برکه‏ی شعر مرا آیینه‏ی مهتاب کن در قنوت یک عطش، بیدار بودم تا ...

شهادت ابوالفضل‏ از صابر همدانی

شهادت ابوالفضل‏ از صابر همدانی
عاشق صادق کجائی؟ دار گوش  طرفه پندم را به گوش دل نیوش‏    گوش حاضر کن برای استماع  تا برآئی از بیانم در سماع‏    شعر وش شعرم اگر پیچیده است  رو بیاور شانه‏ی دانش به دست‏    چون بیان من، بیان عاشقی است  شرط اول عاشقی هم صادقی است‏  409     آنکه ...

در مقام قرب‏ از خباز کاشانی‏

در مقام قرب‏ از خباز کاشانی‏
آنکه در طور وجودش رخ عیان جانان کند  درمقام قرب جانان کی دریغ از جان کند    آنکه سر را بر سر کف می‏نهد بهر نثار  ترک جان را گفته ز اول تا چه با سامان کند    آنکه از صبهای عشق دوست سرخوش می‏شود  گوهر جان زینب پیمانه‏ی پیمان کند    می‏دهد بر باد ...

اشک فرات بود ز مشکت چکیده بود از محمد زمانی

اشک فرات بود ز مشکت چکیده بود از محمد زمانی
اشک فرات بود ز مشکت چکیده بود یا خیسی خجالت دست بریده بود یک تیر چشمه از دل مشک تو باز کرد یک تیر اشک چشم تو از هم دریده بود حی علی الفلاح تو ادرک اخا بود در ظهر رکعتی که قیامت خمیده بود دیدی که سمت دشت نگاه تو از عطش رنگ از رخ تمام غزالان پریده ...

بند دوم ترجیع بند محتشم کاشانی درباره امام حسین(ع)

بند دوم ترجیع بند محتشم کاشانی درباره امام حسین(ع)
كشتي شكست خورده طوفان كربلا در خاك و خون طپيده ي ميدان كربلاگر چشم روزگار بر او فاش مي گريست خون مي گذشت از سر ايوان كربلانگرفت دست دهر گلابي به غير اشك زان گل كه شد شكفته به بستان كربلااز آب هم مضايقه كردند كوفيان خوش داشتند حرمت مهمان كربلابودند ...

خاک حرمت ، مهر نماز است حسین (ع)ازمشفق کاشانی

خاک حرمت ، مهر نماز است حسین (ع)ازمشفق کاشانی
خاک حرمت ، مهر نماز است حسین (ع)راه تو ، همیشه چاره‌ساز است حسین (ع) ای خون تو دشنه بر گلوگاه ستم از خون تو شیعه ، سرافزار است ...

گلاب اشک

گلاب اشک

عمری است که راه سرخ تو می پوییم     با خون حماسه های تو می روییم
گردی که گرفته شش گوشه تو     فردا به گلاب دیدگان می شوییم

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^