فارسی
سه شنبه 06 آذر 1403 - الثلاثاء 23 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
عاشورا در آیینه ادبیات
ارسال پرسش جدید

ذوالجناح از عبدالرحیم سعیدی راد

ذوالجناح از عبدالرحیم سعیدی راد
عصر عاشورا کنار خیمه‌های سوخته ذوالجناحی ماند با یال‌ رهای سوخته در هیاهوی عصر عاشورا، درست زمانی که آسمان سرخ شد، زمین سرخ و چهره برخی از خجالت سرخ؛ صدای شیهه اسبی که در واقع خروش ضجه‌ای از عمق جان بود؛ باد صحرا را به آتش کشید. توفانی از شن به‌پا ...

کاش ساقي دوباره برمي گشت از سودابه مهيجي

کاش ساقي دوباره برمي گشت از سودابه مهيجي
آه اگر دست هاي عاشق سرو، درهجوم خزان نمي افتادصبرآغوش بي ادامه نبود..، ماه از آسمان نمي افتادبعداز آن دست هاي شهرآشوب، آبرويي براي آب نماندکاش ساقي دوباره بر مي گشت تا شراب از دهان نمي افتادساقي سبزماه پيشاني منعکس شد درآب، امّا نه دردل تنگناي کينه ...

بازاین دل این دل توفانی ام از بهروز سپید نامه

بازاین دل این دل توفانی ام از بهروز سپید نامه
بازاین دل این دل توفانی اممی برد تابی سر و سامانی امانتظاری تازه داردچشم منمی شکوفد خوشه های خشم منچشم من چندیست قحطی خورده استدرعزای اشکهای مُرده استخسته ام من خسته ام درمانده امازگروه عاشقان جا مانده ا مدرعزای آل ماتم سوختمآه ای اندوه مبهم سوختم ...

شطّ صحیفه ازخلیل ذکاوت

شطّ صحیفه ازخلیل ذکاوت
وقتی به ناله‌های تو نزدیک می‌شویماز عمق روح شب‌زده تحریک می‌شویمسرمست و سرخ سرخ به قلب سیاه شبمثل شهابِ حادثه شلّیک می‌شویمدر ما بخوان همیشه، که ما نیز مثل شامبی‌نور خطبه‌های تو تاریک می‌شویمجان را می‌افکنیم به شطّ صحیفه‌اتوز خاک، خاک یخ ...

آن حادثه ازقيصرامين پور

آن حادثه ازقيصرامين پور

خود را چو ز نسل نور مي ناميدند

رفتند و به کوي دوست آراميدند

سيراب شدند زآن که در اوج عطش

آن حادثه را به شوق آشاميدند

از زبان حضرت سکینه(سلام الله علیها) از امیر تیموری

از زبان حضرت سکینه(سلام الله علیها) از امیر تیموری
شعر، پاره ای از قسمتهای پایانی یک غزل مثنوی است که از زبان حضرت سکینه(سلام الله علیها) روایت می شود... امید دارم که مورد قبول قرار بگیرد...   نقاش اسب را که زمینگیر می کشد یا چهره ی عموی مرا پیر می کشد،   بی آب، مشک را و علم را بدون دست یا چشم را ...

اشک خورشید از سید حسن ثابت محمودی «سهیل»

اشک خورشید از سید حسن ثابت محمودی «سهیل»
با صدف تا بود برابر چشم  ریزد از ماتم تو گوهر چشم‏    کور بادا ز چشم‏زخم زمان  گر نگرید به سوگ تو هر چشم‏    در رثای تو گرددم خون دل  در عزای تو گرددم تر چشم‏    از غمت هر دمم مکدر روی  هر دمم زین غم تو احمر چشم‏    خون بگرید بسوگ تو خورشید  تا ...

زان فتنه خونین که به بار آمده بود از حسین اسرافیلی

زان فتنه خونین که به بار آمده بود از حسین اسرافیلی
زان فتنه خونین که به بار آمده بود خورشید«ولا»بر سر دار آمده بود با پای برهنه دشتها را زینب دنبال حسین،سایه‏وار آمده ...

بند هشتم ترجیع بند محتشم کاشانی درباره امام حسين(ع)

بند هشتم ترجیع بند محتشم کاشانی درباره امام حسين(ع)
بر حربگاه، چون ره آن كاروان فتاد شور نشور واهمه را در گمان فتادهم بانگ نوحه، غلغله در شش جهت ، فكند هم گريه، در ملايك هفت آسمان فتادهر جا كه بود آهوئي، از دشت پا كشيد هر جا كه بود طايري، از آشيان فتادشد وحشتي، كه شور قيامت زياد، رفت چون چشم اهلبيت، بر ...

بررسي و توصيف حوادث كربلا در اشعار اهلي شيرازي (7)

بررسي و توصيف حوادث كربلا در اشعار اهلي شيرازي (7)
6.مبالغه و اغراق :  اغراق، مبالغه و غلو اگر چه درجاتي دارند، ولي بيشتر به زياده روي در توصيف اطلاق مي شد كه به مخيل شدن شعر مي افزايد كه گاهي سبب حيرت و تعجب مي شود. برخ از اغراق هاي مورد نظر در اشعار كربلايي اهلي عبارتند از : ذره شرف آفتاب مي يابد، ...

چشم ما به در مانده بی خبر، وعده‌ی اجابت به ما بده از علیرضا قزوه

چشم ما به در مانده بی خبر، وعده‌ی اجابت به ما بده از علیرضا قزوه
چشم ما به در مانده بی خبر، وعده‌ی اجابت به ما بدهمسند بزرگی از آن تو، ذرّه‌ای کرامت به ما بده عشق اگر ولایت به ما دهد، پیر ما و سلطان ماست اوخرقه‌ی خلافت که داده‌ای، خرقه‌ی لیاقت به ما بده ما کجا و شرح بیان تو، ای خوشا تماشای جان تو هیبت و کرامت از ...

سرور آزادگان

سرور آزادگان
سوم شعبان كه دلها منجلى استعيد ميلاد حسين بن على استعيد ميلاد على را نور عينسرور آزادگان يعنى حسيندم به دم گويم من از جانان عشقيا حسين اى سرور و سلطان عشقخادم كوى تو باشد جبرئيلعرش بر نام تو مى ‏بندد دخيلعرش حق بايك اشاره مست توآسمانها و زمين در دست ...

روی موج نی از حسین عبدی

روی موج نی از حسین عبدی
دشت، تشنه،  خیمه، تشنه، قمقمه، تشنه از عرقریز خجالت ، علقمه ، تشنه هرم آه از خیمه ها برخاست ، رحمی نیست آن همه سیراب را بر این همه تشنه آن طرف خار و خسی تا خرخره سیراب این طرف گل های باغ فاطمه (س) ، تشنه آب ، سیراب از لب ماه بنی هاشم بر لب شاه شهیدان ...

لبیک یا حسین از سید حبیب حبیب پور

لبیک یا حسین از سید حبیب حبیب پور
دوباره ماه محرمه       بگو تو با اشک و زمزمه        لبیک یا حسین ---------------- به زیر این پرچم عزا     بگو به مظلوم کربلا            لبیک یا حسین ---------------- دوباره دلها اسیر درد و بلا شدند                    ز غم شکستند و راهی کربلا شدند در این شب غصه ...

اشکی نشست بر سر دامان لحظه ها از مهدی طهماسبی دزکی

اشکی نشست بر سر دامان لحظه ها از مهدی طهماسبی دزکی
اشکی نشست بر سر دامان لحظه ها آتش گرفت و سوخت غزلخوان لحظه ها می سوخت آن خیام به غم مانده زمین در های های دیده ویران لحظه ها همپای کودکان سه ساله دلم شکست در انتهای غصه حیران لحظه ها من مانده ام چه می شود این لحظه غریب نقشی چه می زنند زدستان لحظه ها لب ...

یا حسین علیه‏السلام از حسین اسرافیلی

یا حسین علیه‏السلام از حسین اسرافیلی
ای حضور آسمان در جان خاک یا حسین بن علی روحی فداک موج‏ها هرچه تلاطم می‏کنند پیش پایت خویش را گم می‏کنند ای نماز عشق را تکبیر سرخ آیت تطهیر را تفسیر سرخ ای شکوه آفرینش، ای یقین آبروی مکتب، ای سالار دین ای امام لاله‏های نینوا آفتابِ غرقِ ...

رجعت از سید علی اکبر میر جعفری

رجعت از سید علی اکبر میر جعفری
می توانم به اشاره ای خورشید را از غرب به میانه ی آسمان باز گردانم.   می توانم فراگیرترین آب ها را از تنوری تنگ به قعر زمین فرو برم .   و شاید یک روز دریاها را بالا بگیرم تا رود ها به سرچشمه هایشان بازگردند اما فرات هرگز باز نخواهد گشت به ...

یاری عباس‏ از وصال شیرازی‏

یاری عباس‏ از وصال شیرازی‏
فکند رایت و بوسید پای شه عباس  که چند لشکر نابود را بدارم پاس‏    مرا زکام تو خشکیده تر شده است گلو  تو را ز حال من آشفته‏تر شده است حواس‏    فدائیان همه در یاری تو جان دادند  فدای جان تو، شد وقت یاری عباس‏    چو شیر بچه یزدان گرفت اذن ...

حسين مظلوم (علیه السلام) ادركني

حسين مظلوم (علیه السلام) ادركني
باز محرّم رسيد ماه عزاي حسين سينه ما مي‌شود کرب و بلاي حسين کاش خدا قستم رزق حلالي کند تا که توانم کنم خرج عزاي حسين کاش که ترکم شود غفلت و جرم و گناه تا که بگيرم صفا من ز صفاي حسين هرکه عزدار اوست شيعه و غمخوار اوست ناله او مي‌دهد سوز صداي ...

گفتند ماهی‌ها که آب آورده‌ای سقا از قاسم صرافان

گفتند ماهی‌ها که آب آورده‌ای سقا از قاسم صرافان
گفتند ماهی‌ها که آب آورده‌ای سقا نوشیدم و دیدم شراب آورده‌ای سقاپیچیده ابرو!  در افق عطر تو پیچیده گل کرده‌ای در خون، گلاب آورده‌ای سقارفتی بپرسی: آخرین پیمان عاشق چیست؟ پیداست از چشمت جواب آورده‌ای سقاروشن‌تری از هر شبِ دیگر، مگر اینبار از ...
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^