من پرستويم و مانده ز سفر بال و پرم
گرچه خاکسترم اما ز غمت شعلهورم
من سفير توام و بانگ انالحق زدهام
آخرين کار نمازيست که بر دار برم
ملکالموت به اعجاز سرانگشت غمت
جان طلب کرد به شوق تو فقط جان سپرم
شوق پرواز بود از قفس تنگ تنم
تا مگر همره باد ...
سلام ای کربلا ای سنگرعشق ! دیارلاله های پرپرعشقسلام ، ای گنج اسرارخدایی ! دیارغربت و درد و جداییسرود جاری سرخ شقایق ! سلام ، ای سنگر مردان عاشقزآوایت غم جانسوزخیزد شرردرجان بی دردان بریزدتمام درد و داغ عشق، ازتوست گل خوشبوی باعشق، ...
بانوی خیمهها غم غربت به بر کشیدیک کوفه درد بر سر بار سفر کشیداو زنده مانده بود ولی رنج کربلااز کشتگان کربوبلا بیشتر کشیددر عرصهیی که مسلخ ماه و ستاره بودکبریت شامیان شد و تیغ سحر کشیدنقاش عاشقان شد و با رنگواژههایک نینوا زمین و زمان شعلهور ...
باید حسین دم بزند از فضائلت
وقتی حسینی است تمام خصائلت
تعبیرهای ما همه محدود و نارساست
در شرح بیکرانی اوصاف کاملت
بی شک در آن به غیر جمال حسین نیست
آئینه ای اگر بگذاری مقابلت
ای کاشف الکروب عزیزان فاطمه
غم می بری ز قلب همه با شمائلت
در ...
امشب به اعلای فلک آوای یاران می رود فردا نوای کودکان بر بام کیوان می رود امشب به صوت خوش همه آواز یابن الفاطمه (س) فردا به مقتل خون نشان معنای قرآن می رود امشب فضای خیمه ها بوی مدینه می دهد زینب(س) شبیه مادرش جان ...
با دو بازو گفت: تا در این تنید
شاخ سرو و شاخ شمشاد منید
لیک، باید از دم تیغ خسان
شاخهی مرجان شوید و ارغوان
تا نپردازید از حالی به حال
کی مهیا میشود سیر کمال؟
این قدر کوشید تا آنکه مگر
پیشتر افتید در میدان ز سر
پیش دستی در جدال ...
عبدالله بن الحسن ( علیه السلام): پدرش امام حسن مجتبی ( علیه السلام) و مادرش، دختر شلیل بن عبدالله میباشد . عبدالله در کربلا نوجوانی بود که به سن بلوغ نرسیده بود و چون عمویش حسین ( علیه السلام) را زخمی و بییاور دید، خود را به آن حضرت رسانید و گفت: «به ...