فارسی
پنجشنبه 04 مرداد 1403 - الخميس 17 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عاشورا در آیینه ادبیات
ارسال پرسش جدید

این عطش چیست در آیینه ی رود افتاده ست از محمد حسین صفاریان

این عطش چیست در آیینه ی رود افتاده ست از محمد حسین صفاریان
این عطش چیست در آیینه ی رود افتاده ست داغ دریاست که برسینه ی رود افتاده ست بوی تنهایی می آید ازاین جا فریاد خبری نیست ازآن موی پریشان درباد خبری نیست به جز کاکل آغشته به خون دشت حیران شده ازبس گل آغشته به خون سبزدرسبز گذشتند سواران غریب سرخ درسرخ ...

خط خون از علی موسوی گرمارودی

خط خون از علی موسوی گرمارودی
... خط با خون تو آغاز می‏شود از آن زمان که تو ایستادی دین راه افتاد چون فرو افتادی حق برخواست تو شکستی و راستی درست شد و از روانه خون تو بنیان ستم سست شد ای قتیل بعد از تو خوبی سرخ است رد خونت راهی که راست به خانه خدا می‏رود ای باغ بینش ستم، ...

داغ

داغ
هر چند قدش خمیده امّا برپاست     رنگ از رخ او پریده امّا برپاستاین سرو که در میان خون می بینید     هفتاد و دو داغ دیده امّا برپاست.پیوسته به گوشم این ندا می آید     گویی ز گلوی نی نوا می آید.آواز غریبانه هَل مِن ناصر     از خنجر سرخ کربلا می ...

اگر زینب نبود

اگر زینب نبود
سرِّ نی در نینوا می ماند، اگر زینب نبود     کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبودچهره سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ     پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبودچشمه فریاد مظلومیّت لب تشنگان     در کویر تفته جا می ماند اگر زینب نبودزخمه زخمی ترین فریاد در ...

نی‏نو ازمریم سقلاطونی

نی‏نو ازمریم سقلاطونی
مانند نوی نوای تو را مشق می‏کنند قومی که نینوای تو را مشق می‏کنند قومی‏که در سکوت غریبانه این چنین تکلیف آشنای تو را مشق می‏کنند با آن که از تمام جهت ندبه می‏وزدهر شب فقط دعای تو را مشق می‏کنند حتی کبوتران حرم، چشم در رهت هر جمعه ردِّ پای تو را مشق ...

رؤیای ارغوانی فرشتگان از محمدسعید میرزایی

رؤیای ارغوانی فرشتگان از محمدسعید میرزایی
یا حسین علیه‏السلام ! ای پسر فاطمه علیهاالسلام !میلادت، رؤیای ارغوانی فرشتگان بود؛آن‏گاه که گل‏های بهشت، به پاس آمدنت رنگ گرفتند.مدینه کدام روز را شادمانه‏تر از این روز به یاد دارد؟این گهواره‏ای است که فرشتگان به امانت در خانه علی و فاطمه ...

عاشق راستین‏ از سید جلال الدین میر آفتابی «افتخار»

عاشق راستین‏ از سید جلال الدین میر آفتابی «افتخار»
کیست عاشق آنکه تا پروانه‏سان پروا کند  جای در آتش ز شوق شمع، بی‏پروا کند    کیست عاشق در جهان چون سرور آزادگان  کو بخون پاک خود اسلام را احیا کند    کیست عاشق آنکه با ایثار اکبر چون خلیل  راز عشق بی‏نشان را در جهان افشا کند    کیست عاشق آنکه از ...

جوشنی از زخم بر تن اشک افشان ذوالجناح از سید عبدالله حسینی

جوشنی از زخم بر تن اشک افشان ذوالجناح از سید عبدالله حسینی
تقدیم به استاد محمود فرشچیان آفریدگار تابلو حماسی عصر عاشورا -------------------------------------------   جوشنی از زخم بر تن اشک افشان ذوالجناح بازگشت آشفته یال از گرد میدان ذوالجناح   تا برد از قتلگاه گل خبر بر خیمه ها یال را تر کرد با خون شهیدان ذوالجناح   تا ...

در مسجد الحرام محرم به پا شده است از زهرا بشری موحد

در مسجد الحرام محرم به پا شده است از زهرا بشری موحد
  در مسجد الحرام محرم به پا شده استکعبه، چهار ماه حضور شما شده است کوفه وفا ندارد اگر کوفه کوفه استاین سرزمین وحی چرا بی وفا شده است؟ با عمره های مفرده ات جمع می شوندوقتی تمتع ات سفر کربلا شده است داری به آرزوی خودت می رسی و کوهاز روز تکیه اش به تو ...

آتش زدند بر سر ایوان کبریا ازمهدی طهماسبی دزکی

آتش زدند بر سر ایوان کبریا ازمهدی طهماسبی دزکی
آتش زدند بر سر ایوان کبریا آتش کشید پر سوی دامان کبریا در آن غروب حادثه سرخ عشق وخون در خون نشست یکسره چشمان کبریا بر جسم های پاک شهیدان نظاره کرد چشم غریب ودیده حیران کبریا در عرش حق که نوحه واندوه جانداشت در غصه مانده اند مقیمان کبریا از ...

قبله اهل صفا از محمد علي مجاهدي »پروانه«

قبله اهل صفا از محمد علي مجاهدي »پروانه«
بر عهد خود ز روی محبت وفا نکرد تا سینه را نشانه‏ی تیر بلا نکرد    تا دست رد به سینه‏ی بیگانگان نزد  خود را مقیم درگه آن آشنا نکرد    تا هر دو دست را بره حق ز کف نداد  در کوی عشق خیمه‏ی دولت بپا نکرد    تا از صفای دل نگذشت از صفای آب  خود را مدام ...

بند سوم ترجیع بند محتشم کاشانی درباره امام حسين(ع)

بند سوم ترجیع بند محتشم کاشانی درباره امام حسين(ع)
كاش آنزمان، سرادق گردون، نگون شدي وين خرگه بلند ستون، بيستون شديكاش آنزمان در آمدي، از كوه تا بكوه سيل سيه كه روي زمين، نيلگون شديكاش آنزمان ز آه جهانسوز اهلبيت يك شعله، برق خرمن گردون دون شديكاش آنزمان كه اين حركت كرد آسمان سيماب وار، گوي بي سكون ...

شمشیر برهنه از حسنا محمدزاده

شمشیر برهنه از حسنا محمدزاده
شمشیر برهنه ...آسمان ...مرد ...زمین تلفیق هزار بغض و یک درد ....زمین از کعبه به سمت کربلا جاری شد ما را به کجای قصه آورد ...

در موج خون‏ از خباز کاشانی‏

در موج خون‏ از خباز کاشانی‏
گفت ای صد پاره تن عباس من تنها، چرا؟  خواستی از من جدا گردی در این صحرا، چرا؟    بی حسینت تر نکردی لب ز آب ای تشنه‏لب  سوی کوثر می‏رود خوش می‏روی بی ما، چرا؟    اندر این جا یک بیابان دشمن است و من غریب  پیش چشمم خواستی غلطی بخون این جا، ...

شمع شهدا از قاسم رسا

شمع شهدا از قاسم رسا
ایکه خورشید زند بوسه بخاکت ز ادب  ز فروغ تو کند جلوه گری ماه به شب‏  توئی آن گل که ز پیدایش گلزار وجود  بلبلان یکسره خوانند به نام تو خطب‏  نیست در آینه‏ی ذات تو جز نور خدا  نیست در چهره‏ی تابان تو جز جلوه‏ی رب‏  آیت صولت و مردانگی و شرم و ...

عباس جوان‏

عباس جوان‏
درفش افتاد عباس جوان را  فلک داد ای فلک داد    علم شد رایت ماتم جهان را  فلک داد ای فلک داد    مرا با رنج این سوگ روان کاست‏  نه تنها انس و جان خاست‏    که دل مأنوس غم گشت انس و جان را  فلک داد ای فلک داد    زمان تا بر زمین این فتنه ...

دریای ادب‏ سید رضا موید خراسانی

دریای ادب‏ سید رضا موید خراسانی

ایمان و وفا سایه‏ی بالای تو بود 

ایثار علی، نقش به سیمای تو بود 

 

گر لب نزدی به آب دریا، عباس 

دریای ادب میان لبهای تو بود 

یا حسین برادر عباس

یا حسین برادر عباس
فرشتگی کردم سالها، فرشته بودم روزها ولی یک روز بالم شکست از بس پَر زدم برای حوصله پرواز به دنبال کُپه نوری بودم که درمان بداند از بس که تابید از ازل تا حالا به دنبال چشمه‌ای بودم که تشنه تشنه سیراب شدن بداند از بس که نوشیده از ازل تا حالا به دنبال ...

در چشم فرات عکس ماه افتاده است از سعید سلیمانپور ارومی

در چشم فرات عکس ماه افتاده است از سعید سلیمانپور ارومی
در چشم فرات عکس ماه افتاده است                                                یک هاله به رنگ اشک و آه افتاده است آن دست بنازم که جلوتـر از پــــــــا                                             در راه وصال حق به راه افتاده ...

گلچرخ از علیرضا فولادی

گلچرخ از علیرضا فولادی
وقتی علم بر دوش توست آری علمداربی دست هم یک پا علمداری علمدارای ابر رحمت یاس‌ها چشم‌انتظارندکی بر سر این باغ می‌باری علمدارمشکی پر از آب حیات اما تو بی‌دستباید به دندان برد... ناچاری علمدارخورشید را در گود خون شرمنده کردیروشن‌ترین گلچرخ ایثاری ...
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^