توبه، ص: 5
«خف»؛ يعنی سبك، بی ارزش و بی مقدار. «... فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُم بِمَا كَانُوا بِآيَاتِنَا يَظْلِمُونَ.» «1» اين ها در قيامت می بينند و مشاهده می كنند كه با گناه، تمام سرمای وجودشان را تباه كرده و در زندگی شان چيزی كه در ميزان قيامت قابل وزن باشد تا بر آن پاداش داده شود، نمانده است «2» يعنی خسران اصل وجود، تباهی اصل وجود؛ يعنی اين قدر بی مقدار و بی ارزش شدند كه انگار از آن ها چيزی نمانده كه آن را به حساب بياورند. اگر اين گناهان ظاهر و آشكار هم باشند، در ميان خانواده، جامعه و آشنايان، آبروی شان رفته و پيش چشم ديگران هم پست و بی مقدار و بی اعتبار می شوند. اين خسارت، تنها يك خسارتِ گناه است: «». «3»
______________________________ (1) 1. اعراف/ 9.
(2) 1. همان.
(3) 2. صحيفه سجاديه، همان.