عنايات امام عصر(عج)، ص: 22
از خدا نمی خواهيم. چيز ديگری هم نيست كه بخواهيم. هيچ چيز ديگری نيست كه آن را بخواهيم.
ماجرای شفای بيمار لاعلاج با عنايت اهل بيت:
ماجرای اين شيعه ای را كه می گويم، خودم او را ديدم. در ساليانی دوركه طلب قم بودم، پنجشنبه ای به تهران آمدم و به ديدن صاحب كتاب شب های پيشاور رفتم. او بيماری قلبی داشت و روی تخت افتاده بود. ايشان مرا به شخصی كه زودتر از من به خدمتشان آمده بود، معرفی كرد و گفت، اين طلبه قم است. درس می خواند و احتمالًا در آينده منبری بشود. شما با زبان خودت، داستانت را برای ايشان بگو. او به من رو كرد و گفت، آيا حاضری با من تا بيمارستان پارس بيايی؟ گفتم، آقا! من وقتم كم است. يك پنجشنبه به تهران می آيم و جمعه هم به قم برمی گردم. گفت: آخر، پرونده من آن جاست