فارسی
شنبه 30 تير 1403 - السبت 12 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

مرگ و فرصت ها، ص: 362

خيلی خوبی بودند، يك سفر كربلا می روند و آنجا تصميم می گيرند كه حسينيه ای به نام حسينيه تهرانی ها بسازند كه ساختند، كه ايرانی ها وقتی می آيند، آنجا روضه بخوانند و هم اين كه كسانی كه نمی توانند به مسافرخانه و هتل بروند، اينجا بيايند.

می گفت: زمينش را خريدند و مأموريت ساخت آنجا را به من دادند. گفتند: تو گذرنامه اقامتی داری، می توانی اينجا چند ماه بمانی، اينجا را تو تمامش كن. البته به خود من نيز پول می دادند.

می گفت: به سرعت مشغول شدم. زمانی آمد كه ما نياز به پول پيدا كرديم، تا به تهران بياييم و هيئت مديره را جمع كنيم و صورت بدهيم و باز پول بگيريم و برويم، طول می كشيد.

گفتم: بروم حرم حضرت سيدالشهدا عليه السلام تا اين پول را از آنجا تأمين كنم. به حرم رفتم، تا رسيدم، ديدم حاج محمد حسين كاشانی كه عمرش از هشتاد سال بيشتر بود، روی ويلچر است. حاج محمد حسين كاشانی كسی بود كه مخارج تعمير اساسی در حرم حضرت سيدالشهدا عليه السلام را داد. تمام حرم را سنگ كرد و فرش قيمتی ايرانی پهن كرد كه قبل از جمهوری شدن عراق، يك بار كه پادشاه عراق به حرم می آيد، از آن بنّايی و فرش ها خيلی خوشش می آيد، می گويد: اين كارها را چه كسی كرده است؟ «حاج محمد حسين نيز روی ويلچر داخل حرم بود.»

به فيصل، شاه عراق می گويند: اين آقا. شاه به او می گويد: من از كار شما خيلی خوشم آمد. چه چيزی می خواهی؟ ستون خيلی پهنی پايين ضريح ابی عبدالله عليه السلام در دو قدمی ضريح بود، گفت: قبری در اين ستون به من بدهيد. فيصل به كليددار گفت: معمار و بنّا بياور، قبری در اين ستون در بياور، ايشان را در همانجا دفن كنند، يعنی كنار شهداء.

اين دوست من می گفت: تا چشمم به او افتاد، او نيز مرا می شناخت، جلو آمدم، گفت: حاجی! اين مكانی كه ما به عشق ابی عبدالله عليه السلام داريم می سازيم، از لحاظ




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^