رهانى كنونم ز شرمندگى؟
كه خوانم ترا با سرافكندگى
ببخشى اگر ديدهى اشگبار
كند گريه بر درگهت زار زار
به رحمت نمايى به سويش نظر؟
چو بر خاك سايد گنهكار سر؟
گر از فقر خود بر درت گفت راز
در آن شكوه فرمائيش بىنياز؟
استاد انصاریان این فراز را همراه با فراز قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا «اینجا» را کلیک کنید.