اگر بارم از چشم اشگى چنان
كه مژگان بريزد ز طغيان آن
كنم ناله بر درگهت اى خدا
چنان سخت كز آن ببرد صدا
بدرگاهت آنسان بمانم به پا
كه آماس گيرد پاها دو تا
ركوعى كنم بر درت آنچنان
كه پاشد ز پشتم همه مهرگان
بدانسان كنم سجدهات اى صمد
كه چشمانم از حدقه بيرون جهد
خورم گر همه عمر من خاك ناب
بود شربتم نيز خاكستر آب
در اين بين يادت كنم با زبان
سرافكنده باشم چو شرمندگان
نباشم سزاوار آن پيشگاه
مگر محو گردد ز جانم گناه
استاد انصاریان این فراز را همراه با فراز قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا «اینجا» را کلیک کنید.