با بودن فرمان تو مرا فرمانى نيست، فرمانت دربارهى من روان و آنچه برايم مقدر ساختهاى از روى عدل و داد است، مرا توانائى بيرون رفتن از سلطنت تو نمىباشد، و نمىتوانم از قدرت تو تجاوز كرده پا بيرون گذارم، و توانا نيستم كه محبت و دوستى تو را (به خود) متوجه گردانم، و به خشنوديت نمىرسم، و به آنچه نزد تو است (خير و نيكى دنيا و آخرت) جز به فرمانبرى و فزونى رحمتت دسترسى ندارم
استاد انصاریان این فراز را همراه با فرازهای قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا «اینجا» را کلیک کنید.