كه بين من و او گردد حصارى
ز ديدارم شود كور و كنارى
نبيند او مرا زان چشم بدبين
صدايم نشنود تا كرده توهين
و بر قلبش كه بر سويى ز نيت
به حقم پروراند در اذيت
الهى قفل بنمايى در آن حال
زبان او ز بدگويى شود لال
الهى آنچنان كن تا كه بدخواه
شود او سرشكسته گم كند راه
بيفتد عزت او توى ذلت
جلال او شود تبديل نكبت
فروكش گردنش زان انحطاطش
گرايد بر خضوعى در حياتش
بساط كبريايى جلالش
شود آن واژگون تغيير حالش
كه تا از شر و مكر و فتنههايش
نهان بر توطئه از حيلههايش
شوم ايمن ز حقد و كينهى او
نباشد در زبانم فتنه او
و زان رشته مخوفى در بطالت
برايم گسترانده در اسارت
كه با همدستهايش در كمينم
كمان او گشاده بر جبينم
خداوندا ترحم كن به جانم
كزو تا در ابد ايمن بمانم
.استاد انصاریان این فراز را همراه با فراز قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا اینجا را کلیک کنید