و مرا و فرزندانم را از شيطان رانده شدهى (از رحمتت) پناه ده، زيرا تو ما را آفريدى و (به نيكيها) امر كردى و (از زشتيها) نهى فرمودى و در پاداش آنچه ما را امر نمودى خواهان و از كيفر (مخالفت) آن (يا كيفر آنچه ما را نهى كردى) ترسانيدى، و براى ما دشمنى قرار دادى كه با ما مكر مىكند، او را دربارهى ما تسلط و توانايى دادى بر آنچه (جميع اعضاء) كه ما را بر آن دربارهى او تسلط ندادى (براى آنكه) او را در سينههاى ما جا دادى، و در رهگذرهاى خونهاى ما روان گردانيدى (گفتهاند: مراد از صدر «سينه» جايگاه قلب «دل» است، و جائز است كه مراد به آن قلب باشد كه پارهى گوشت صنوبرى الشكل «مانند ميوهى درخت كاج» است كه در سمت چپ سينه قرار گرفته، و مراد از قلبى كه محققين فرمودهاند: شيطان را بر آن راهى نيست و نيز مفسرين در قول خداى تعالى «س 114 ى 5»: الذى يوسوس فى صدور الناس «آن شيطان كه وسوسه و انديشهى بد و بيجا در سينههاى مردم افكند» فرمودهاند: اينكه نفرموده: فى قلوب الناس «در دلهاى مردم» براى آنست كه شيطان را بر دل مومن الذى هو بين اصبعين من اصابع الرحمن «دلى كه بين دو انگشت از انگشتهاى رحمت خداوند است» تسلط و توانائى نيست، آن قلب لطيفهى ربانيهى نورانيهى عالمه است كه جاى فرود انوار الهيه است و به آن انسان، انسان مىباشد و همان حقيقت انسان است كه به سبب آن براى پيروى احكام آماده مىگردد و از آن گاهى به نفس ناطقه و گاهى به روح و گاهى به عقل تعبير مىشود، و بر گفتار محققين دلالت دارد فرمايش حضرت صادق- عليهالسلام- به اينكه خداى تعالى مومن را گرفتار مىسازد به هر گرفتارى و مىميراند به هر مردنى و او را به از بين رفتن عقلش گرفتار نمىگرداند، آيا نمىبينى ايوب را كه چگونه شيطان را بر مال و فرزند و اهل و هر چيز او چيره گردانيد و بر عقل او مسلط ننمود تا به وسيلهى آن تنها به خدا ايمان داشته باشد، و گفتهاند: معنى جريان شيطان در مجارى خون آنست كه او از فرزند آدم تا زنده است جدا نمىشود چنانكه خون از او جدا نمىگردد، ولى بزرگان و محققين معنى ظاهرى آن را گرفته و فرمودهاند: شيطان را چنان توانائى داده شده است كه بر اثر لطافت هيئت خود در عروق و رگها كه مجارى خون است روان مىگردد تا به قلب شخص مىرسد و طبق ضعف و سستى ايمان بنده و كمى يادآورى و بسيارى غفلت او وسوسه مىنمايد و به مقدار قوت و بيدارى و بسيارى ذكر و اخلاص توحيد بنده تسلط او كم گشته و از او دور مىگردد، و علامهى مجلسى «رحمه الله» در مجلد چهاردهم بحارالانوار مىفرمايد: بين اماميه «علماى اثنى عشرى» بلكه بين مسلمين «علماى اسلام» خلاف نيست در اينكه جن و شياطين اجسام لطيفهاى هستند كه در بعض اوقات ديده مىشوند و در برخى ديده نمىشوند و آنها را جنبشهاى تند و توانائى بر كارهاى دشوار است و در رهگذر خون اجساد بنىآدم روان مىگردند، و گاهى خداوند به جهت مصالحى آنها را به اشكال مختلفه و صورتهاى گوناگون درآورد چنانكه سيد مرتضى- عليه الرحمه- بر آن رفته، يا آنكه خداوند آنها را توانائى داده كه به اشكال مختلفه درآيند چنانكه اين مطلب از اخبار آشكارتر است) بىخبر نيست (از ما) اگر ما (از او) غافل شويم، و (ما را) از ياد نمىبرد اگر ما (از او) فراموش كنيم، ما را از كيفر تو ايمن مىسازد (وسوسه مىكند و در دل شخص مىافكند كه فلان گناه را بجا آور كه خداوند آمرزنده و مهربان است) و از غير تو مىترساند (مثلا وسوسه مىنمايد كه اگر فلان كار ناروا را براى فلان شخص بجا نياورى چنين و چنان مىشود)