فارسی
شنبه 03 آذر 1403 - السبت 20 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



فراز 6 از دعای 39 ( بخشش برای خدواند سخت نیست )

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَوْهِبُكَ يَا إِلَهِي مَا لَا يُنْقِصُكَ بَذْلُهُ ، وَ أَسْتَحْمِلُكَ ، مَا لَا يَبْهَظُكَ حَمْلُهُ .
خدايا، از تو آن عطايى را خواهم كه بذلش چيزى از تو نكاهد و بر گرفتن بارى را از دوشم خواستارم كه بر گرفتنش بر تو گران نباشد.

بذل و عنايت خداوند

از كمالات برجسته خداوند منّان بذل و كرم او بر همه موجودات، چه فرمانبران‌ و چه نافرمانان است. و انتظار آن كريم بنده نواز اين است كه نعمت‌هاى او را ياد آور شوند تا لطف او به خاطر سپاسگزارى پيوسته در جريان باشد.

از اين رو فرمود:

﴿قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ ۚ وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ ۖ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ﴾«1»

بگو: يقيناً پروردگارم روزى را براى هر كس از بندگانش بخواهد وسعت مى‌دهد و يا تنگ مى‌گيرد، و هرچه را انفاق مى‌كنيد [چه كم و چه زياد] خدا عوضى را جايگزين آن مى‌كند؛ و او بهترين روزى دهندگان است.

و سپس در آيه ديگر فرمود:

﴿وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبّكَ فَحَدّثْ﴾«2»

و نعمت هاى پروردگارت را بازگو كن.

زيرا بازگو كردن الطاف و كرامت الهى سبب عنايت پروردگار به شخص يا گروهى مى‌گردد؛ حتى اگر آن خواسته بشر باشد كه وسيله‌اى براى روزى رسانى به ديگران است و برخى امور آفرينش به دست بندگانى ويژه برقرار مى‌گردد.

رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) مى‌فرمايد:

إِنَّ لِلَّهِ عِباداً اخْتَصَّهُمْ بِالنِّعَمِ، يُقِرُّها فِيهِم ما بَذَلُوها لِلنَّاسِ، فَإِذا مَنَعُوها حَوَّلَهَا مِنْهُمْ إِلَى غَيْرِهِم.«3»

خداوند بندگانى دارد كه نعمت‌ها را در اختيار آنها نهاده است تا زمانى كه اين نعمت‌ها را به مردم بذل و بخشش كنند، آنها را در ميانشان نگه مى‌دارد و هر گاه دريغ ورزند، نعمت‌ها را از آنان به ديگران منتقل مى‌كند.

بدون شك بذل و بخشش‌هاى بى‌حساب خداوند حقى براى او و بر انسان‌ها به وجود آورده است؛ كه در هر حال، چه نعمت بزرگ يا كوچك باشد؛ بزرگى شأن او بر ما سايه افكنده است.


نعمت و عنايت خداوند در دنيا و آخرت‌

امير المؤمنين على (عليه السلام) بر اين حقّ پروردگار توجّه داده و فرموده است:

انَّ مِنْ حَقِّ مَنْ عَظُمَ جَلالُ اللَّهِ فِى نَفْسِهِ وَ جَلَّ مَوْضِعُهُ مِنْ قَلْبِهِ انْ يَصْغُرَ عِنْدَهُ لِعِظَمِ ذلِكَ كُلُّ ما سِواهُ. وَ انَّ أَحَقَّ مَنْ كانَ كَذلِكَ لَمَنْ عَظُمَتْ نِعْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ، وَ لَطُفَ إحْسانُهُ الَيْهِ فَانَّهُ لَمْ تَعْظُمْ نِعْمَةُ اللَّهِ عَلى‌ احَدٍ الَّا ازْدادَ حَقُّ اللَّهِ عَلَيْهِ عِظَماً.«4»

آن كس كه جلال خدا در جانش بزرگ، و موضع حق در دلش با عظمت است، مى‌سزد كه به خاطر اين بزرگى، ماسواى خدا در نظرش كوچك باشد. و سزاوارترين كس به اين معنا كسى است كه نعمت و لطف و احسان خدا بر او بسيار است؛ زيرا خداوند نعمت بسيار به كسى عنايت نكرده مگر اينكه عظمت حقّ خدا بر او افزون گشته.

چنين است كه حضرت در بخشى از نامه‌اش به حارث همدانى، فرموده است:

وَ اسْتَصْلِحْ كُلَّ نِعْمَةٍ انْعَمَها اللَّهُ عَلَيْكَ و لاتُضَيِّعَنَّ نِعْمَةً مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عِنْدَكَ، وَلْيُرَ عَلَيْكَ اثَرُ ما أَنْعَمَ اللَّهُ بِهِ عَلَيْكَ.«5»

از هر نعمتى كه خداوند در اختيارت گذاشته به راه صلاح مصرف كن، و هيچ‌ نعمت خداداده را به تباهى نبر، بايد نشانه نعمت‌هايى كه خداوند به تو داده در تو ديده شود.

احمد بن محمد بن ابى نصر مى‌گويد: «مطلبى را خدمت امام رضا (عليه السلام) عرض كردم، حضرت فرمود:

شكيبا باش؛ زيرا اميدوارم كه خداوند برايت كارسازى كند انْ‌‌شاءَاللّه‌، سپس فرمود: به خدا سوگند! آنچه خداوند از اين دنيا براى مؤمن به آخرت اندازد، برايش بهتر از چيزى است كه در همين دنيا به او دهد.

حضرت سپس دنيا را كوچك شمرد و فرمود: دنيا چه ارزشى دارد. آنگاه فرمود:

برخوردار از نعمت در محلّ خطر است؛ زيرا خداوند در آن نعمت حقوقى را بر او واجب گردانيده است. به خدا قسم، گاهى اوقات خداوند عزّوجلّ به من نعمت‌هايى مى‌دهد و من پيوسته نسبت به آنها بيمناك هستم و دستش را تكان داد تا اينكه حقوقى كه خداوند در اين نعمت‌ها به گردن من دارد، بيرون آيم.

من عرض كردم: فدايت شوم، شما با چنين مقامى و منزلتى كه داريد مى‌ترسيد؟! فرمود: آرى، پروردگارم را در برابر نعمتى كه به من ارزانى داشته مى‌ستايم.«6»

آفرينش انسان با امتياز اراده و اختيار، دليل بر قدرت نهايى خداوندگار است. با اين اختيار، انسان را موجودى برتر ساخته است ولى با اين حال ابزار بازدارنده‌اى كه او را در مسير حركت انسانى غافلگير كند و به جاده حيوانى‌گرى بكشاند، فراوان است، غريزه غضب و شهوت در وجود انسان برحسب فطرت نهفته است؛ امّا برخى عوامل تحريك كننده بيرونى است كه در جذب او نقش كليدى دارد. هر كه بتواند در مجموعه كشمكش‌ها و هوس‌ها، حقيقت وجودى خود را به سلامت به‌ هدف برساند از بزرگترين نعمت‌هاى حق بهره‌مند گرديده است.

نكته ديگر اين كه: انسان در خواهش روزى مادّى و معنوى هيچ محدوديّتى ندارد؛ زيرا ظرف وجودى او از جهت روحى و درونى مجرّد است و مى‌تواند به طور بى‌پايان سير تكاملى داشته باشد. روزى معنوى تا آنجا پيش رود كه رسيدن به مقام دنّو و نزديك شدن به خدا براى او منزلت و شرافت محسوب مى‌شود، در آنجا كه حق متعال مى‌فرمايد:

﴿وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَىٰ * ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ * فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَىٰ * فَأَوْحَىٰ إِلَىٰ عَبْدِهِ مَا أَوْحَىٰ﴾«7»

در حالى كه در افق اعلا بود.* سپس نزديك رفت و نزديك‌تر شد،* پس [فاصله‌اش با پيامبر] به اندازه فاصله دو كمان گشت يا نزديك‌تر شد.* آن گاه به بنده‌اش آنچه را بايد وحى مى‌كرد، وحى كرد.

امّا روزى مادّى چون محدود به عالم ناسوت است و ناسوت هم در ظرف مادّه و طبيعت و اجسام است پس با اين محدوديّت به طور قهرى روزى مادّى انسان نيز به اندازه ظرف وجودى او كفايت مى‌كند. و اگر برخلاف اساس حكمت حق؛ رزق و نعمت او بى‌نهايت باشد اعتقاد به جاودانگى در اين دنيا او را به طغيانگرى وا مى‌دارد. بنابراين دنيا و آخرت خويش را تباه مى‌سازد.

از اين رو اميرمؤمنان على (عليه السلام) در حكمت چنين امورى مى‌فرمايد:

الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذى‌ لايَفِرُهُ الْمَنْعُ وَ الْجُمُودُ وَ لايُكْدِيهِ الْاعْطاءُ وَ الْجُودُ اذْ كُلُّ مُعْطٍ مُنْتَقَصٌ سِواهُ، وَ كُلُّ مانِعٍ مَذْمُومٌ ما خَلاهُ. هُوَ الْمَنّانُ بِفَوائِدِ النِّعَمِ وَ عَوائِدِ الْمَزيدِ وَ الْقِسَمِ. عِيالُهُ الْخَلائِقُ، ضَمِنَ ارْزاقَهُمْ وَ قَدَّرَ اقْواتَهُمْ، وَ نَهَجَ سَبيلَ الرَّاغِبينَ الَيْهِ، وَ الطّالِبينَ ما لَدَيْهِ وَ لَيْسَ بِما سُئِلَ بِاجْوَدَ مِنْهُ‌ بِما لَم يَسْأَلْ.«8»

سپاس خداى را كه امساك و جمود بر ثروتش اضافه نمى‌كند، و عطا و بخشش تهيدستش نمى‌نمايد، زيرا هر بخشنده‌اى جز او ثروتش كم مى‌شود، و هر منع كننده‌اى جز او شايسته مذمّت است. اوست بخشنده انواع نعمت‌ها، و فراوانى بهره‌ها و نصيب‌ها. جميع آفريده‌ها روزى خور اويند، رزق همه را ضمانت كرده، و قوت و توشه آنان را مقدّر نموده، و راه روشنش را به رغبت كنندگان و خواهندگان آنچه نزد اوست نشان داده، و اين طور نيست كه جود و بخشش او در آنجا كه از او بخواهند بيشتر از آنجا باشد كه از او نخواهند.

و نيز در سفارشش به امام مجتبى (عليه السلام) يا محمد حنفيه فرمود:

وَ أَخْلِصْ فِى الْمَسْأَلَةِ لِرَبِّكَ فَإِنَّ بِيَدِهِ الْعَطاءَ وَ الْحِرْمانَ وَ اكْثِرِ الْاسْتِخارَةَ، وَ تَفَهَّمْ وَصِيَّتى وَ لاتَذْهَبَنَّ عَنْها صَفْحاً، فَإِنَّ خَيْرَ الْقَوْلِ ما نَفَعَ.«9»

در مسألت از خداوند اخلاص پيشه كن، كه بخشيدن و نبخشيدن به دست اوست. از خدايت بسيار طلب خير كن. و وصيتم را بفهم و از آن روى مگردان به يقين بهترين سخن سخنى است كه سود بخشد.

و نيز به كميل بن زياد نخعى فرمود:

يا كُمَيْلُ، مُرْ اهْلَكَ أَنْ يَرُوحُوا فى كَسْبِ الْمَكارِمِ، وَ يُدْلِجُوا فى حاجَةِ مَنْ هُوَ نائِمٌ. فَوَ الَّذى وَسِعَ سَمْعُهُ الْاصْواتَ، ما مِنْ احَدٍ اوْدَعَ قَلْباً سُرُوراً الّا وَ خَلَقَ اللَّهُ لَهُ مِنْ ذلِكَ السُّرُورِ لُطْفاً، فَاذا نَزَلَتْ بِهِ نائِبَةٌ جَرى‌ الَيْها كَالْماءِ فِى انْحِدارِهِ حَتّى‌ يَطْرُدَها عَنْهُ كَما تُطْرَدُ غَريبَةُ الْابِلِ.«10»

اى كميل، مردم خود را فرمان بده كه روز را به دنبال به دست آوردن مكارم بروند، و شب را از پى قضاى حاجت خفته باشند. قسم به كسى كه شنواييش آوازها را فرا گرفته، احدى دلى را شاد نكند مگر اينكه خداوند براى وى از آن شادى لطفى بيافريند، و چون بلايى به او رسد آن لطف همانند آب به سوى آن روان گردد تا آن بلا را از او دور كند همان گونه كه شتر غريب را از آبگاه دور نمايند.

در روايات تنها بر كمك به نيازمندان و گرسنگان تكيه نشده، بلكه در برخى از آنها اطعام مؤمنان هر چند بى‌نياز باشند ثوابش همچون آزاد كردن برده است.

اين نشان مى‌دهد كه هدف از اين كار علاوه بر رفع نيازمندى‌ها جلب محبّت و تحكيم پيوندهاى دوستى و صميميّت است. به عكس آنچه در دنياى امروز مرسوم است كه گاهى دوستان يا خويشاوندان به مهمانخانه‌اى مى‌روند هر كدام بايد سهم خود را بپردازند. و يا در جايى ديگر براى خودنمايى تا حدّ بريز و بپاش، سرمايه خدادادى را اسراف مى‌كنند. كجاى اين آداب و رسوم متناسب با اخلاق و احكام دين مبين اسلام و سفارش‌هاى معصومان (عليهم السلام) است؟!

______________________________

(1)- سبأ (34): 39.

(2)- ضحى (93): 11.

(3)- بحار الأنوار: 72/ 353، باب 81، ذيل حديث 62؛ عوالى اللآلى: 1/ 372.

(4)- نهج البلاغه: خطبه 207.

(5)- نهج البلاغه: نامه 69.

(6)- الكافى: 3/ 502، حديث 19؛ بحار الأنوار: 49/ 105، باب 7، حديث 32.

(7)- نجم (53): 7- 10.

(8)- نهج البلاغه: خطبه 90.

(9)- نهج البلاغه: نامه 31.

(10)- نهج البلاغه: حكمت 257.


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - محمد بن سلیمان تنکابنی - محمد علي مدرسی چهاردهی - بدیع الزمان قهپائی - سید عليخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید محمد حسین فضل الله - سید محمد شيرازی - سید نعمة الله جزائری - عباس علی موسوی - محمد جواد مغنیه - محمد دارابی - نبیل شعبان
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^