به من تو رحمت آور كردگارم
كه موجود حقير و خوار و زارم
كه عنوانم به ناچيزى ز كم بود
عذابم كى تو را بر قدرت افزود
علو ديگرى زين سلطنت را
كشد سوى دگر زين مرتبت را
شكيبا از تو خواهم دارم اين دوست
ببينم زجر بهر من چه نيكوست
و عرش تو ز اعلا در بلندى
بلندىتر ببينم در بلندى
ولى در آن بناى سلطنت را
دوامش در بلندى مرتبت را
بقائش بيشتر بهتر بر آن است
اطاعت بر تو سوى بندگان است
كه زين طاعت دوامش را بيفزود
و يا چون معصيت كاران اخدود
بزرگى و دوام او بكاهد
و يا ز آنچه كه ذات تو بخواهد