فارسی
چهارشنبه 26 دى 1403 - الاربعاء 14 رجب 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 1
100% این مطلب را پسندیده اند

آيا مى‏دانى در حضور كه بودم ؟

  ابو حمزه ثمالى مى گويد :حضرت سجاد عليه السلام را ديدم نماز مى خواند ، عباى آن جناب از شانه اش افتاد ، حضرت تا از نماز فارغ نشد به عبا دست نزد . پس از نماز پرسيدم : چرا به عبا توجه نفرمودى ؟ فرمود : واى بر تو آيا مى دانى در حضور كه بودم ؟ همانا از عبد قبول نمى شود نمازى مگر آنچه توجه قلب به آن بوده . عرض كردم : پس ما هلاك شديم ؟ فرمود : هرگز همانا نقص عبادات را خداوند با نافله ها براى مؤمنان تمام مى كند .

 


منبع : برگرفته از کتاب داستانهای عبرت آموز استاد حسین انصاریان
0
100% (نفر 1)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

حکایت چهل روز نماز
تا صبح به نماز ايستادند
آيا مى‏دانى در حضور كه بودم ؟
بى ‏نيازى از خلق‏
حكايتى از اميرالمؤمنين (ع)
داستان عجيب سلمان و ابوذر
يوسف در آيينه واقعيات‏
بانيانِ جنگ‏هاى صليبى‏
داستانى شگفت از اثر الحمدلله
داستان جوان گناهكار

بیشترین بازدید این مجموعه

طلبه‌ای که به لوسترهای حرم امیرالمؤمنین(ع) ...
چه مقدار مرا كفايت مى‏كند ؟
آيا مى‏دانى در حضور كه بودم ؟
حكايت ذونواس‏
حكايتى از اميرالمؤمنين (ع)
داستان عجيب سلمان و ابوذر
حکایت خدمت به پدر و مادر
تا صبح به نماز ايستادند
ابوجهل، رسول اللّه را نديد بلكه محمد يتيم ...
توبه جوانی که خیاط زنانه بود

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^