فارسی
پنجشنبه 27 ارديبهشت 1403 - الخميس 7 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

نگاهی به مقام امام حسین علیه السلام

نگاهی به مقام امام حسین علیه السلام

 


بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله رب العالمین و الصلوة و السلام علی سیّد الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی‌القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین.
تعبير امام عصر عجّل الله فرجه از امام حسين عليه السلام به مولاي ما
  وجود مبارک امام زمان عجّل الله تعالي فرجه الشريف، در نامه‌ای به  قاسم بن علاي همدانی که اهل یمن بود و وکیلِ وجود مبارک امام عسگری عليه السلام در امور دین و دنیای مردم، می‌نویسد: قاسم بن علاء! پنجشنبه روز سوم شعبان روز، ولادت مولای ما، حضرت حسین بن علی عليه السلام است.
  این که امام زمان عجّل الله تعالي فرجه الشريف می‌فرماید: «مولای ما» و نمی‌فرماید: «مولای من»، آیا منظور از «مولای ما»، همة اهل‌بیت عليهم السلام از امام سجاد عليه السلام به بعد و همة شیعیان هستند؟ این قابل تحقیق است؛ چون امام جمع را در این نامه در نظر داشته‌ است، عبارت: «مولای ما» به كار مي‌برند تا خودشان را هم در این نامه جزو جمع به حساب آورند. آن وقت باید سراغ عنوان این جمعی رفت که وجود مبارک حضرت ابا‌عبدالله حسین عليه السلام مولای آن‌هاست. در برابر کلمۀ «مولا» در قرآن، روایات و فقه، کلمۀ «عبد» آمده است. در دعای کمیل، چند بار امیرمؤمنان خطاب به پروردگار دارد، «الهی»، «سیدی» و «مولای». آن كسی که در برابر مولا است، عبد مي‌باشد. البته، مقام عبودیت در برابر مولویت حق، مسألۀ ویژه‌ای است. در آن‌جا، «مولا»، خالق عبد، رازق عبد، و ربّ عبد است. دنیا و آخرت عبد، در اختیار مولای آن عبد است، ولی مسألة مولا و عبد در غیر خدا، معنایش این است كه سرمایه‌داري آمده و افرادی را با هزینه کردن و سرمایه دادن، خریده است و آن‌ها در خدمت او هستند؛ آن‌ها برای او کار كرده و زحمت می‌کشند، و مولا هم در مقابل زحماتشان، به آنان نظر، توجّه و لطف دارد و زمانی هم می‌رسد که مولا برای خدا رو به عبدش كرده و می‌گوید: «اَْنْتَ حُرٌ لِوَجْهِِ اللهِ.»: من به خاطر خدا، تو را از آن زحمت، از آن رنج، از آن مرارتی که برای من مي‌كشي، آزاد کردم و اكنون تو آزادی، پس راحت باش!
  آیا وجود مبارک امام عصر عجّل الله تعالي فرجه الشريف می‌خواهد بگوید: حسین بن علی عليه السلام بعد از این که به دنیا آمده، با آن هزینه‌ای که کرده، همۀ ما را از دست کفر،  ظلم، بدبختی،  تیرگی و تاریکی خریده است و ما عبدِ او شدیم، و باید منتظر بمانیم تا خدمات ما مورد قبول او قرار بگیرد و در روز قیامت ايشان به پروردگار بگوید من می‌خواهم هر کس را كه در مدار عبد بودنِ مولویت من قرار گرفته، آزاد کنم تا مصايب قیامت، مشکلات قیامت، دوزخ قیامت، متوجّه او نشود؛ چون پروردگار عالم هم بنا دارد خواستۀ اباعبدالله عليه السلام را مطلقاً رد نکند.
مردود نشدن دعاي امام حسين عليه السلام به صورت مطلق
  البته، خداوند متعال این وعدة مردود نشدن دعا به صورت مطلق را به هیچ پیغمبر و امامي ضمانت نداد. در متن قرآن، در سورۀ مبارکة توبه است. البته، داستانی اتفاق افتاد که این آیۀ شریفه نازل شد. داستانش هم این‌طور که شیعه و سنی نوشته‌اند، این بود که جوانی كه به عنوان شأن نزول این آیه است، جواني پاک، مؤمن و متدین بود كه در جنگ احد  شهید شد، و شهادت او هم مربوط به صبح عروسی‌اش بود. او پيش از شهادتش خدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلّم آمد، و به پیغمبر عظیم‌الشأن اسلام كه به خاطر ایمان اين جوان و ارزشش، خیلی به این جوان علاقه داشت، عرض کرد: پدرم از دنیا رفته و من هم می دانم که شما نظری به این پدر من نداشتید؛ چون پدرم باطن خبیث، آلوده و زشتی داشت. شما اگر بر جنازة او حاضر نشوید و نماز نخوانید، من می‌ترسم خانوادۀ ما انگشت‌نما شوند، و اين مسأله هم برای من سنگین و سخت است.
  حضرت فرمود: برويد جنازه‌اش را بیاورید تا من بر او نماز بخوانم. آن جنازه را تشیيع کردند و به کنار مسجد آورند. رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلّم بیرون آمد و بر آن نماز خواند. دیگر ما نمازی بالاتر از نماز رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم که نداریم؟ کمیّت نماز ما با رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم یکی است. ما در نماز میّت پنج تکبیر می‌گويیم، و رسول خد صلي الله عليه و آله و سلّم هم پنج تکبیر مي‌گفت؛ همان‌طور كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم صبح دو رکعت نماز می‌خواند، ما هم اين نماز را دو رکعت می‌خوانیم و هر چیزی که رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم در این دو رکعت نماز صبح مي‌خواند، ما هم می‌خوانیم؛ کمیّت نمازهای ما با نمازهای رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم مساوی است. دیگر ما نمازی بالاتر از نماز رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلّم که نداریم؟ فرق بین نمازهای ما و پیغمبر عظیم‌الشأن اسلام صلي الله عليه و آله و سلّم ، در کیفیت است؛ یعنی دو رکعت نماز صبح او را پروردگار عالم در یک کفه بگذارد، و کلّ نمازهای جن و انس را در یک کفة ديگر بگذارد، كفة نماز ايشان سنگین‌ترخواهد بود، به خاطر باطن نمازش که برای ما هم روشن نیست.
  بعد از تکبیر چهارم، ضرورتاً  و به صورت واجب، نمازگزار ميّت بايد بگوید: «اللّهُمّ اغْفِرْ لِِهَذَا الْمَیِّتِ.» این دعا درحالي كه  دعاکنندة هم پیغمبر صلي الله عليه و آله و سلّم است و در نتيجه، کیفیت دعا هم بی‌نظیر مي‌باشد، به محض این که پیغمبر صلي الله عليه و آله و سلّم تکبیر پنجم را گفت و نماز تمام شد، جبرئیل عليه السلام  با اين آيه نازل شد: اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لاَتَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ لاَيَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ : حبیب من! چه تو به جانب من دست به دعا برداری و از من بخواهی این جور مرده‌ها را بیامرزم، و چه چنين درخواستي را از من نكني، خواستنت یا نخواستنت برای من مساوی است، من تا به ابد چنین افرادی را نمی‌آمرزم؛ یعنی اين دعای تو در مورد چنين افرادي مردود است.
  امّا نسبت به حضرت سیدالشهداء عليه السلام، ارادۀ حق این است که هرگز دعای او را رد نکند. این یک امتیاز و یک ویژگی حضرت سیدالشهداء عليه السلام است. البته، حضرت سیدالشهداء عليه السلام مورد دعا را می‌داند، اما اگر اتفاقاً در موردی كه به نظر می‌آید قابل اجابت نیست و ایشان وارد دعا بشوند، اجابت قطعی می‌شود. آن وقت مقام روحی، محبت، عشق، نرمی و کرامتشان تا جایی است که مرحوم ملا آقای دربندی که از مراجع شیعه بود و در زمان حياتش، سالی شش ماه در تهران به سر مي‌برد و شش ماه هم در کربلا، در زماني كه در كربلا به سر مي‌برد، بعد از نماز صبح تا اذان ظهر به حرم ‌آمده و فقط گریه می‌کرد در حالي كه هیچ کتاب دعایی را هم با خودش نمی‌بُرد. بعد از خواندن نماز ظهر و عصر ناهار می‌خورد و کمی استراحت، و بعد دوباره به حرم کنار ضریح می‌رفت و تا اذان مغرب گریه می‌کرد و اين گریه بند هم نمی‌آمد. در این شش ماه هم  فقط یک درخواست از ابا‌عبدالله عليه السلام داشت و شش ماه براي اجابتش گریه مي‌كرد و درخواستش هم این بود: حسین جان! برای دل‌خوشی ما، به حقّ مادرت زهرا، از تو می‌خواهم در قیامت از شمر نگذری؛ چون آن چيزي که من  دربارة تو می‌دانم اين است كه تو در عفو نمودن، چه كسي هستی؟ ترسم اين است که همين كه در قیامت وارد بشوی، بگویی، خدایا! از قاتل من بگذر.
  امروز سوم شعبان كه روز ولادت مولای ما اباعبدالله حسین عليه السلام است در بارة اين مي‌گفتيم كه مولا یعنی چی؟ و این كه عبد یعنی چه؟ و اين كه روز آزادی عبد با اشارة مولا یعنی چه؟ این را باید از متخصّصان خیلی متخصّص پرسید. سواد من در حدّ طلبگی معمولی است و بيش‌تر از آن را نمی‌دانم و اصلاً نمی‌فهمم.
هيچ قلم و مُركَّبي برتر از خون حسين عليه السلام نيست
  مطلب دیگري كه در اين روز فرخنده بايد بگويم، اين است كه رسول‌خداصلي الله عليه و آله و سلّم می‌فرماید، هیچ کار نیکی در تمام عالم وجود، بالاتر از شهادت در راه خدا نیست، هیچ کار نیکي. 
  در روایت ديگري كه هم اهل‌سنت و هم شیعه آن را از رسول‌خدا صلي الله عليه و آله و سلّم نقل کرده‌اند، حضرت چنين فرمود: مُرکَّبی که عالمان دین برای رساندن دین به مردم به کار می‌گیرند و با آن کتابی، تفسیری، فقهی می‌نویسند، قیمتش از خون شهدا بیش‌تر است.  اما حالا باید ديد قیمت این مُرکَّب، بیش‌تر از خون کدام شهدا است؟ چون در عالم خونی است كه خون ویژه مي‌باشد و میلیاردها قلم و دریاها مَرکَّب، نمی‌توانند با اين خون ویژه نسبت برقرار کنند.
سلام امام عصر بر خون  حسين عليه السلام،  به عنوان خون زنده
  خون این بزرگوار امام حسين عليه السلام ، خوني ویژه است. امام زمان عجّل الله تعالي فرجه الشريف از این خون تعبیر به خون زنده• كرده و می‌فرمایند: من به این خون زنده، سلام می‌کنم.
   ما تا حالا نشنیده بودیم. خون زنده خوني پاک است تا وقتی که پنهان است. به محض این که از پنهانی در آمد، نجس مي‌شود و نماز با آن باطل است؛ طواف با آن باطل است؛ شايد حكمت آن اين باشد که خون در پنهان، دارای گلبول‌های قرمز و سفید متحرّک است. وقتی خون بیرون می‌آید، گلبول‌ها از حرکت می‌افتند و فوراً زمینة ظهور میکروب پیش آمده و آن خون نجس مي‌شود.
  امّا امام زمان عجّل الله تعالي فرجه الشريف می‌گوید: سلام بر این خون‌های زنده، نه خون‌های آدم‌های زنده. خود خون را می‌گوید، خون زنده. سلام بر این خون‌های زنده؛ این خونی که در کربلا ریخته شده و صاحبش اعلم علمای اولین و آخرین بود.
  یعنی این جا نباید پای مُرکَّب و قلم فقها، مفسرین و حکمای الهی را به میان کشید. علم کل در کنار علم ابا‌‌عبدالله، جهل است. این جا بحث علم عالمان و مرکب و دواتشان قابل طرح نیست. خود این خون، مُرکَّبی شد برای نوشتن همة حقایق تا به قیامت. خود این خون، کتابي است به پهنای آفرینش.
  امروز که حضرت امام حسينعليه السلام به دنیا آمد، جبرئیل عليه السلام نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله! خدا می‌فرماید: این فرزندی که به تو دادم، خزانۀ علم من است، نه خزانۀ علم گذشتگان و آیندگان. یک وقت انسان به ده می‌رود تا استادي را انتخاب کند، و سپس سی سال پای درس آن استاد می‌نشیند و اين گونه علم آن‌ها را به خودش منتقل می‌نمايد. این جا پروردگار می‌گوید، این مولود همین الان که به دنیا آمده، نه در آینده، خزانۀ علم من است.
  بنابراین، آن حضرت، شهید عالم است؛ شهید با معرفت است؛ شهید بصیر است، و علم و دانايی او و خبیری و بصیرتش، از الله است، نه از معلمان بشری.
  در اين جا پروندۀ این روایت هم بسته شد و معلوم شد اين كه پیغمبرصلي الله عليه و آله وسلّم می‌گوید، مُرکَّب علما از خون شهدا افضل است، منظور خون کدام شهید است.

تجليل ويژة پيامبر از حسين: حسين از من است و من از او
  برادران و خواهرانم! مطلب دیگري كه شايسته است در اين روز فرخنده بگويم، مطلبي است كه خواندن پروندۀ‌ آن و فهمش براي شما، نیاز به این دارد که انسان قاعدۀ بسیار بسیار علمی و قابل بحث اتحاد عاقل، عقل و معقول را هضم کرده باشد. این بحث بحثی است که بیش از سه هزار سال است که مورد توجّه حکمای الهی مي‌باشد. نتيجۀ اين بحث چنين است كه: وجود انسان‌ها در حركات عقلي كه براي خدا دارند‌، با عاقل، با عقل و با معقول؛ یعنی آنچه از معرفت و معلومات كه عقل آن را گرفته، متحد می‌شود.
  این روایتي كه مي‌خواهم بخوانم، با این پرونده و با این قاعده قابل حل است که البته، توضیح این قاعده، از دست من بر نمی‌آید، بلكه آن مقداری  را هم که بلد هستم و خوانده‌ام،  اگر بخواهم بيان كنم،  تنها خودم و شما را فقط خسته می‌کنم.
  این روایت را كه از رسول گرامي صلّي الله عليه و آله و سلّم نقل شده، در کتب سنی دیده‌ام و شیعه هم آن را نقل کرده است. دربارۀ احدی هم چنين متني از ايشان نیامده است، جز اين كه آن حضرت به امیرمؤمنان عليه السلام گفت: «لَحْمُکَ لَحْمِي، دَمُکَ دَمِی، حَرْبُکَ حَرْبِی، سِلْمُکَ سِلْمِی».  امّا شگفت‌آورتر سخني است كه رسول گرامي صلّي الله عليه و آله و سلّم دربارۀ ابا‌عبدالله عليه السلام فرمودند: «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ اَنَا مِنْ حُسَیْنٍ.»   این« مِنِّی» داراي بحث خیلی سنگینی است. یک رباعی مي‌خوانم تا شايد فهم این روایت را آسان کند:
داند آن عقلي که او دل روشني است
در ميان ليلي و  من فرق  نيست
من کيم  ليلي و  ليلي کيست من
ما يکي روحيم اندر دو  بدن
  یک خط اين رباعی را من به نقل از پيامبر صلّي الله عليه و آله و سلّم مي‌گويم: «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ اَنَا مِنْ حُسَیْنٍ.»   حالا باید رفت سراغ پیامبر صلّي الله عليه و آله و سلّم و ببینیم پیغمبر کیست؟ بزرگان دین با دلیل و با برهان، نه با چوب اندرز، ثابت کردند كه وجود مبارک رسول خدا در این عالم، مقام جمع‌الجمعی است؛ یعنی آنچه خدا در بیرون عالم و در باطن عالم دارد، همه را در او خلاصه کرده است؛ یعنی اگر بگويیم پیغمبر همۀ فرشتگان است، خواهم گفت، او چنين است. اگر بگويیم پیغمبر همۀ انسان‌هاست، خواهم گفت، چنين است؛ اگر بگويیم پیغمبر همۀ زندگان با ارزش عالم است، خواهم گفت، چنين است؛ اگر بگويیم پیغمبر همۀ ارزش‌هاست، خواهم گفت، چنين است، و اگر چنين نبود، محال بود این آیه نازل بشود: وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ.  این آیه دنبالۀ اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ،  است. خدا می‌گوید: من ربّ جهانیان هستم، همین خدا می‌گوید: پیغمبر، رحمت برای جهانیان است؛ یعنی این قدر به او بخشيده‌ام که اگر کلّ موجودات از سفره‌اش بخورند، سیرشان می‌کند و از او کم هم نمی‌شود. آن وقت، پیغمبر می‌گوید، حسین عليه السلام نيز این گونه هست.
عوض‌هاي شهادت حسين عليه السلام در دنيا
  مطلب دیگري كه شايسته است در اين روز بگويم، اين است كه شهادت چنین انسانی، و این که بیاید جانش را برای خدا بدهد، آن هم در زمانی که برای هیچ پیغمبر و امامی چنين ماجرايي پیش نیامده است، حتی برای امیرمؤمنان عليه السلام  زماني كه حسين جانش را براي خدا داد، زمانی بود که اگر او جانش را هزینه نمی‌کرد، چراغ نبوت همۀ انبیا، چراغ توحید و چراغ ارزش‌ها برای ابد خاموش می‌شد. او از طریق شهادت، حلقۀ اتصال بین توحید، نبوت، ارزش‌ها و انسان‌هاست. نمی‌دانم قیمت این شهادت را گرفته‌اید. شخص، شهیدش ویژه است، خرانۀ علم‌الله است و عبارت «حُسَیْنٌ مِنِّی»، از سوي پيامبر درباره‌اش گفته شده است. خون، خون زنده است. شهید در زمانی شهید شده که چراغ نبوت و ارزش‌ها، اگر این شهادت در ميان نبود، برای ابد خاموش مي‌شد.
  حالا اگر در اين دنیا بخواهند عوض این شهادت را به او بدهند، فکر می‌کنید چه باید بدهند. می‌گویند در مثل مناقشه نیست. چاره‌ای نیست جز مثل زدن. بَر مكان اصلي شهر، زميني هزار متري است که قیمتش از همۀ زمین‌های شهر بیش‌تر است. شهرداری صاحب زمین را دعوت می‌کند و می‌گوید، به مقدّسات سوگند، نمی‌خواهیم ظلم کنیم، و نمی‌خواهیم حقی را از بين ببريم، حالا ما این زمین را به نفع مردم شهر لازم داریم. می‌دانیم  قيمت آن هم متری دو میلیون تومان است، ما واقعاً برابر ارزش اين زمین معوّض می‌دهیم و کم هم نمی‌گذاریم. الآن هم پولش را می‌دهیم و به صورت نقد. حالا این مُعوّض را پول بدهیم یا نه، پنج هزار متر زمین را در بهترین نقطة شهر بدهيم که جبران این هزار متر را بکند؟ انتخاب با شما است.
  من تا حالا در روایات و آیات، کلمۀ مُعوّض و عوض را در چنین مسألۀ ویژه‌ای ندیدم. فقط دربارۀ اباعبدالله حسین عليه السلام است که امام زمان عجّل الله تعالي فرجه الشريف می‌فرماید: «اَلْمُعَوَّضُ مِنْ قَتْلِّهِ»  مُعوّض نه نسبت به خود ابا‌عبدالله عليه السلام ،  مُعوّض نه نسبت به نمازهایش و روزه‌هایش، نه نسبت به این که فرزندی مثل زین‌العابدین و علی‌اکبر عليهما السلام را تربیت کرده است، نه چنين نيست. این مُعوّض، فقط قیمت خونش در دنیا است و به قيمت آخرت آن کاری ندارند: «اَلْمُعَوَّضُ مِنْ قَتْلِهِ اَنَّ الأَئِمَةَ مِنْ نَسْلِهِ وَ الشَّفَاءُ فِي تُرْبَتِهِِ وَ الْفَوْزُ مَعَهُ». 
  وقتی که ابا‌عبدالله عليه السلام خونش را هزینه کرد، عجیب است که امام صادق عليه السلام می‌فرماید در کربلا حضرت ابا‌عبدالله، امام حسین، عليه السلام خونش را، نه به خدا صدقه داد؛ نه آن را انفاق کرد؛ نه آن را عطا کرد و نه با آن معامله کرد؛ بلكه ايشان دربارة اين خون مي‌گويد: «بَذَلَ مُهَجَتَهُ فِیکَ» :  اين خون را به رايگان به تو داد و گفت من در مقابل این خون، هیچ نظری جز رضایت تو ندارم.
  امام زمان عجّل الله تعالي فرجه الشريف  می‌‌گوید، وقتی خدا این خون را گرفت، گفت: من قیمتی‌ترین شیء را از حسین بن علیعليهما السلام گرفتم؛ براي همين عدالتم اقتضا می‌کند، معوّضش را به او بدهم. امام زمان عجّل الله تعالي فرجه الشريف می‌گوید، هر يك از ما نُه امام بعد از حسین عليه السلام، از امام زین‌العابدین عليه السلام ، با وزنی که دارد، امام باقر عليه السلام ، با وزنی که دارد، امام صادق عليه السلام ، موسی بن جعفر عليه السلام ، حضرت رضا عليه السلام ، حضرت جواد عليه السلام ، امام هادی عليه السلام ، امام عسکری عليه السلام و من، يك بيست و هفتم مُعوّض خونش هستیم. من فکر نمی‌کنم آسمان‌ها و زمین طاقت حلّ این مسأله را اصلا ًداشته باشند. حل آن براي ما خیلی مشکل است، این مسأله از قبیل اين سخن حق تعالي هست: لَوْ أَنزَلْنَا هذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ.   ما نُه تن با هر مقامی که داریم، در مجموع، تنها یک سوم عوض آن خونیم.
  من از سنگینی این مسايل، واقعاً قلبم در فشار قرار گرفته است. نمی‌دانیم امام حسین کیست؟ واقعاً نمی‌دانیم. پس خدایا! به ما محبت کن و او را به ما بشناسان؛ ما  نسبت به ايشان جاهلیم و نمی‌دانیم او كيست.
  و امّا مُعوّض دوم که یک سوم دیگر مُعوّض خون امام حسينعليه السلام  مي‌باشد، این است که شخص پروردگار خوردن هر خاکی را از زمان آدم تا قیامت، و به طور كلي، خوردن همة خاك‌ها‌‌  را حرام کرده است؛ چنان چه اگر خدای ناکرده، زلزله پیش بیاید و قبر پیغمبرصلّي الله عليه و آله و سلّم خراب بشود و دوباره بخواهند لَحَد ايشان را بچینند، اگر بگویند: مقداري خاک زیر صورت ايشان را یا خاک زیر صورت زهرا عليها السلام را برداریم و به مریضمان بدهیم، حرام است، امّا ارادۀ خدا به این تعلّق گرفت که یکی از داروهای این عالم هستی را، نه خاک زیر صورتش را، چون صورتش آن‌جا نيست، و نه خاک زیر گلوی بریدۀ او را، بلكه خاک قبرش را قرار دهد.• امام زمان عجّل الله تعالي فرجه الشريف  می‌گوید، این هم یک سوم عوض که خدا از حرمت حرامش دست برداشت و گفت، خاک حسینم، حلال است، آن هم برای آن جایی که هیچ کلیدي نتوانست مشکل را حل کند. آن کلیدی را که مشکل غیر قابل حل را حل می‌کند، خاک حسین من است.
قافلة غافل به گذرگاه عشق
آمد و پرسید همی شاه عشق
گفت چه نام است بر این سرزمین
از چه در این جاست دل اندوهگین
گفت يكي نام زمین ارض طف
طوفگه عرش برین از شرف
گفت یکی نام زمین نینواست
زان دل عشاق از آن در نواست
گفت یکی کرب و بلا زد فغان
شاه که قين قاف غیر عاشقان
بار گشايید که منزل رسید
کشتی عشاق به ساحل رسید
بار گشايید شهیدان عشق
کعبه همین جاست در ایمان عشق
جلوۀ باغ ارم از کربلاست
رونق دیر و حرم، از کربلاست
هر که زده جامۀ جام بلا
بار گشاید به صفّ کربلا
کرب و بلا درس وفا می‌دهد
تربت عشق است و شفا می‌دهد

  امّا یک سوم دیگر عوض این است: «وَ الْفَوْزُ مَعَهُ.»  امام زمان عجّل الله تعالي فرجه الشريف می‌گوید، هر کس در دنیا وآخرت، باطنش، ظاهرش و عملش بوی حسین را بدهد، به طور یقین، اهل نجات است و شکی در آن وجود ندارد: «وَ الْفَوْزُ مَعَهُ.» خدا نگاه و سخن دیگري به اباعبدالله عليه السلام دارد.
غبار زاير حسين عليه السلام ، نجات‌بخش است
  علامۀ امینی در جلد ششم الغدیر نقل می‌کند پدر و مادری ناصبی، دشمن اهل‌بیت عليهم السلام ، در بحرین زندگی می‌کردند كه بچه‌دار نمی‌شدند. آن‌ها پنج يا ده سال بود كه ازدواج کرده بودند. یک شب آن زن و شوهر براي خدا نذر كردند که اگر خداوند متعال فرزندی به آن‌ها بدهد، هجده و نوزده سالش که شد، او را غرق اسلحه کنند تا در راه کربلا برود و به غارت اموال زوّار حسین و کشتن زايرانش بپردازد. خدا هم این نذر را قبول کرد. چه باید کرد پای اباعبدالله در میان است. آن‌ها بچه‌دار شدند. آن پسر، هجده و نوزده سالش که شد، پدر و مادرش او را صدا کردند و به او گفتند، ما چنین نذری کردیم. او هم كه خودش ناصبی شده بود، قبول کرد. او را مسلح کردند و نشاني راه کربلا را به او دادند. او به راه كربلا رفت و براي انجام مقصودش درگودالی پنهان شد. گاهی از آن گودال سر می‌کشید تا ببیند آيا جمع زوّاري  به كربلا می‌روند تا او از آن گودال بيرون بجهد و پس از كشتنشان، اموالشان را ببرد. چون روز اول بود، كمي كه منتظر ماند، خسته شد و درون همان گودال به خواب سنگیني رفت. در خواب دید كه قیامت هست و افرادي آمدند و مچ او را گرفتند و گفتند، به دادگاه بيا، هم قاتلی و هم دزدی. در قیامت راه فراری هم برای کسی نیست. وقتی او را داخل آن دادگاه می‌کنند، می‌گویند، این فرد محاکمه ندارد؛ پرونده‌اش را باز کنید و او را خجالت ندهید. او هنوز کسی را نکشته است، هر چند نیت آن را داشته، و مالی را هم نبرده، هر چند  نیت آن را داشته است. او اهل نجات است؛ چون عده‌اي از زايران حسين عليه السلام هنگامي كه او خواب بود، آمدند و رد شدند و گرد و غبارشان، بر روی لباس‌هاي اين فرد ريخته و او اكنون بوی حسین عليه السلام را می‌دهد. او نباید به جهنم برود. كه ناگهان بیدار می‌شود و اسلحه‌اش را دور مي‌اندازد و شمشیر و خنجرش را پرت می‌کند و با پای پیاده به طرف کربلا می‌دود و وارد حرم ابا‌عبدالله عليه السلام می‌شود.•
  علامة اميني می‌گوید گرد و غبار زايرت که آدم را از جهنم نجات بدهد، ديگر بودن با خودت با آدم چه می‌کند؟
  این نگاه، نگاۀ خدا به اباعبدالله حسین عليه السلام است.
  و امّا چگونه ما موقعيت امام حسين عليه السلام در قیامت را بفهميم؟ وقتی در دنیا  نتوانستيم اين موقعيت را بفهمیم، آيا در قیامت خواهيم توانست آن را بفهميم؟ به راستي، ما ورود او را و نگاه  به او را در قیامت و محشر نمی‌دانیم.
پيامبر، اولين زايري كه بر حسين مي‌گريد
  امروز ولادت مولودی است که همۀ انبیا منتظر او بودند؛ مولودی که همۀ انبیا در گرفتاری‌ها به او متوسّل شدند وقتي حسين متولّد شد، پيامبرصلي الله عليه و آله وسلّم دو بار به خانة فاطمه عليها السلام رفت كه نورسيده را زيارت كند. يكبار در همان آغاز ولادت به نزد صفية بن عبد‌المطلب، عمه‌اش و قابلة حسين، رفت و گفت: اي عمه! فرزندم را بياور. صفيه گفت: فداي تو پدران و مادران! چگونه او را به تو بدهم، و من هنوز او را تميز و پاكيزه نكرده‌ام. حضرت گفت: به كسي كه جان محمّد در دست اوست، او را خداوند از بالاي عرش پاكيزه نموده است، بعد دست‌هايش را گشود و با كف دستانش او را از من گرفت، پس سر نوزاد را به زير آورد و شروع كرد به بوسيدن شاهرگ‌ها و گونه‌هايش و مكيدن زبانش؛ كانّ كه دارد عسل و شير مي‌مكد. سپس حضرت گريه‌اي طولاني نمود. بعد كه هشيار شد، گفت: خداوند بكشد قومي را كه تو را مي‌كشد. صفيه گفت: حبيبم محمد! چه كسي عترت رسول‌الله صلي الله عليه و آله وسلّم را مي‌كشد؟ حضرت گفت: اي عمه! گروه ستمگري از بني‌اميه.  كمي بعدتر، پيامبرصلي الله عليه و آله وسلّم چون عاشق مشتاقي كه بي‌صبرانه منتظر ديداري دوباره با معشوق خود است، باز به ديدار حسين شتافت. به اسماء، خدمتكار حضرت فاطمهعلیها السلام، گفت: پسرم را بياور. اسماء نورسيده را در تكه پارچة سفيدي گذاشت و به نزد پيامبر آورد. سپس حضرت در گوش راست اين نوزاد اذان گفت و در گوش چپش هم اقامه خواند و بعد او را در دامنش گذاشت و گريست. اسماء گفت: پدر و مادرم فداي تو باد، از چه چيز مي‌گريي؟ پيامبر صلي الله عليه و آله وسلّم گفت: بر پسرم گريانم. اسماء گفت: او كه اكنون تازه به دنيا آمده؟ حضرت كه جبرئيل‌علیه السلام او را باخبر كرده بود، گفت: گروه ستمكاري او را خواهند كشت. خداوند شفاعتم را به آنان نرساند. سپس فرمود: اي اسماء! فاطمه علیها السلام را از اين خبر آگاه نكن؛ چون او  به تولّد او قريب‌العهد هست. 


منبع : روابط عمومی و امور بین الملل مرکز علمی تحقیقاتی دارالعرفان الشیعی
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

استاد راغب غلوش
دو نکته از سبک زندگی امام باقر(ع)
روایت دردهای زینب (س) – الوداع یا امیرالمومنین
هجوم اراذل كوفه به خيمه گاه ابى عبدالله(عليه ...
پاسخ به هشت سؤال
عالم ، همه خاک کربلا بایدمان از سید حسن حسینی
عزت‏خواهى حسينى
چهره امام حسين(ع)
سخاوت و شجاعت
بررسي تاريخ حرم ائمه بقيع

بیشترین بازدید این مجموعه

درخواست ششم: طلب راه
رحمت خداوند در روايات‏
آسمان، طبیعت، انسان، نشانه های الهی
برای خدای ماه رجب
ولادت امام جعفر صادق علیه السلام مبارک
الهه صبر و احساس
افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
یگانگی سیرۀ علوی و حسینی در برخورد با انحراف ...
یک داستان آموزنده/ ایمان و شهامت
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^