تنها نيروي عقل و وجدان اخلاقي كه انسان با آن نيك را از بد تشخيص مي دهد نمي تواند از انحرافات بشر جلوگيري بعمل آورد و گر چه اين مطلب انكارناپذير است كه عقل و وجدان اخلاقي در سعادت و رستگاري آدمي سهم بسزايي دارند و بسياري انحرافات، از ناداني و نشناختن راه صحيح ناشي مي شود ولي موضوع قابل توجه اين است كه تنها وجود عقل و وجدان نمي توانند صد در صد سعادت انسان را تأمين كنند از اين رو كه غرائز سركشي در انسان وجود دارد كه نمي توان به آساني آنها را مهار كرده وتعديل نمود.
اما چيزي كه در هر حال مي تواند انسان را كنترل نموده و از فساد و انحراف نگهدارد اراده ي قوي و تصميم قاطع او است وآن هم در سايه ي ايمان به مبدأ و معاد بوجود مي آيد.
يك نفر مؤمن كه معتقد است جزئيات كارهاي وي ضبط مي شود و نسبت به اعمال وي محاسبه ي دقيق صورت مي گيرد و در برابر هر يك از كارهاي نيك و بد پاداش مناسب به او داده مي شود اين ايمان وي را از اقدام به اعمال ضد انساني وديني كه باشرف و شخصيت او نيز سازگار نيست و از نظر دين گناه محسوب مي گردد كاملاً جلوگيري مي كند، شاهد زنده ي اين موضوع اين است كه در تمام ممالك مترقي علاوه بر وضع وقوانين براي متخلفين از قانون مجازات و كيفرهايي قرارداده مي شود تا ترس از كيفر و مجازات باعث شود كه در مقابل قانون احترام گذاشته و تخلف از آن ننمايند.
از مجموعه گفتار مي توان چنين نتيجه گرفت كه وجدان (يعني نيروي دريافت خوب از بد) تحت تأثير محيط، غريزه، و عادت قرار مي گيرد مگر آن كه تحت تربيت ديني بارور گردد. البته فراموش نكنيم كه انحراف از جادّه حق، گاهي حاصل آزادي و انتخاب آدمي است. در قرآن مي خوانيم و حجدوا بها و استيقنتها انفسهم ظلماً و علواً(1)...و اين بخاطر ظلم و برتري طلبي آنان بود. كه همان توان آدمي در انتخاب است.
منبع : پاسخگو