فارسی
يكشنبه 09 ارديبهشت 1403 - الاحد 18 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
5
نفر 2
100% این مطلب را پسندیده اند

پاكى و آبرو

امام صادق عليه السلام مى فرمايد : در زمان هاى گذشته جوانى بود وارسته ، از گناه پيراسته ، به حسنات الهى آراسته .
اهل محل به خصوص جوانان معصيت كار را به طور دائم امر به معروف و نهى از منكر مى كرد ، بى ادبان و دريدگان تحمّل امر به معروف وى را نداشتند ، نقشه اى خائنانه براى ضربه زدن به شخصيّت او طرح كردند و آن اين بود كه زن بدكاره جوانى را ديدند ، پولى در اختيارش گذاشتند و به او گفتند : به وقت تاريكى شب با اضطراب و ناراحتى در اين خانه را بزن ، چون در باز شد بدون معطلى به درون خانه برو و بگو زنى شوهردارم ، عده اى از جوانان مرا دنبال كرده اند ، به من پناه بده ، چون به اطاق رفتى خود را به او عرضه كن تا ما اهل محل را خبر كنيم به خانه او بيايند و ببينند كه اين عابد مقدس چون به خلوت مى رود آن كار ديگر مى كند ! ! نقشه عملى شد ، جوان عابد كه در خلوت آن خانه ، شب ها را به عبادت قيام داشت ، زن را پذيرفت ، هوا سرد بود ، جوان منقل آتش آورد ، زن بى حيا از حجاب خارج شد ، چشم جوان به جمالى به مثال حور افتاد ، آتش شهوت شعله كشيد ، ولى او براى خدا و فرو نشاندن شعله خطرناك آتش غريزه دو دست خود را روى آتش منقل گرفت بوى سوزش و سوختن و كباب شدن بلند شد .
زن فرياد زد : چه مى كنى ؟ گفت : مزه اين آتش را در برابر خطر آتش شهوت به خود مى چشانم تا از عذاب قيامت در امان باشم .
زن با عجله از خانه خارج شد ، در ميان كوچه داد و فرياد كرد ، قبل از اين كه جوانان بى تربيت مردم را خبر كنند تا آبروى آن عبد حق را ببرند ، زن مردم را با فرياد خود جمع كرد و گفت : با عجله به خانه جوان عابد برويد كه خود را سوزاند .
مردم به خانه ريختند جوان را از كنار آتش كنار كشيدند ، چون سرّ قضيه و علت داستان فاش شد آبروى آن جوان بزرگوار و كريم در ميان مردم دو چندان شد و از آن شب احترام او در ميان مردم شهر افزوده گشت


منبع : برگرفته از کتاب حکایت عبرت آموز استاد حسین انصاریان
5
100% (نفر 2)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

حکایتی از خوف و محبّت نزد عارفان‏
داستان عجيب سلمان و ابوذر
دیگر از احدی چیزی سؤال نخواهم کرد و امید به غیر او ...
سگى غذاى سلطان را برد
لذت مناجات‏
تا نفس به گلو برسد آنها را می آمرزم
مرا در اين مكان رها كنيد
آنان كه براى خدا دوستى كردند كجايند؟
كدام دردمند را درمان نكرده ام
آنان كه براى خدا دوستى كردند كجايند ؟

بیشترین بازدید این مجموعه

آنان كه براى خدا دوستى كردند كجايند ؟
حکایتی از لقمه حرام‏
داستان عجيب سلمان و ابوذر
داستان شعوانه و توبه‏
حکایتی از ذلت و مسكنت، پادشاهى و مكنت‏
حکایتی از خوف و محبّت نزد عارفان‏
حکایت خدمت به پدر و مادر
لذت مناجات‏
سگى غذاى سلطان را برد
دیگر از احدی چیزی سؤال نخواهم کرد و امید به غیر او ...

 
نظرات کاربر

حامد
سلام لطف کنید، منابع روایی مطالب و احادیث تان را بنویسید تا بشود بهتر برای دیگران استدلال کرد.
پاسخ
0     0
6 شهريور 1393 ساعت 9:38 بعد از ظهر
چه داستان زیبایی
پاسخ
0     0
22 خرداد 1393 ساعت 04:42 صبح
مهسا
میخاستم بدونم دل شکست و به بازی گرفتن دیگرون چه نتیجه ای داره؟ خلف وعده چطور؟ممنون میشم جوابم رو بدین
پاسخ
0     0
8 بهمن 1392 ساعت 10:14 بعد از ظهر
بروجردی
دست ازگناه کشیدن توفیق اوست خداوند به پیر وجوان توفیق ترک گناه عنایت فرماید
پاسخ
0     0
13 آذر 1392 ساعت 3:44 بعد از ظهر
حسین استواری
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:بازگشت از گناه زیبا است اما در جوانی زیباتر.(تنبیه الخوره صفحه 437)
پاسخ
0     0
21 اسفند 1390 ساعت 07:35 صبح
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^