عرفان به عنوان يك دستگاه علمي و فرهنگي داراي دو بخش است : بخش عملي و بخش نظري .
بخش عملي عبارت است از آن قسمت كه روابط و وظائف انسان را با خودش و جهان و خدا بيان مي كند. عرفان در اين بخش مانند اخلاق است يعني يك علم عملي است . اين بخش از عرفان را مي نامند. در اين مرحله عارف بايد منازلي را طي كند تا به توحيد واقعي برسد. طي كردن و پيمودن اين منازل را سير و سلوك مي گويند. توحيد عارف يعني موجود حقيقي , منحصر به خدا است . جز خدا هر چه هست , است , نه .توحيد عارف يعني . توحيد عارف يعني طيّ طريق كردن و رسيدن به مرحله اي كه جز خداهيچ نديدن . بخش عملي عرفان شبيه علم اخلاق است كه دربارهء بحث مي كند, با اين تفاوت كه اوّلاًعرفان دربارهء روابط انسان با خودش و جهان و خدا بحث مي كند و عمدهء نظرش دربارهء روابط انسان با خدا است ,حال آن كه همهء سيستم هاي اخلاقي ضرورتي نمي بينند كه دربارهء روابط انسان با خدا بحث كنند و فقط سيستم هاي اخلاقي مذهبي اين جهت را مورد عنايت قرار مي دهند. ثانياً سير و سلوك عرفاني پويا و متحرك است , بر خلاف اخلاق كه ساكن است يعني در عرفان سخن از نقطهء آغاز است و از مقصد و منازل و مراحلي كه به ترتيب بايد طي شود تا انسان به سر منزل مقصود برسد. از نظر عارف براي انسان و راه وجود دارد و بايد آن را بپيمايد تا به منزل بعدي برسد, ولي در اخلاق صرفاً سخن از يك سلسله فضائل است , از قبيل راستي و درستي و عدالت و عفّت واحسان و انصاف و ايثار. عناصر روحي اخلاقي محدود به معاني و مفاهيمي است كه غالباً آن ها را مي شناسند, امّاعناصر روحي عرفاي وسيع تر و گسترده تر است .
منبع : پاسخگو