فارسی
چهارشنبه 07 آذر 1403 - الاربعاء 24 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

دوغریزه سیری ناپذیر انسان

بشر طبق غریزه حب ذات و خودخواهى ، خویشتن و هر آنچه که کمال نفس ‍ خود مى داند و سعادت و خوشبختى اش را در آن تشخیص مى دهد، دوست مى دارد و به آن مشتاق و علاقه مند است .
چنانچه از ضرر و تباهى خود و هر آنچه جلو پیشرفت و تکامل او را مى گیرد و از پیمودن پله هاى سیادت و نیکبختى مانع است ، دشمن مى دارد. 1
از این جهت ؛ بشر به مال و منال و جاه و مقام (که دو رکن مهم و دو قسمت اصلى این جهان و سراى ناپایدار مى باشد) مایل و راغب است و در راه تحصیل و به دست آوردن آن دو، از هیچ امرى فروگذارى نکرده و منتهاى کوشش و جدیت را به کار مى برد و تمام زحمات را بر خود هموار مى سازد. زیرا مى داند انسان به واسطه طلا و نقره و به سبب زر و سیم ، مى تواند اجناس و کالاهاى مورد نیاز و حاجتش را تهیه و آماده نماید، تا از این راه ، به مقاصد و غرض هاى خویشتن ، نایل گردد و آنچه را نفس آرزومند و خواهان آن است ، دریابد.
و نیز آگاه است که بشر، در اثر ریاست و سرورى بر توده هاى جمعیت ، مى تواند قلوب و دلهایشان را مالک شده و براى به دست آوردن مطلوب و مقصود خود، از آنان استمداد و درخواست کمک نماید. 2
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید : تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ 3 ؛ این سرای آخرت را از آن کسانی ساخته ایم که در این جهان نه خواهان برتری جویی هستند و نه خواهان فساد و سرانجام نیک از آن پرهیزگاران است.
انسان از دو چیز سیر نمى شود
از اخبار و احادیث استفاده مى شود که : اصل وجود این غریزه ، علاوه بر اینکه با سعادت و خوشبختى بشر منافات ندارد، بلکه وجود آن در انسان لازم و ضرورى است.4 زیرا تمام تعالى و ترقى بشر در اثر همان غریزه بوده و هست و اگر غریزه مزبور نبود؛ کى انسان مى توانست گام هاى مؤ ثر و برازنده اى به سود و نفع خود و دیگران بردارد و از این جهت شرع مقدس ‍ اسلام ، با اصل هستى آن همانند غرایز دیگر5 مخالف نیست . فقط براى آن شرایط و موانعى قرار داده است ، که راه افراط و تفریط پیموده نگردد.
براى آنکه طبع بشر و سرشت و طینت او طورى آفریده شده است ، که هر اندازه بزرگ شود، به آن مرتبه اکتفا نکرده و قانع نمى شود و پیوسته میل و اشتیاق دارد، که بر شأن و شوکت و شکوهش افزوده شود و علاوه گردد و اگر فرضا به تمام ممالک و کشورهاى روى زمین مسلط و چیره شود، باز هم قانع نشده و به فکر تسخیر آسمان و کرات دیگر مى افتد و مى خواهد آنها را نیز زیر چکمه خویش گذاشته و محل سکونت و مقر استراحت و فرمانروایى خود قرار بدهد و اگر مقدرات با او موافقت و همراهى نمود و اسباب و وسایل براى او فراهم کرد و همه آنچه را گفتیم به تصرف خویش ‍ درآورد، باز هم سیر نخواهد شد.
از این جهت رهبر بزرگ اسلام فرموده است : "دو طایفه از مردم هستند، که حریص و آزمندند و هیچ وقت سیر نمى شوند یکى عاشق و دلداده علم و دانش و دیگرى دوست دار و دلباخته دنیا. "(6)
هیچ بشر و انسانى نیست ، جز اینكه در نهاد و درون او آن كلام و سخنى است ، كه فرعون بر زبان راند منتها عده اى را زمانه و روزگار مهلت نداده و موقع مناسب به دستشان نیامده است ، تا آنچه كه در باطن و درون خودشان نهفته است ، هویدا و برملا سازند
طبایع گوناگون در وجود انسان
انسان چون از اصول مختلف و عنصرهاى گوناگون و مواد متعدد تركیب یافته است7 از این جهت داراى اطوار و احوال گوناگون و ویژگی هاى خاصى مى باشند. در بعضى اوقات خوى چارپایان را به خود گرفته و همانند آنها؛ جز خوردن و خوابیدن و انجام دادن غریزه جنسى ، همى و غمى ندارد.
و در برخى زمان ها نظیر حیوانات درنده (مثل شیر و پلنگ و...) شده و به زیردستان خود، ظلم و ستم روا داشته و حقوق آنها را پایمال نموده و از بین مى برد و در اثر همین درنده خویى ، هیچ گونه از قتل و كشتن به ناحق ، ترس ‍ و واهمه به خویشتن راه نمى دهد و در راه نیل به هدف و مقصود پلید خود، هزاران خانواده را بدبخت و بى سرپرست گذاشته و سربار ملت و جامعه بشریت قرار مى دهد.
در بعضى از اوقات ، صفات ابلیس و خوى هاى شیطانى را از خود نشان داده و از راه مكر و خدعه وارد مى شود و از این طریق انسان ها را فریب داده و گول مى زند و در پاره اى از اوقات لباس تكبر به تن كرده و داعیه هاى بى حقیقت از خود سر مى دهد براى آن امر ربانى كه در او وجود دارد. 8
طغیان خودخواهى بشر
تکبر
براى همین امر است كه مى خواهد در هر چیز، سرآمد روزگار و یگانه زمانه گردد و كوشش و جدیت مى كند كه مثل آفتاب و خورشید، بى همتا گشته و نظیر و مانند نداشته باشد و از این لحاظ موقعى كه اوضاع با او موافقت و مساعدت كرد و قدرت كافى و نیروى قوى به دست آورد، سعى مى كند كه تمام قدرت ها را بكوبد و نفس ها را خاموش و خفه سازد، تا همه قدرت و نیرو را به خود اختصاص داده و منحصر سازد و هرگز حاضر نیست ، كسى را كه بزرگتر یا همانند و هم طراز او مى باشد، ببیند.
زیرا وجود این نوع افراد و این گونه اشخاص را بر خود نقص مى داند و معتقد است كه : كمال تام در وحدت و یگانگى او است و اگر خداوند فرصت بسیارى به او بدهد، ممكن است ادعاى الوهیت و خدایى نیز بكند.

و از این جهت بعضى گفته اند: هیچ بشر و انسانى نیست ، جز اینكه در نهاد و درون او آن كلام و سخنى است ، كه فرعون بر زبان راند9 منتها عده اى را زمانه و روزگار مهلت نداده و موقع مناسب به دستشان نیامده است ، تا آنچه كه در باطن و درون خودشان نهفته است ، هویدا و برملا سازند. 10
دیندارى و حب ریاست
آفریدگار جهان و خالق بشر، چون از ذات مخلوق خود باخبر و آگاه است و مى داند حب ریاست حرام و دوست داشتن جاه و مقام غیر مشروع ، چقدر براى انسان ضرر و زیان دارد و آدمى را چه اندازه از ساحت قدسش دور ساخته و به روز سیاه و بدبختى مى نشاند و او را از سراى پایدار، بى نصیب و بى بهره مى سازد و از نعمت هاى گوناگون و رنگارنگ آن ، دست خالى و محروم مى نماید، از این لحاظ بنى آدم را از آرزو و امید این گونه جاه و شرف ، نهى و قدغن فرموده و به وسیله پیامبران و سفراى خود، به مردم ابلاغ نموده است .
از جمله آیه مباركه است كه در طلیعه منبر و ابتداى سخن تلاوت و قرائت گردید. پروردگار عالمیان مى فرماید: ما بهشت و سراى جاودانى و خانه همیشگى را براى افراد و كسانى آماده نموده و قرار داده ایم كه اراده 11 و قصد سركشى و فساد را در روى زمین ندارند و تصمیم خرابى و تباهى نیز نكرده اند و عاقبت پسندیده ، مخصوص نیكوكاران و پرهیزگاران مى باشد .
رهبران دینى براى سهولت فهم و آسان شدن درک مطلب ، مضرات حب ریاست را با ذكر مثال توضیح داده و روشن ساخته اند، از باب نمونه به ذكر یک حدیث كه از رهبر بزرگ اسلام نقل شده است ، اكتفا مى نماییم و آن اینكه :
آن بزرگوار فرمودند: ضرر و زیان دو گرگ گرسنه كه به گله گوسفندان حمله كنند، از ضرر و زیان حب مقام و دوستى مال دنیا نسبت به دین و آیین مرد مسلمان ، بیشتر نخواهد بود. 12
حب ریاست، نفاق را در قلب انسان مى رویاند
رهبر بزرگ اسلام براى رسانیدن زیان حب شرف و دوستى جاه و مقام نیز فرمود: علاقه مندى به مال دنیا و دوستى مقام و جاه ، نفاق و دورویى را در قلب و دل انسان مى رویاند چنانچه آب ، دانه و بذر را مى پروراند. 13
براى شاهد مطلب، داستانى نقل مى شود و آن این كه یكى از دانشمندان عیسوى (به نام محمد صادق فخرالاسلام ) كه دست از كیش مسیحیت برداشته و به آیین مقدس اسلام مشرف شده ، مذاكرات و گفتگوى خود را با استادش در كتاب خویش نقل و ذكر نموده و گفته است كه : پس از مباحثه زیاد و رد و بدل شدن مطالب گوناگون و سخنان مختلف ، استادم گفت : معنى "فارقلیط" در انجیل (كه حضرت مسیح (علیه السلام ) فرموده است ) تا من نروم ، فارقلیط نخواهد آمد، احمد و محمد مى باشد و از روى انجیل "برنابا" این مطلب را ثابت و محقق نمود.

فخرالاسلام مى گوید: به استادم گفتم : "شما به این موضوع اذعان و اعتراف دارید؟" گفت : بلى گفتم : پس چرا اسلام خود را ظاهر و آشكار نمى نمایید؟ در پاسخ گفت : اگر من اسلامم را آشكار و برملا كنم و مردم را به حقانیت آیین مقدس اسلام ، مطلع و آگاه ساخته و حقیقت امر را با آنان ، در میان بگذارم ، این جاه و مقام كه در جهان مسیحیت و دنیاى عیسویت دارم ، از كف و دستم خارج مى گردد و من تاب و تحمل این را ندارم. 14
پی نوشت:
 1- احیاء علوم الدین ، ج 3، ص 281 و محجه البیضاء، ج 3، ص 283.
2- احیاء علوم الدین ، ج 3، ص 278 و محجه البیضاء، ج 3، ص 279.
3- قصص ، آیه 83.
4- احیاء علوم الدین ، ج 3، ص 285 و محجه البیضاء، ج 3، ص 287 و بحار، ج 73، ص 148.
5- بحار، ج 77، ص 173.
6- محجه البیضاء، ج 3، ص 282؛ قال (صلى الله علیه و آله و سلم ) منهومان لا یشبعان ، منهوم العلم و منهوم المال احیاء علوم الدین ، ج 3، ص 280.
7- احیاء علوم الدین ، ج 3، ص 281 و محجه البیضاء، ج 3، ص 282.
8- قل الروح من امر ربى اسراء (17)، آیه 85.
9- انا ربكم الاعلى النازعات (79)، آیه 24.
10- احیاء علوم الدین ، ج 3، ص 281 و محجه البیضاء، ج 3، ص 282.
11- اراده كنایه از ایجاد عمل و انجام دادن آن است . زیرا روایات صحیح دلالت دارند كه خداوند متعال در مقابل قصد سوء و نیت زشت (كه توأم با عمل نباشد) مؤ اخذه نكرده و عذاب نمى نماید (اصول كافى ، ج 2، ص 428 و صحیح مسلم ، ج 1، ص 81) ولیكن برخى دانشمندان اسلامى این معنى را نه در این آیه و نه در امثال و نظایر آن قبول نكرده و راه دیگرى را پیموده اند. طالبین تفصیل به كتابهاى زیر مراجعه نمایند:مجمع البیان ، ج 2، ص 401 و ج 3، ص 130 و منهج الصادقین ، ج 2، ص 161 و تفسیر فخر رازى ، ج 7، ص ‍ 132 و ج 25، ص 19 و تفسیر المنار، ج 3، ص 137 و المیزان ، ج 2، ص 464 و ج 16، ص 82.
12- احیاء علوم الدین ، ج 3، ص 278؛ قال رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ): ما ذئبان ضاریان اءرسلا فى زریبه غنم باءسرع افسادا من حب الشرف و المال فى دین الرجل المسلم محجه البیضاء، ج 3، ص 279 و صحیح ترمذى ، ج 9، ص 223 با اندك تفاوتى .
14- مقدمه فرقه ناجیه ، ج 1، ص 35.


منبع : پایگاه تبیان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

عاشورا و انسانيت
سیره اخلاقی امام محمد تقی علیه السلام
نگاهی گذرا به سیره قرآنی حضرت جواد الائمه (ع)
حسن خلق
حديث محبت‏
دو حُسن ختام عاشقانه برای بشر
معناشناسی ليلةالرغائب
در چشم فرات عکس ماه افتاده است از سعید سلیمانپور ...
روزی که خاک نشئه ی صبح نشورداشت از غلامرضا کافی
قحط آب از صابر همداني‏

بیشترین بازدید این مجموعه

نقدی بر فرقه ی بهاییت از آغاز تا دوره ی معاصر
اطاعت زن از شوهر
دو حُسن ختام عاشقانه برای بشر
روزانه چقدر قرآن بخوانیم؟
گذری بر فضایل حضرت زهرا سلام الله علیها
"قرآن صاعد" یعنی چه؟
سوره ای از قران جهت عشق و محبت
دعایی برای نجات از بلا و گرفتاری ها
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^