آزادگي كامل به اين است كه انسان تنها به دستورات خداوند عمل كند، و از آنچه به شرافت و فضيلت انسان ضربه وارد مي سازد، اجتناب ورزد و به اسارت زن، فرزند، پول، مقام، شهوت، حكومت هاي طاغوتي زمان و ديگر عواملي كه اراده ي انسان را تسخير مي كند و انسان را از بندگي خدا باز مي دارد، تن ندهد. مباني فكري اين حركت مذكور در اين است كه انسان داراي ساخت و تركيبي است كه مجبور نمي باشد و آزاد آفريده شده است. انسان با دست خويش بندگي غير را مي پذيرد. درباره شيطان در قرآن آمده است كه: «انما سلطانه علي الذين يتولونه; سلطه او بر كساني است كه حاكميت او را مي پذيرند».
آزادگي كامل در شناخت خويش است كه انسان با آگاهي بر قدرت و عظمت خويشتن، خود را در اختيار كسي قرار دهد كه در شأن اوست آيا اگر خودمان را به دنيا و جلوه هاي فاني اش، و هوس هاي خود يا خلق بفروشيم، در اين معامله به اسارت نرفته ايم؟ اين مقايسه ها انسان را به بهترين خريدار پيوند مي زند كه عبوديت او عين آزادگي است. بايد با مقايسه ها به اين نتيجه برسيم كه او چه كسي مي باشد؟ مرور زندگي امام حسين((عليه السلام)) بهترين الگو مي باشد.
منبع : پاسخگو