
استغفار در سحر
مسئله استغفار در سحر كه حضرت صادق عليهالسلام در متن روايت مطرح كردهاند از مسائل بسيار مهم الهى است . استغفار هميشه مطلوب است ، ولى در هنگام سحر مطلوبتر و قدر و اعتبارش بيشتر است .
الصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالأَسْحَارِ . آنان كه صبر كنندگان و راستگويان و فرمانبرداران و انفاق كنندگان و استغفار كنندگان در سحرهايند . وَبِالأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ .
و سحرگاهان از خدا درخواست آمرزش مىكردند . در آيات نود و هفت و نود و هشت سوره يوسف ، امام صادق عليهالسلاممىفرمايند : تأخير استغفار براى رسيدن سحر شب جمعه بود.
قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ * قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّى إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ .
گفتند : اى پدر ! آمرزش گناهانمان را بخواه ، بىترديد ما خطاكار بودهايم . گفت : براى شما از پروردگارم درخواست آمرزش خواهم كرد ؛ زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است .
در روايت و حديثى كه « منهج الصادقين » نقل مىكند آمده : يعقوب بيش از بيست سال در هر شب جمعه براى فرزندان استغفار مىكرد تا حق تعالى از گناهان آنان گذشت.
بعضى از علماى تفسير مىگويند : چون يعقوب به مصر آمد و از عفو يوسف نسبت به برادران آگاه شد ، شب به نماز برخاست و بعد از تهجد رو به قبله ايستاد و يوسف را در پشت سر خود و برادران را پشت سر يوسف قرار داد و دعا كرد و آنان آمين گفتند و خداوند ، دعاى آنان را مستجاب كرد .
يكى از اصحاب مىگويد : سحرگاهى به در حجره عبداللّه بن مسعود مىگذشتم ، شنيدم مىگفت :
اللّهُمَّ إِنَّكَ دَعَوْتَنى فَأَجَبْتُ وَأَمَرْتَنى فَأَطَعْتُ وَهذا سَحَرٌ فَاغْفِرْلى؛ پروردگارا ! مرا دعوت كردى به پيشگاهت بيايم ، آمدم و امر به اطاعت كردى اطاعت كردم ، هم اكنون هنگام سحر است مرا بيامرز .
دعاى ابوحمزه ثمالى كه از حضرت سجاد نقل شده ، بهترين مناجات و استغفار در وقت سحر است ؛ سحر وقتى توأم با بيدارى و اشك استغفار شود عالى ترين عامل براى زوال ناپاكى ها از روح و نفس و عقل و جان و اخلاق و عمل است . [ وَطَهِّرْ ظاهِرَكَ وَباطِنَكَ مِنْ كُدُوراتِ الْمُخالَفاتِ وَرُكُوبِ الْمَناهى كُلِّها لِلّهِ تَعالى ] در ادامه بحث امام صادق عليهالسلام مىفرمايد :
ظاهر و باطن خود را از كدوراتى كه به وسيله ارتكاب معاصى به هم رسيده از روى اخلاص و محض تقرب الى اللّه پاك كن و از اينكه مناهى حق مركب زندگيت باشد بپرهيز . به طور حتم از نتايج شوم گناه ، پديد آمدن تاريكى و كدورت بر صفحه قلب و جان است و ادامه گناه اين سياهى و تاريكى را وسعت داده تا جايى كه نعوذ باللّه همه صفحه هستى انسان را بگيرد و از توبه محروم شود .
عَنْ أبى بَصيرٍ قالَ : سَمِعْتُ أبا عبداللّه عليهالسلام يَقُولُ : إذا أذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فى قَلْبِهِ نُكْتَةٌ سَوداءٌ فَإِنْ تابَ إِنْمَحَتْ وَإِنْ زَادَ زَادَتْ حَتّى تَغْلِبَ عَلى قَلْبِهِ فَلا يُفْلِحُ بَعْدَها أَبَدا.
ابو بصير مىگويد : از امام صادق عليهالسلام شنيدم كه مىفرمود : وقتى مرد ، گناهى مرتكب مىشود در قلبش نقطه سياهى پيدا مىشود ، اگر توبه كند از بين مىرود و اگر بر گناه افزوده شود ، آن نقطه سياه اضافه مىشود تا بر قلب غلبه كند و همه دل را بگيرد ، آن گاه انسان بعد از فرو رفتن قلب در تاريكى ، روى رستگارى را هرگز نخواهد ديد .
اين بنده ضعيف و فقير دل شكسته ، در درد دورى از مقام دوست گفتهام :
•خبر ز درد و غم دل به آشنا بدهيد
فروغ خانه من يار دلنواز برفت
نگاه بر من افسرده حال زار كنيد
چومن كسى نبودمستحق جرعه وصل
گره فتاده به كارم كجاست راه نجات
خموش گشته زهجران نواى ناى دلم
هرآنچه اين دل مسكينطلب زيار كند
كسى به يار بگويد كه آن را به ما بدهيد •كه من مريض فراقم به من دوا بدهيد
شما به كلبه احزان من صفا بدهيد
دلم گرفته عزيزان به من شفا بدهيد
به اين فقير از آن جرعه از وفا بدهيد
نشان زكوى حبيب گره گشا بدهيد
چه مىشود كه به اين ناى من نوا بدهيد
كسى به يار بگويد كه آن را به ما بدهيد
[ فَإِنَّ النَّبِىَّ صلىاللهعليهوآله أَرادَ بِاسْتِعْمالِها مَثَلاً لِأَهْلِ الْيَقْظَةِ ]
اين همه پافشارى پيامبر بزرگ اسلام صلىاللهعليهوآله در مسئله مسواك و طهارت دهان و دندان ، مثل و راهنمايى است براى بيداران كه وقتى براى يك فضاى كوچكى مثل دهان و چند عدد دندان اين همه سفارش براى طهارت دارم ، پس سفارش من چقدر زياد و فوق العاده است براى طهارت باطن كه عالمى گسترده و جهانى وسيع است .
[ وَهُوَ أَنَّ السِّواكَ نَباتٌ لَطيفٌ نَظيفٌ وَغُصْنُ شَجَرٍ عَذْبٍ مُبارَكٍ وَالْأَسْنانُ خَلْقٌ خَلَقَهُ اللّهُ تَعالى فِى الْخَلْقِ آلَةً وَاَداةً لِلْمَضْعِ وَسَبَباً لاِشْتِهاءِ الطَّعامِ وَإِصْلاحِ الْمِعْدَةِ وَهِىَ جَوْهَرَةٌ صافِيَةٌ تَتَلَوَّثُ بِصُحْبَةِ تَمْضيغِ الطَّعامِ وَتَتَغَيَّرُ بِها رَائِحَةُ الْفَمِ وَيَتَوَلَّدُ مِنْهَا الْفَسادُ فِى الدِّماغِ ]