
عون (الاكبر) بن عبداللَّه بن جعفر عليه السلام

- تاریخ انتشار: 30 دى 1389
- تعداد بازدید: 511
وى از صحابه امام حسين عليه السلام و از شهيدان كربلا است. پدرش عبداللَّه بن جعفر از اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و مادرش حضرت زينب عليها السلام، دختر اميرمؤمنان مىباشد.
برخى از نسب نگاران دو پسر به نام عون، يكى عون الاصغر و ديگرى عون الاكبر براى عبداللَّه بن جعفر ذكر كردهاند. مادر عون الاكبر حضرت زينب عليها السلام و مادر عون الاصغر جمانه دختر مسيب بن نجبه است.
در اينكه كدام يك از اين دو، در كربلا به شهادت رسيدهاند اختلاف است. برخى نوشتهاند كه عون الاصغر در كربلا شهيد شد و عون الاكبر در زمان زنده بودن پدرش، از دنيا رفت. و برخى ديگر برآنند كه عون الاكبر در كربلا به شهادت رسيد.
وقتى امام حسين عليه السلام از مكه به سوى كربلا حركت كرد، عبداللَّه بن جعفر دو پسرش عون و محمد را نزد امام فرستاد و به آنان سفارش كرد كه با وى همراه باشند و از او دفاع كنند.
عون در روز عاشورا بعد از شهادت برادرش محمد، عازم ميدان جهاد شد و در هنگام جنگيدن اين رجز را خواند:
انْ تُنْكِرُونى فَانا ابْنُ جَعْفرٍ شهيد صِدْقٍ فِى الجنانِ ازْهَرِ
يَطير فيها بِجَناح اخْضَرِ كفى بِهذا شَرَفاً فِى الْمَحْشَرِ
اگر مرا نمىشناسيد، من پسر جعفر هستم كه از روى صدق شهيد شد و بهشت نورانى است؛
با بال سبز در بهشت پرواز مىكند و همين شرافت مرا، در محشر كافى است.
او در نبرد خود، سه سواره و هجده پياده از نيروهاى دشمن را به هلاكت رساند و سرانجام توسط عبداللَّه بن قطنه طائى به شهادت رسيد.
برخى نوشتهاند كه چون [عون] برادر را كشته ديد، بىاختيار خود را در ميان كُشندگان افكند و قاتل برادر خود را ديد و به يك ضربه كار او را ساخت، بعد نزد امام آمد و اجازه ميدان طلبيد.
در برخى منابع آمده است كه عون بن عبداللَّه پس از شهادت عبداللَّه بن مسلم عليه السلام به ميدان رفت و اين رجز را خواند:
اقْسَمْتُ لا ادْخُلُ الّا الجَّنَةَ مُوالِياً لَاحْمَدَ وَالسُّنَةِ
وَالْفَوْزَ مِنْ بعد انقطاع المنة هُوَ الّذى انْقَذَنا بِمَنِّه
مِنْ حَيْرَةِ الكُفْرِ وَسُوءِ الظَّنّةِ صَلَّى عَلَيْهِ اللَّهُ بارِى الجَنَّةِ
سوگند ياد كردهام كه جز به بهشت نروم در حالى كه دوستدار احمد صلى الله عليه و آله و سلم و سنت او باشم
و پس از مرگ به رستگارى برسم اوست كه بر ما منّت نهاد و رهانيد
و از سرگردانى كفر و بددلى نجات داد درود خداى آفريننده بهشت، بر او باد.
در زيارت ناحيه درباره عون بن عبداللَّه آمده است:
السَّلامُ عَلى عَوْنِ بْنِ عَبْدَاللَّهِ بْنِ جَعْفَر الطَّيَّار فِى الْجَنانِ، حَليفِ الايمانِ، ومُنازِلِ الاقْرانِ، النَّاصِحِ لِلرَّحمانِ، التَّالى لِلْمَثانى والْقُرانِ ...
درود بر عون پسر عبداللَّه بن جعفر طيّار (پرواز كننده در بهشت) كه همپيمان ايمان و نبرد كننده با هماوردان و خيرخواه خداى رحمان و تلاوت كننده سوره حمد و آيات قرآن، بود.
برخى نقل كردهاند كه پس از رسيدن خبر شهادت عون و محمد، به عبداللَّه بن جعفر، وى استرجاع گفت و چون يكى از غلامانش گفت: اين مصيبت از ناحيه حسين عليه السلام به ما رسيد، وى را طرد كرد و گفت: اى پسر «لخنا» (بدبو) آيا درباره حسين عليه السلام چنين مىگويى؟ به خدا سوگند اگر حضورش بودم، دوست داشتم كه در ركاب او شهيد شوم.
به خدا سوگند بر شهادت فرزندانم افسوس نمىخورم و شهادت آنها در كنار برادر و پسر عمويم مايه تسلى خاطر من است ... سپس رو به حاضران كرد و گفت: حمد و سپاس خداى را كه در شهادت حسين عليه السلام مرا صبر و دلدارى داد و اگر خود نتوانستم او را يارى كنم، فرزندانم او را كمك كردند.