آنچه در عاشورای سال شصت و یک هجری اتفاق افتاد گرچه به ظاهر یک حادثه می نمود، اما حماسه ای عظیم و تکان دهنده بود که وجدانهای خفته را بیدار کرد و خون رشادت و آگاهی را در رگهای امت اسلامی دوانید . در واقع عاشورا به مکتبی تبدیل گردید که ستمدیدگان را بر ضد ظلم شورانید . از این رو ائمه هدی علیهم السلام بر حادثه کربلا به عنوان برنامه ای تحول آفرین، احیاگر و بسیج کننده تاکید داشتند و همواره می کوشیدند تا آن را زنده و سازنده نگه دارند .
امام خمینی رحمه الله که به حق در سخن و رهنمود، در قیام و عمل و در حفظ میراث عاشورا اسوه بی بدیلی در تاریخ معاصر تشیع بود، می فرمود: «دستور آموزنده کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا باید سرمشق امت اسلامی باشد . قیام همگانی در هر روز و در هر سرزمین . عاشورا قیام عدالتخواهان با عددی قلیل و ایمان و عشقی بزرگ در مقابل ستمگران کاخ نشین و مستکبران غارتگر بود و دستور آن است که این برنامه سر لوحه زندگی امت در هر روز و در هر سرزمین باشد .» (1)
آن رهبر فرزانه در عمل این دیدگاه خود را پیاده کرد و با الهام از عاشورای حسینی در مقابل یزیدیان زمان ایستاد و بساط ظلم و ستم را از سرزمین ایران برچید .
رهبر کبیر انقلاب، پیوستگی انقلاب اسلامی با عاشورا را خودش اینگونه بیان می فرماید: «روزهایی که بر ما گذشت عاشورای مکرر بود و میدانهاو خیابانها و کوی و برزنهایی که خون فرزندان اسلام در آن ریخت کربلای مکرر، . . . هفده شهریور مکرر عاشورا و میدان شهدا مکرر کربلا کاخ ستمگری را با خون درهم کوبید . کربلای ما کاخ سلطنت شیطانی را فرو ریخت .» (2)
تاثیرپذیری انقلاب اسلامی از حماسه حسینی
امام خمینی رحمه الله با تاثیرپذیری از سرمشقهای نهضت امام حسین علیه السلام توانست مسلمانان را رهبری کرده و انقلاب اسلامی را به پیروزی برساند . در واقع انقلاب اسلامی ایران در پیروی از این سرمشقها متاثر از قیام امام حسین علیه السلام است .
در این مقاله به صورت مختصر ضمن ترسیم برخی از سرمشقهای نهضت امام حسین علیه السلام، تاثیرپذیری انقلاب اسلامی از آنها با رهبری امام خمینی را تبیین خواهیم کرد .
سرمشقهای نهضت امام حسین علیه السلام
1- سازش ناپذیری با باطل و ستم
امام خمینی رحمه الله بر ترسیم دو جناح حق و باطل و مبارزه قاطع با اهل فساد و ستم به معنای عام آن و سازش ناپذیری با آن تاکید می ورزید و در هدف خویش در این راستا از قاطعیت، عزم راسخ و تغییر ناپذیری برخوردار بود .
امام خمینی رحمه الله این سخن استوار امام حسین علیه السلام را به یاد داشت که خطاب به برادرش محمد حنفیه فرمود: «یا اخی والله لو لم یکن فی الدنیا ملجا و لا ماوی لما بایعت یزید بن معاویة (3) ; برادرم! به خدا سوگند اگر در دنیا پناه و پناهگاهی وجود نداشته باشد، هرگز با یزید بیعت نمی کنم .» بدین جهت فریاد زد: «[. . . آیا] خمینی می تواند تفاهم کند با ظلم . خمینی آنجا هم که بود مجد اسلام را حفظ می کرد، [آیا] می تواند حفظ نکند؟ اسلامی که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله این قدر زحمت کشیده است [. آیا] خمینی و امثال خمینی می توانند یک چیزی بگویند که بر خلاف مصالح اسلام باشد؟» (4)
امام حسین علیه السلام در منزل بیضه فرصتی بدست آورد تا با سپاهیان حر سخن گوید و حقایقی را با آنان در میان بگذارد و دلیل قیام و انگیزه مبارزه خود را اعلام کند . آن حضرت در آنجا فرمود: «ایها الناس ان رسول الله قال من رای سلطانا جائرا مستحلا لحرام الله ناکثا عهده مخالفا لسنة رسول الله یعمل فی عباد الله بالاثم والعدوان فلم یغیر علیه بفعل و لا قول کان حقا علی الله ان یدخله مدخله; (5) ای مردم! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس سلطان زورگویی را ببیند که حرام خدا را حلال نموده و پیمان الهی را در هم می شکند، با سنت پیامبر خدا از در مخالفت برآمده، در میان بندگان خدا راه گناه و عداوت در پیش می گیرد، ولی او در مقابل چنین فرد جائری با عمل و یا گفتاری اظهار مخالفت ننماید، بر خداوند است که او را به محل همان سلطان زورگو [آتش جهنم] داخل کند .»
امام خمینی رحمه الله نیز هشدار می داد: «اینهایی که به امور جامعه و مصیبتهای مردم اهتمام ندارند و از جنایاتی که در کشور اسلامی می شود غافلند و ساکتند و سرگرم خوردن و لذت بردن و زندگی مادی خود هستند، مصداق همان آیه شریفه اند: «یتمتعون و یاکلون کما تاکل الانعام و النار مثوی لهم » (6) ; «بهره می برند و می خورند چنانکه حیوانات می خورند و جایشان جهنم است .» (7)
2- فداکاری برای احیاء حق
زنده نگاه داشتن عاشورا به معنی زنده ماندن تمام ارزشهای والای الهی و انسانی است; یعنی مصونیت جامعه در برابر تمام سلطه گریها، استبدادها و جهالتها و تلاش در جهت احیای فضایل و فداکاری در این راه . حضرت امام حسین علیه السلام انگیزه قیام خود را در این موضوع مهم و اساسی چنین بیان می دارد:
«الا ترون الی الحق لایعمل به و الی الباطل لایتناهی عنه لیرغب المؤمن فی لقاء الله فانی لا اری الموت الا سعادة والحیاة مع الظالمین الا برما; (8)
آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل رو گردانی وجود ندارد . شایسته است [در چنین وضعی] انسان با ایمان به سوی دیدار پروردگار بشتابد . پس من مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز ملال و دلتنگی نمی دانم .»
امام خمینی رحمه الله نیز بر رویش فضیلت و محو رذائل اهتمام می ورزید و در این راستا از هر گونه مجاهدت مضایقه نمی نمود . او برای رسیدن به چنین مقصد مقدسی قیام عاشورا را تذکر می داد و می فرمود: «سید الشهداء علیه السلام برای اسلام خودش را به کشتن داد .» (9) و می فرمود: «حضرت سیدالشهداء علیه السلام را کشتند اما [این کشته شدن] اطاعت خدا بود، برای خدا بود، تمام حیثیت برای او بود . از این حیث هیچ شکستی در کار نبود .» (10)
امام خمینی رحمه الله درباره حرکت خودش در راه احیای حق می فرماید: «من مصمم هستم که از پای ننشینم تا دستگاه فاسد را به جای خودشان بنشانم و یا در پیشگاه مقدس حق تعالی با عذر وفود کنم .» (11)
و در جای دیگر آمادگی خود را برای شهادت در راه پیروزی انقلاب اعلام نموده و می فرمایند: «اگر با کشتن من انقلاب به نتیجه کامل خود برسد چرا به چنین امری راضی نباشم؟» (12)
امام در جهت محو عواملی که فضیلتها را از بین برده اند و نیز برای مبارزه با رژیم پهلوی به عنوان عامل رذالت و مانع احیای ارزشها فریاد می زند: «من هرگز حتی برای یک لحظه هم موضع خود را تغییر نمی دهم . این تکلیف الهی است و در صورت سکوت مسئول خواهم بود .» (13)
3- تحول روحی
حضرت امام حسین علیه السلام در یاران و اصحاب خویش آنچنان تحول روحی و فکری ایجاد نمودند که هر کدام در فداکاری و ایثار بر یکدیگر سبقت می گرفتند، مثل اینکه به یک کانون نور وصل شده بودند . همه می گفتند با قلب و سینه هایمان از تو دفاع خواهیم کرد:
گر بر کنم دل از تو و بر دارم از تو مهر
این مهر بر که افکنم آن دل کجا برم
امام حسین علیه السلام خود، یاران خویش را چنین معرفی می کند:
«اما بعد فانی لا اعلم اصحابا اوفی و لا خیرا من اصحابی و لا اهل بیت ابر و لا اوصل و لا افضل من اهل بیتی فجزاکم الله عنی خیرا; (14)
اما بعد، من یارانی با وفاتر و بهتر از اصحاب خود و اهل بیتی نیکوتر و بهتر از اهل بیت خود سراغ ندارم . پس خداوند از طرف من به شما پاداش خیر دهد .»
نمونه های وارستگی، ایثار و پایداری یاران و اهل بیت امام حسین علیه السلام را می توان در محورهای ذیل مشاهده کرد:
الف) وقتی آن حضرت در شب عاشورا فرمود: «الا و انی قد اذنت لکم فانطلقوا جمیعا فی حل لیس علیکم منی ذمام; (15) آگاه باشید که به همه شما اجازه دادم، پس همه شما بدون این که هیچ بیعتی از من بر شما باشد، بروید» ، حضرت عباس علیه السلام، دیگر برادران امام، پسران برادرش و دو فرزند عبدالله بن جعفر نخستین کسانی بودند که سخن گفتند و خاطر نشان ساختند که ما چنین نخواهیم کرد . ما بعد از تو نخواهیم ماند و خداوند ما را بعد از تو زنده ندارد .
ب) در همین ماجرا، مسلم بن عوسجه برخاست و گفت: «والله لو علمت انی اقتل ثم احیی ثم احرق حیا ثم اذری - یفعل ذلک بی سبعین مرة - ما فارقتک حتی القی حمامی دونک فکیف لا افعل ذلک و انما هی قتلة ثم هی الکرامة التی لا انقضاء لها ابدا; (16) به خدا سوگند اگر بدانم که کشته می شوم، سپس زنده می شوم، آنگاه زنده زنده سوزانده شوم و دوباره زنده ام کنند و به بادم دهند و هفتاد بار این کار تکرار شود، دست از تو بر ندارم تا مرگ خویش را دریاری تو دریابم . چگونه این کار را نکنم با اینکه جز یک کشتن نیست، سپس برای آن کرامتی است که هرگز پایان نمی پذیرد .»
ج) در همان لحظات حساس به محمد بن بشر حضرمی که از اصحاب امام بود گفتند: پسرت در سرحدات ری اسیر شده است . گفت: به خدا جان او و جان خود را در راه خدا حساب می کنم . آیا من بعد از حسین علیه السلام زنده بمانم؟ وقتی که امام حسین علیه السلام سخن او را شنید فرمود: خدایت رحمت کند . برو او را از اسارت برهان . جواب داد: چگونه شما را رها کنم؟
د) در لحظات واپسین شب عاشورا دو نفر از یاران امام با هم شوخی می کردند . بریر از زهاد و پارسایان و عارفان وارسته، در آن موقع حساس از شدت شادمانی در پوست خویش نمی گنجید و مدام لبخند بر لبهایش جاری بود و مزاح می کرد، به نحوی که حالت سرور او اعتراض و انتقاد عده ای از اصحاب را برانگیخت و موجب تعجب آنان شد .
ه) در شب عاشورا، وقتی امام حسین علیه السلام فرمود هر کس از اصحاب و یاران بماند فردا شهید می شود، قاسم که این سخنان را شنید، عرض کرد: آیا من هم از کشته شدگان خواهم بود؟ امام علیه السلام به او پاسخ مثبت داد، اما قبل از آنکه به پرسش قاسم پاسخ گوید از وی پرسید: «یا بنی کیف الموت عندک; فرزندم! مرگ نزد تو چگونه است؟» قاسم جواب داد: «یا عم احلی من العسل; (17) عموجان! از عسل شیرین تر است .»
و) عقبة بن سمعان که از یاران و همراهان کاروان امام علیه السلام بود می گوید: در منزل قصر بنی مقاتل امام را خواب سبکی فرا گرفت در حالی که سوار بر اسب بود . بزودی دیدگانش را باز فرمود و دو یا سه بار آیه استرجاع را بر زبان جاری کرد . حضرت علی اکبر - که پشت سر پدرش در حال حرکت بود - چون شنید که بر زبان مبارک امام کلمه استرجاع جاری شده است، علتش را پرسید . حضرت فرمود: فرزند عزیزم، اندکی به خواب رفتم که سواری عنان اسب مرا کشید و گفت: «القوم یسیرون و المنایا تسری الیهم; این جمعیت حرکت می کنند و بلاها [و مرگ] به سوی آنان حرکت می کند .» علی اکبر علیه السلام عرض کرد: «او لسنا علی الحق; آیا ما بر حق نیستیم؟» امام فرمود: «بلی والذی الیه مرجع العباد; سوگند به آنکه بازگشت بندگان به سوی اوست، اینچنین است .» علی اکبر علیه السلام عرض کرد: فاذا لانبالی، نموت محقین; (18) پس باکی نداریم، ما در حالی که بر حق هستیم می میریم .»
قویترین عامل تحول
امام خمینی رحمه الله برای ایجاد تحول اساسی و بنیادی در امت اسلامی ایران به سراغ قویترین عامل تحول روحی امت اسلامی رفت و با درک صحیح و عمیق از مکتب امام حسین علیه السلام و توانایی ارائه برنامه ای رشد دهنده، سوژه کربلا را به کار گرفت; زیرا می دانست هیچ موضوعی مانند آن در اعماق جان شیعیان نفوذ نکرده است . آنان در هیچ واقعه ای به این میزان اشک نریخته و سوگواری نکرده و در هیچ مراسمی اینگونه به میدان نیامده اند . به علاوه این قیام آیینه تمام نمای ارزشهای انسانی و معنوی است و اوج ایثار، حماسه، عبادت و شوق ملکوتی را به نمایش می گذارد .
امام که در مکتب تربیتی حضرت سیدالشهداء رشد کرده بود، با تعالیم عاشورایی خویش مردم را متحول نمود .
او می فرمود: «حضرت سیدالشهداء به همه آموخت که در مقابل ظلم، در مقابل ستم و در مقابل حکومت جائر چه باید کرد .» (19)
«سیدالشهداء و اصحاب و اهل بیت او آموختند تکلیف را، فداکاری در میدان، تبلیغ در خارج میدان . آنها به ما فهمانیدند که در مقابل حکومت جور نباید زنها بترسند . نباید مردها بترسند .» (20)
سرانجام امام در بسیج مردم علیه حکومت جور و محو اسباب ستم و تعدی، موفق به تحول روحی در مردم با استفاده از چشمه جوشان کربلا گردید . امام خود به این دگرگونی درونی مردم اشاره دارند و می فرمایند: «من خدا را شکر می کنم که . . . یک تحول اساسی در ملت ما پیدا شد . تحولهای معنوی پیدا شد که این تحولها را نمی توانیم اسمی رویش بگذاریم، الا این که به دست خدا بود .» (21) حتی امام این تحول را از پیروزی بر رژیم استبدادی مهمتر می داند و می فرماید: «تحول در ایران پیدا شده، تحول روحی که از غلبه ای که بر طاغوت بود و او را عقب زد مهمتر و تمام دنیا متحیر شدند از تحول روحی که در ملت پیدا شد .» (22)
امام از اینگونه تحول روحی و استقامت و مقاومت مردم در برابر ستم و تجاوز تقدیر می نماید و می فرماید: «اینجانب از فداکاری ملت ایران تشکر کرده و قدرت و عظمت او را در پناه قرآن و احکام اسلام از خداوند متعال با تضرع خواهانم .» (23)
4- امر به معروف و نهی از منکر
در قیام حضرت امام حسین علیه السلام سه موضوع نقش اساسی دارند:
1- بیعت: عوامل حکومت اموی اصرار داشتند که از امام حسین علیه السلام بیعت بگیرند، اما آن حضرت با شدت در مقابل این تقاضا مقاومت نمود و به هیچ وجه حاضر به بیعت با یزید نگردید . همین امتناع از بیعت مشعل عاشورا را روشن کرد .
2- دعوت مردم کوفه: گرچه امام حسین علیه السلام بر حسب آگاهیهای مختص امامت و پیشگوئیهای جدش رسول اکرم صلی الله علیه و آله به فراخوانی مردم کوفه خوشبین نبود و به لحاظ مسائل اجتماعی - سیاسی این شهر را بخوبی می شناخت، با این وجود موضوع اتمام حجت مطرح می گردد و امام حسین علیه السلام دعوت کوفیان را می پذیرد .
3- سومین عامل که نیروی محرکه قیام عاشوراست، موضوع امر به معروف و نهی از منکر می باشد . (24) حضرت امام حسین علیه السلام در وصیت به برادرش محمد حنفیه پس از شهادت به یگانگی خداوند و رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و روز جزا، فرمودند: «و انی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی; ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیرة جدی و ابی علی بن ابی طالب; (25) من برای تفریح و تکبر و فساد و ستم قیام نکردم، بلکه خروج من برای اصلاح امت جدم می باشد . من می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره و سنت جد و پدرم علی بن ابی طالب علیهما السلام رفتار کنم .»
امام خمینی رحمه الله نیز می فرمود:
«ما که تابع حضرت سیدالشهداء هستیم باید ببینیم ایشان چه وضعی در زندگی داشت . قیامش، انگیزه اش نهی از منکر بود که هر منکری باید از بین برود من جمله قضیه حکومت جور، حکومت جور باید از بین برود .» (26)
همچنین رهبری انقلاب اسلامی در این خصوص به حماسه حسینی توجه کرده و به مبلغان و خطیبان اصرار می کند که با استفاده از عاشورا ریشه ستم و خیانت را - که منکرات بزرگی هستند - قطع کنند: «اکنون که ماه محرم است، چون شمشیرهای الهی در دست سربازان اسلام و روحانیون معظم و خطبای محترم و شیعیان عالی مقام سیدالشهداست، باید حد اعلای استفاده از آن را بنمایند و با اتکا به قدرت الهی ریشه های باقی مانده این درخت ستمکاری را قطع نمایند .» (27)
امام خمینی رحمه الله در جای دیگر می گوید: «سیدالشهداء چه کرد و چه بساط ظلمی را بهم زد و ما هم چه کرده ایم . . . ما محمدرضا را از این مملکت بیرون کردیم . . . آن همه مفاسد و غیره وجود ندارد . این یک نعمت بزرگی است .» (28)
5- عزت آفرینی و شکست ناپذیری
در مکتب امام حسین علیه السلام کرامت و شرافت انسان ارزش دارند و سربلندی و عدم تسلیم در برابر دنیاطلبان و ستمگران اصل مهم و استواری می باشد . آن امام همام وقتی در محاصره کامل سپاه پلیدی قرار گرفت فرمود: «لا والله لا اعطیکم بیدی اعطاء الذلیل و لا افر فرار العبید; (29) نه به خدا سوگند، من دست ذلت به شما نخواهم داد و هرگز مانند بردگان فرار نمی کنم .»
روز عاشورا، امام حسین علیه السلام خطاب به اراذل و تبهکاران اموی فرمود: «الا و ان الدعی بن الدعی قد رکز بین اثنتین بین السلة و الذلة و هیهات منا الذلة یابی الله ذلک لنا و رسوله والمؤمنون و حجور طابت و طهرت; (30) آگاه باشید که زناکار پسر زناکار مرا میان مرگ و ذلت قرار داده است، ولی ذلت از ما دور است . خدا و رسولش و انسانهای با ایمان و دامنهای پاک و پاکیزه از قبول آن برای ما امتناع می کنند .»
امام خمینی رحمه الله که از نسل آن اسوه حماسه آفرینان بود همچون اجداد طاهرینش هرگز زیر بار ذلت نرفت . او رنج تبعید و آوارگی را پذیرفت و برای خطرات جانی مهیا گشت ولی حسرت یک سازش جزئی را بر دل طاغوت و استکبار نهاد . او در مسیر مبارزه با ستم و تجاوز، و رهبری انقلاب اسلامی کرارا آموزه های عزت آفرین عاشورا را مورد تاکید و درس آموزی قرار می داد .
امام خمینی رحمه الله در یکی از بیانات خود خطاب به کارگزاران طاغوت فرمود:
«من اکنون قلب خود را برای سر نیزه های مامورین شما حاضر کرده ام ولی برای قبول زورگوئیها و خضوع در مقابل جباریهای شما حاضر نخواهم کرد .» (31)
آن روح قدسی در هیچ شرایطی از مواضع اصولی خود دست بر نداشت و در مقابل استکبار و اهل شرک و نفاق فریاد برآورد: «هیهات که خمینی در برابر تجاوز دیو سیرتان و مشرکان و کافران به حریم قرآن کریم و عترت رسول خدا و امت محمد و پیروان ابراهیم حنیف ساکت و آرام بماند و یا نظاره گر صحنه های ذلت و حقارت مسلمانان باشد . من خون و جان ناقابل خویش را برای ادای واجب حق و فریضه دفاع از مسلمانان آماده نموده ام و در انتظار فوز عظیم شهادتم . قدرتها و ابرقدرتها و نوکران آنان مطمئن باشند که اگر خمینی یکه و تنها بماند، به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بت پرستی است ادامه می دهم و به یاری خدا در کنار بسیجیان جهان اسلام خواب را از دیدگان جهانخواران و سرسپردگانی که به ستم و ظلم خویش اصرار می نمایند سلب خواهم کرد .» (32)
امام خمینی رحمه الله با تاثیرپذیری از حماسه عاشورا و خطبه های پرهیجان امام حسین علیه السلام به دنیای استکبار چنین هشدار می دهد: «من به تمام دنیا با قاطعیت اعلام می کنم که اگر جهانیان بخواهند در مقابل دین ما بایستند، ما در مقابل آنان خواهیم ایستاد و تا نابودی آنان از پای نخواهیم نشست; یا همه آزاد می شویم و یا به آزادی بزرگتری که شهادت است می رسیم . . . و از مرگ شرافتمندانه استقبال می کنیم ولی در هر حال پیروزی و موفقیت با ماست .» (33)
پی نوشت ها:
1) صحیفه نور، ج 9، ص 57 .
2) همان .
3) بحار الانوار، ج 44، ص 329; مقتل عوالم، ص 54 و مقتل خوارزمی، ج 1، ص 188 .
4) صحیفه نور، ج 1، ص 70 .
5) الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج 3، ص 208; انساب الاشراف، ج 3، ص 171 .
6) محمد/12 .
7) در جستجوی راه از کلام امام، دفتر شانزدهم، ص 498 .
8) مثیرالاحزان، ابن نماحلی، ص 22; تحف العقول، ص 174 و لهوف، ص 69 .
9) تبیان (آثار موضوعی)، دفتر یازدهم، ص 212 .
10) همان .
11) در جستجوی راه از کلام امام، دفتر ششم، ص 55 .
12) همان . ص 60 .
13) همان . ص 61 .
14) تاریخ طبری، ج 5، ص 418; کامل ابن اثیر، ج 3، ص 285 و نفس المهموم، ص 227 .
15) نفس المهموم، صص 228- 227 .
16) همان .
17) مدینة المعاجز، ج 4، ص 214، حدیث 295; نفس المهموم، ص 230 و موسوعة کلمات الامام الحسین علیه السلام، پژوهشکده باقر العلوم علیه السلام، ص 402 .
18) ابصار العین، ص 86; مثیر الاحزان، جواهری، ص 33 و الفتوح، ابن اعثم، ص 873 .
19) صحیفه نور، ج 3، ص 225 .
20) همان، ج 17، ص 59 .
21) روزنامه اطلاعات، 20/2/1358 .
22) در جستجوی راه از کلام امام، دفتر نهم، ص 224 .
23) مجموعه ای از مکتوبات امام خمینی رحمه الله، ص 370 .
24) با استفاده از بحثهای شهید مطهری رحمه الله در کتاب عنصر امر به معروف و نهی از منکر در نهضت حسینی .
25) مقتل عوالم، ص 54; مقتل خوارزمی، ج 1، ص 188 و ملحقات احقاق الحق، ج 11، ص 602 .
26) صحیفه نور، ج 20، ص 189 .
27) در جستجوی راه از کلام امام، دفتر دهم، ص 224 .
28) همان، دفتر شانزدهم، صص 549- 548 .
29) الارشاد، شیخ مفید، ج 2، صص 101- 100 .
30) نفس المهموم، ص 149; شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 1، ص 302 .
31) کلمات قصار (پندها و اندرزها)، امام خمینی رحمه الله، ص 228 .
32) فرازهای فروزان، از نگارنده، به نقل از صحیفه نور، ج 20، ص 227 .
33) صحیفه نور، ج 20، ص 118 .
منبع : منبع: پایگاه حوزه.