اعتقاد به شفاعت یکی دیگر از لوازم ایمان به قیامت است، شفاعت با دو شرط جایز است:
۱) اجازه دادن خداوند به شفاعت کننده تا شفاعت کند.
۲) رضایت و خوشنودی او از شفاعت شده.
خداوند به شرط اول چنین اشاره می فرماید:
«مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ» البقرة: ٢٥٥
کیست آن که در پیشگاه او میانجیگری کند مگر با اجازه ی او؟
و در آیه ای دیگر به شرط دوم اشاره می فرماید: «یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلا یَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنْ ارْتَضَی وَهُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ» الأنبیاء: ٢٨
و آنان هرگز برای کسی شفاعت نمی کنند مگر برای آن کسی که (بدانند) خدا از او خوشنود است و (اجازه ی شفاعت او را داده است. به خاطر همین معرفت و آگاهی) همیشه از خوف (مقام کبریایی) خدا ترسان و هراسانند.
در جای دیگری هر دو شرط را بیان می فرماید: «وَکَمْ مِنْ مَلَکٍ فِی السَّمَوَاتِ لا تُغْنِی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئاً إِلاَّ مِنْ بَعْدِ أَنْ یَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ یَشَاءُ وَیَرْضَی» النجم: ٢٦
چه بسیار فرشتگانی که در آسمانها هستند و (با وجود عظمت و بزرگواریشان) شفاعت ایشان سودی نمی بخشد و کاری نمی سازد، مگر بعد از آنکه خدا بخواهد به کسی (که شفیع است) اجازه دهد، و (از مشفوعٌ له) راضی و خوشنود گردد.
وبا اشاره به اینکه مرجع شفاعت تنها خدا است، مشرکین را سرزنش می کند چون بدون دلیل شفاعت را از غیر خدا می طلبند، آنجا که می فرماید: «أَمْ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعَاءَ قُلْ أَوَلَوْ کَانُوا لا یَمْلِکُونَ شَیْئاً وَلا یَعْقِلُونَ (۴۳) قُلْ لِلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِیعاً لَهُ مُلْکُ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» الزمر: ٤٣ ٤٤
بلکه آنان بدون رضایت و اجازه ی خداوند میانجیهایی را برگزیده اند (تا به گمان ایشان میان آنان و خداوند سبحان، در برآوردن نیازمندیهای این جهان و دفع عذاب آن جهان، واسطه گردند.) بگو: آیا (چنین چیزهایی را میانجی و متصرّف در امور می دانید) هر چند که میانجیگری از آن خدا است (و کسی نمی تواند کمترین میانجیگری بکند، مگر این که: کسی که برای او میانجیگری می شود مورد رضایت خدا بوده، و به شخص میانجی هم اجازه ی این کار داده شود، و شفاعت هم حَسَنه باشد). مالکیّت و حاکمیّت آسمانها و زمین از آن خدا است. (پس در این جهان کاری از دست کسی بر نمی آید). بعد (هم در آخرت که روز جزا و سزا است) به سوی خدا برگردانده می شوید (و کسی دارای کوچکترین اختیار و توانی نیست تا برای شما کاری بکند).
کاری اصلاً از دست ایشان ساخته نبوده و فهم و شعوری نداشته باشند؟ بگو: هر گونه شفاعتی از آن خداست.
● انواع شفاعت
شفاعت بر چند قسم است:
۱) شفاعت عظمی: این نوع شفاعت، مخصوص پیامبر ما محمد ج است که برای شروع حساب و بازرسی نزد پروردگار انجام می گیرد و در قرآن به مقام محمود (جایگاه ستوده شده) از آن تعبیر می شود.
۲) شفاعت پیامبر ج برای باز شدن درب بهشت.
۳) شفاعت پیامبران و ملائکه و صالحین در حق گناهکاران موحد.
کسانی مشمول شفاعت می شوند که خالصانه لا إله الا الله بگویند و به ملزومات آن عمل کنند.
خداوند می فرماید: «وَمِنْ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَکَ عَسَی أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَاماً مَحْمُوداً» الإسراء: ٧٩
در پاسی از شب از خواب برخیز و در آن نماز تهجّد بخوان، این یک فریضه ی اضافی (و افزون بر نمازهای پنجگانه) برای تو است. باشد که (در پرتو این عمل) خداوند تو را به مقام ستوده ای (و مکان برجسته ای در دنیا و آخرت که موجب ستایش همگان باشد) برساند (و مقام شفاعت کبری را به تو ارمغان دارد).
یعنی همه ی مردم و پروردگار آنها تو را می ستایند، و این ستایش همان شفاعتی است که به پیامبر ج اختصاص داده شده است.
از ابن عمر روایت شده است که گفت: إِنَّ النَّاسَ یَصِیرُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ جُثًا کُلُّ أُمَّةٍ تَتْبَعُ نَبِیَّهَا یَقُولُونَ یَا فُلَانُ اشْفَعْ یَا فُلَانُ اشْفَعْ حَتَّی تَنْتَهِیَ الشَّفَاعَةُ إِلَی النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَذَلِکَ یَوْمَ یَبْعَثُهُ اللَّهُ الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ (رواه البخاری)
مردم در روز قیامت به زانو می افتند و هر امتی از پیامبرش خواستار شفاعت است، می گویند: ای فلانی شفاعت کن، هیچ کدام نمی پذیرند تا نوبت به پیامبر ما ج می رسد، خداوند در این روز مقام ستوده را به او می بخشد. در حدیث شفاعت این موضوع این گونه بیان می شود: (فَیَأْتُونِی فَأَسْتَأْذِنُ عَلَی رَبِّی فَیُؤْذَنُ لِی فَإِذَا أَنَا رَأَیْتُهُ وَقَعْتُ سَاجِدًا فَیَدَعُنِی مَا شَاءَ اللَّهُ فَیُقَالُ یَا مُحَمَّدُ ارْفَعْ رَأْسَکَ قُلْ تُسْمَعْ سَلْ تُعْطَهْ اشْفَعْ تُشَفَّعْ فَأَرْفَعُ رَأْسِی فَأَحْمَدُ رَبِّی بِتَحْمِیدٍ یُعَلِّمُنِیهِ رَبِّی ثُمَّ أَشْفَعُ فَیَحُدُّ لِی حَدًّا فَأُخْرِجُهُمْ مِنْ النَّارِ وَأُدْخِلُهُمْ الْجَنَّةَ ثُمَّ أَعُودُ فَأَقَعُ سَاجِدًا فَیَدَعُنِی مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ یَدَعَنِی ثُمَّ یُقَالُ ارْفَعْ رَأْسَکَ یَا مُحَمَّدُ قُلْ تُسْمَعْ سَلْ تُعْطَهْ اشْفَعْ تُشَفَّعْ فَأَرْفَعُ رَأْسِی فَأَحْمَدُ رَبِّی بِتَحْمِیدٍ یُعَلِّمُنِیهِ ثُمَّ أَشْفَعُ فَیَحُدُّ لِی حَدًّا فَأُخْرِجَهُمْ مِنْ النَّارِ وَأُدْخِلُهُمْ الْجَنَّةَ قَالَ فَلَا أَدْرِی فِی الثَّالِثَةِ أَوْ فِی الرَّابِعَةِ قَالَ فَأَقُولُ یَا رَبِّ مَا بَقِیَ فِی النَّارِ إِلَّا مَنْ حَبَسَهُ الْقُرْآنُ أَیْ وَجَبَ عَلَیْهِ الْخُلُودُ ) (رواه مسلم)
تا اینکه پیش من می آیند. من هم از پروردگارم اجازه می گیرم و به سجده می افتم، ندا از طرف خداوند می آید: ای محمد سرت را بلند کن و سؤال کن، هر چه بخواهی به تو داده می شود و شفاعت کن که شفاعتت پذیرفته می شود و من سرم را بلند می کنم و خداوند را می ستایم آن گونه که او به من یاد داده است، سپس شفاعت می کنم تعدادی از گناهکاران را از جهنم بیرون می آورم، سپس دوباره به سجده می افتم و دعا می خوانم و دوباره خداوند می فرماید: سرت را بلند کن و شفاعت کن، سرم را بلند می کنم و شفاعت می کنم و تعداد دیگری را از جهنم بیرون می آورم، تا در مرحله ی سوم یا چهارم می گویم: خداوندا تنها افرادی در جهنم باقی مانده اند که قرآن آنها را باقی گذاشته است و مستحق جهنم هستند. (مسلم آن را روایت کرده است).
در حدیثی دیگر از ابی هریره روایت شده است که: (قُلْتُ یَا رسول الله مَنْ أَسْعَدُ النَّاسِ بِشَفَاعَتِکَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَقَالَ لَقَدْ ظَنَنْتُ یَا أَبَا هُرَیْرَةَ أَنْ لَا یَسْأَلَنِی عَنْ هَذَا الْحَدِیثِ أَحَدٌ أَوَّلُ مِنْکَ لِمَا رَأَیْتُ مِنْ حِرْصِکَ عَلَی الْحَدِیثِ أَسْعَدُ النَّاسِ بِشَفَاعَتِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَنْ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ خَالِصًا مِنْ قِبَلِ نَفْسِهِ ) (رواه البخاری)
به پیامبر خدا ج عرض کردم خوشبخت ترین انسان که مورد شفاعت شما قرار می گیرد چه کسی است؟
فرمود: گمان می کنم اولین کسی هستی که این را از من می پرسی، اگر حرص و طمع تو را نسبت به جواب آن نمی دیدم، به تو جواب نمی دادم، کسی است که از صمیم قلب و با اخلاص بگوید: لا اله الا الله. (بخاری آن را روایت کرده است).
منبع : پایگاه آفتاب