تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ» «بالله» يعنى چه؟ يعنى ايمان به خالق، خداى مراقب، بصير، سميع، خبير، ايمان به خدايى كه:
«بِكُلّ شَىْ ءٍ مُّحِيطُ» و «... عَلَى كُلّ شَىْ ءٍ شَهِيدًا» است، نه ايمانى در آن غش وجود دارد و عشق آن را بدرقه نمى كند. نه ايمانى كه خداىِ آن ايمان را، مراقب، سميع، بصير و عليم نمى داند. نه آن ايمانى كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله از آن به مؤمن بى دين تعبير مى كند. فكر مى كند كه در قلبش ارتباط باريكى با خدا دارد، ولى در عمل و اخلاق نشان مى دهد كه اصلًا با او نيست، بلكه برده شيطان و هواى نفس است. پيغمبر صلى الله عليه و آله اين چنين شخصى را مؤمن بى دين ناميدند.
جوان به ظاهر عاشق
مولوى مى گويد: كسى عاشق خالكوبى شده بود، آدرس گرفت كه كجا خال مى كوبند، گفتند: فلان حمام، كارگرى دارد كه خال مى كوبد. نزد خالكوب آمد و گفت: براى ما خال بكوب! گفت: چه شكلى مى خواهى باشد؟ گفت: روى بازوى من نقش شير را خال بزن. گفت: باشد. سوزن را درون جوهر گذاشت و دست را آماده كرد. سوزن اول را كه زد، جوان گفت: چه كار مى كنى؟ خيلى درد دارد. اين كجاى نقش بدن شير است؟ گفت: اين دم شير است. جوان گفت: شير بى دم براى ما بكش! گفت: باشد. تا نوك سوزن را دوباره زد، گفت: آى، اين ديگر كجاى شير است؟ گفت: شكم شير است. جوان گفت: شير بى شكم براى من بكش. خلاصه هر عضوى را مى خواست بكشد، دادش بلند شد. آخر گفت: بلند شو و برو. اين شيرى كه تو مى خواهى، اصلًا در دنيا وجود ندارد؛ شيرى كه نه يال دارد، نه كوپال، نه دم و نه شكم. اين ايمانى كه با دروغ، دوز و كلك، ربا، ارتباط با نامحرمان، با ظلم به اطرافيان، دزدى كردن از مردم و بيت المال مى سازد، اين ايمان همان شيرى است كه نه دم دارد، نه شكم و نه يال و كوپال. پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله چقدر زيبا و به جا به اين گونه از افراد مى فرمايد: مؤمن بى دين.
منبع : پایگاه عرفان