فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

عباس حداد کاشانی ساقی حرم

ادرک اخا شنید ز عباس و خون گریست 

چشم حسین با مژه ی لاله گون گریست  

 

لختی برای خاطر تسکین کودکان 

شه از درون خیمه چو آمد برون گریست  

 

ماتم به روی ماتم و غم روی غم نهاد 

وز این جفا چو ابر بهار از جفون گریست  

 

پرچم ندید و شد علم آه او بلند 

در حیرتم که از غم عباس چون گریست؟ 

 

چون زد عمود خصم بداندیش بر سرش 

زین غم ستون بارگه بی ستون گریست  

 

چون با سر شکافته گردید سرنگون 

چشم ملک بر این فلک واژگون گریست  

 

فریاد العطش چو شد از خیمه گه بلند 

تنها نه جن و انس دل کاف و نون گریست  

 

فرق علی اکبر او چون شکافتند 

حلق علی اصغر از این داغ خون گریست  

 

حداد زین مصیبت جانسوز زار زار 

دائم ز کینه توزی اعدای دون گریست  


منبع : تبیان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

خوش آمدی! از خدیجه پنجی
بهشتستان یار از سروش اصفهانی‏
مثنوی عاشورایی از شیخ فریدالدین محمد (عطار) ...
قدم نورسیده آفتاب از سودابه مهیجی
عباس از سید حبیب حبیب پور
سلوک خونين قسمت دوم (پاياني)
کم کم غروب واقعه از راه می رسید از مطهره عباسیان
شكايت دل از علي ناظمي
هر چند که مضمون غریبت تنهاست
گهواره های درد از حسنا محمد زاده

بیشترین بازدید این مجموعه

کاروان کربلا
مثنوی عاشورایی از شیخ فریدالدین محمد (عطار) ...
بهشتستان یار از سروش اصفهانی‏
شد تابان رخ خورشید از او
قنداقه اش را بست، حالا اصغرآماده است اززهرا بشری ...
قول و قصیده از قادر طراوت پور
گهواره های درد از حسنا محمد زاده
خوش آمدی! از خدیجه پنجی
قدم نورسیده آفتاب از سودابه مهیجی
شكايت دل از علي ناظمي

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^