در خیمه ها بپا شده غوغای آب آب
دلهای تشنه است ز سودای آب، آب
لب تشنه ایم بر لب دریای آب و نیست
ما را نصیب غیر تماشای آب آب
در سینه های ما که عطش موج می زند
آهی بود که هست تمنای آب آب
در رزمگاه نعره ی تکبیر و در خیام
بانگ عمو عمو بود، آوای، آب آب
یارب مگر که بهره ی اولاد مصطفی
یک جرعه نیست زین همه دریای آب آب
ما را امید آب کجا چون نماند است
از تشنگی به عارض سقای آب آب
منبع : راسخون