
چشم مشک از عمان سامانی
- تاریخ انتشار: 6 فروردين 1390
- تعداد بازدید: 284
نیست صاحب همتی در نشأتین
همقدم عباس را بعد از حسین
در هواداری آن شاه الست
جمله را یکدست بود او را، دو دست
آن قوی، پشت خدا بینان ازو
و آن مشوش، حال بیدینان ازو
موسی توحید را، هارون عهد
از مریدان جمله کاملتر، بعهد
بد به عشاق حسینی پیشرو
پاکخاطر آی و، پاکاندیش رو
عاشقان را بود، آب کار، ازو
رهروان را رونق بازار، ازو
لاجرم آن قدوهی اهل نیاز
آن بمیدان محبت، یکه تاز
روز عاشورا بچشم پر ز خون
مشک بر دوش آمد از شط چون برون
جانب اصحاب، تازان با خروش
مشکی از آب حقیقت پر، بدوش
شد بسوی تشنه کامان، رهسپر
تیرباران بلا را شد، سپر
بس فرو بارید بر وی تیر تیز
مشک شد بر حالت او اشکریز
اشک، چندان ریخت بر وی چشم مشک
تا که چشم مشک خالی شد ز اشک
تا قیامت تشنه کامان ثواب
میخورند از رشحهی آن مشک، آب
بر زمین آب تعلق، پاک ریخت
وز تعین بر سر آن خاک ریخت
هستیاش را دست از مستی فشاند
جز حسین اندر میان چیزی نماند