در ميان احكام با عظمت اسلام كم تر حكمى را مى توان يافت كه، در وضع دنيا و آخرت، اعتقاد و عمل و اخلاق و روحيه انسان همانند نماز اثر بگذارد.
يك نمازگزار واقعى، از طريق اتصال به نماز به فضايل و محسنات زيادى آراسته مى گردد كه هر يك از آن فضايل و محسنات، بابى و منبعى براى واقعيت هاى ديگر هستند.
به آيات سوره مباركه معارج دقت كنيد:
[إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً* إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً* وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً* إِلَّا الْمُصَلِّينَ* الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ* وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ* لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ* وَ الَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ* وَ الَّذِينَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ* إِنَّ عَذابَ رَبِّهِمْ غَيْرُ مَأْمُونٍ* وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ* إِلَّا عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ* فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ* وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ* وَ الَّذِينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ* وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ* أُولئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ ].
همانا انسان حريص و بى تاب آفريده شده است؛* چون آسيبى به او رسد، بى تاب است،* و هنگامى كه خير و خوشى [و مال و رفاهى ] به او رسد، بسيار بخيل و بازدارنده است،* مگر نمازگزاران،* آنان كه همواره بر نمازشان مداوم و پايدارند،* و آنان كه در اموالشان حقّى معلوم است* براى درخواست كننده [تهيدست ] و محروم [از معيشت و ثروت،]* و آنان كه همواره روز پاداش را باور دارند،* و آنان كه از عذاب پروردگارشان بيمناكند،* زيرا كه از عذاب پروردگارشان ايمنى نيست،* و آنان كه دامنشان را [از آلوده شدن به شهوات حرام ] حفظ مى كنند،* مگر در كام جويى از همسران و كنيزانشان كه آنان در اين زمينه مورد سرزنش نيستند.
* پس كسانى كه در بهره گيرى جنسى راهى غير از اين جويند، تجاوزكار از حدود حق اند،* و آنان كه امانت ها و پيمان هاى خود را رعايت مى كنند،* و آنان كه بر اداى گواهى هاى خود پاى بند و متعهداند،* و آنان كه همواره بر [اوقات و شرايط ظاهرى و معنوى ] نمازهايشان محافظت دارند.* اينان در بهشت ها مكرّم و محترم اند.
مقدمه اى پيرامون آيه شريفه
قبل از توضيح آيات، چه نيكوست مقدمه كوتاهى را كه در ذيل اين آيات از مفسر بزرگ قرن، علامه طباطبايى رسيده نقل شود:
اين آيات مباركه به حسب ظاهر مى خواهند، اين مطلب را برسانند كه خلقت و آفرينش اوليه انسان هلوعيت است كه همان بى صبرى و بى ثباتى و شتاب زدگى و بى قرارى است.
كه لازمه اش در مواردى كه به او عنايتى شود و مالى به دست آورد و يا صاحب قدرت و اعتبارى گردد منوعيت است كه همه را براى خود برداشته و از اعطا به ديگران امساك مى ورزد.
و در مواردى كه شرى به او برسد و مصيبتى وارد گردد و يا مالى از دست بدهد جزوعيت است كه ناله و غوغا سر مى دهد و فريادش بلند مى گردد.
فقط نمازگزاران هستند كه از اين قاعده كليه و خلقت اوليه انسان استثنا شده اند.
كدام نمازگزاران؟ آنان كه چنين و چنانند، در نماز و زكات اهتمام دارند و از عذاب خدا در هراسند و به روز قيامت و باز پسين تصديق دارند و خود را از زنا و اعمال شنيع حفظ مى كنند و امانت دار بوده و عهد خود را مراعات مى نمايند و بر گواهى و شهادت استوار و قائم هستند.
در اين آيات تمام اعمال حسنه را يكايك شمرده و چيزى را فروگذار نكرده است.
در آيات بعد بلافاصله مى فرمايد:
[فَما لِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهْطِعِينَ* عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِينَ* أَ يَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ* كَلَّا].
كافران را چه شده كه به تو چشم دوخته به سويت شتابانند؟* از راست و چپ، گروه گروه،* آيا هر يك از آنان طمع دارد كه او را در بهشت پرنعمت درآورند؟!* اين چنين نيست.
در اين آيات، مصلين از قاعده خلقت اوليه انسان كه هلوعيت است و لازمه آن منوعيت و جزوعيت است استثنا شده اند؛ بنابراين در ذات انسان عنوان صلاة كه داراى چنين آثارى است به نحو سرشت و فطرت نهاده شده و بايد به مقام بروز و ظهور رسد و حس خفته الهيه بيدار گردد.
و بنابراين مراد از خلقت انسان به حالت هلوعيت، خلقت يكى از حالات و مقامات انسان است نه حاق سرشت اصلى انسان و آيه بيان آفرينش حالات
عادى و عمومى انسان را مى نمايد نه اصل نفس ناطقه و روح قدسى را.
به نظر علامه بزرگوار، عنوان صلاة به نحو سرشت در وجود تمام انسان ها نهاده شده و اين انسان است كه بايد اين قوه الهيه را به فعليت برساند، تا به آثارى كه از تبع صلاة است برسد و اگر انسان اين راه را طى نكند، با دست خودش تيشه به ريشه خودش زده و خويش را از سعادت دنيا و آخرت محروم كرده است .
منبع : پایگاه عرفان