نمازگزار با توجه به كرم و لطف و عنايت حضرت بارى و اين كه جهان عين محبت و مرحمت اوست و وجود مقدسش عمل احدى را ضايع نمى كند و عمل كسى را بدون مزد نمى گذارد، بايد به اين عبادت اقدام كند و بداند كه نماز بهترين عمل و برترين كار و پرثواب ترين و پرسودترين برنامه اى است كه عبد در محضر حضرت مولا انجام مى دهد؛ در اين صورت كاملًا و بدون ترديد به عنايت او اميدوار باشد كه اين اميد خود به خود نوريست الهى و فروغى است رحمانى و فيضى است ربانى كه اگر قلب نمازگزار از آن تهى باشد واى بر حال او.
مگر نمى دانى كه خداوند مهربان در سوره مباركه يوسف، در آنجا كه داستان خطاب يعقوب غم زده را به پسرانش نقل مى كند، از قول آن پيامبر بزرگ مى فرمايد: اى فرزندان من! به جستجوى يوسف گم شده و برادرش حركت كنيد و از رحمت حضرت حق مأيوس مباشيد كه از رحمت جناب او مأيوس نمى شوند مگر قوم كافر.
البته منشأ رجا و اميد در قلب مؤمن، معرفت به لطف خداوند و رفق و عنايت او مى باشد، از معصيت عباد ضررى متوجه او نيست و اگر عبد با تمام گناهش به پيشگاه لطف او رو كند به طور قطع قابل آمرزش و رحمت است، مسئله رحمت و لطف حق را با خواست حضرتش در باب توبه كتاب «مصباح الشريعة» به طور مفصل طرح كرده و در آنجا از طريق آيات و روايات و داستان توبه كنندگان به اين اصل اشاره خواهد رفت.
«يا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ»
عزيزم! ذره ذره وجود، خبر از لطف و عنايت او مى دهد و از هر گوشه هستى نسيم لطف او مى وزد، چگونه باشد كه تو با زحمت و رنج مقدماتى به عنوان طهارت به امر او فراهم آورى آن گاه با همه وجود به امر حضرت او به دنياى با عظمت نماز وارد شوى و با اذن او به بساط مهمانى او قدم گذارى و او به تو و عمل تو توجهى نكند؟!!
مگر چنين چيزى آن هم از منبع قدرت و رحمت و لطف و مرحمت و محبت و عشق و مهر ممكن است؟!
اين عبد ذليل به درگاه آن رب جليل از باب اميد و رجا عرضه داشته ام:
اى سند عزت پويندگان |
روشنى ديده جويندگان |
|
اى تو صفابخش شب مستمند |
گرمى قلب و دل هر دردمند |
|
اى به گدايان درت دستگير |
باز در رحمت تو بر فقير |
|
از در لطف تو كجا رو كنم |
جز گل مهرت چه گلى بو كنم |
|
سفره احسان تو خوان همه |
تير غمت مايه جان همه |
|
هر كه زدرگاه تو گرديد دور |
ديده جانش زگنه گشت كور |
|
مانده ام از راه تو جايم بده |
آبرو و نور و صفايم بده |
|
زنگ غم از قلب و دلم پاك كن |
بنده خود بسته فتراك كن |
|
شام گنه از كرمت روز كن |
هستيم از عشق تو پرسوز كن |
|
از در لطفت تو مران اين گدا |
دور مكن بنده ات از اين سرا |
|
مونس من در دو جهان ياد توست |
اين دل افسرده من شاد توست |
|
گر تو برانى نروم اى حبيب |
درد مرا جز تو نباشد طبيب |
|
درگذر از جرم من اى يار من |
اى ز وفا دلبر و دلدار من |
|
جز تو به مسكين نبود كس پناه |
غير تو او را نبود دادخواه |
|
منبع : پایگاه عرفان