فارسی
جمعه 02 آذر 1403 - الجمعة 19 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

زن بدكاره

امام باقر عليه السلام مى فرمايد :زنى بدكاره ، به قصد آلوده كردن عده اى از جوانان بنى اسرائيل ، مشغول فعاليت شد ، زيبايى زن آن چنان خيره كننده بود كه گروهى از جوانان گفتند : اگر فلان عابد او را ببيند تسليم او خواهد شد .زن سخن آنان را شنيد ، گفت : به خدا قسم به خانه نمى روم مگر اين كه آن عابد را گرفتار بند شهوت كنم .به هنگام شب بر در خانه عابد رفت و گفت : مرا راه بده ، عابد از پذيرفتن آن زنِ تنها ، در آن وقت شب امتناع كرد . زن فرياد برآورد : گروهى از مردان هرزه به دنبال منند و اگر مرا نپذيرى كارم به رسوايى مى كشد .عابد چون سخن او را شنيد ، به خاطر نجات او در را باز كرد . همين كه آن زن وارد خانه شد ، لباس از بدن درآورد . جمال زن و بدن خيره كننده همراه با عشوه و نازش عابد را مسحور كرد . پس دست به بدن زن زد ، ولى ناگهان دست خود را كشيد و در برابر آتشى كه زير ديگ روشن بود قرار داد . زن به او گفت : چه مى كنى ؟ جواب داد : دستى كه برخلاف خدا به اجراى عملى برخيزد سزاوار آتش است . زن از خانه بيرون دويد ، گروهى از مردم بنى اسرائيل را ديد ، پس فرياد زد : عابد را دريابيد كه خود را هلاك كرد .مردم به سراغ آن بنده خائف حق رفتند و با كمال تعجّب ديدند از ترس عذاب الهى دست خود را به آتش سوزانده است .

برگرفته از کتای داستانهای عبرت آموز استاد حسین انصاریان

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

از على آموز اخلاص عمل‏
صبر ديندارن بر مصائب‏
حکایتی از تب سوزنده
خود را امتحان كنيم
حکایت توبه «وحشى»
بيست و چهار خزانه براى بيست و چهار ساعت
تو را چگونه ببينم
مواردى از تاريخ اسلام‏
سه مسلمان تائب
از عجايبى كه ديده‏اى برايم بازگو كن‏

بیشترین بازدید این مجموعه

پیامبر سه شبانه روز گریست
توبه شقیق بلخی
حیات پیغمبر صلی اﷲ علیہ وآلہ و سلم میں ابو طالب ...
حكايت گرگان و كرمان‏
داستانى عجيب از برزخ مردگان‏
گردنبند با برکت حضرت زهرا(س)
شهادت حق‏
مواردى از تاريخ اسلام‏
از عجايبى كه ديده‏اى برايم بازگو كن‏
تو را چگونه ببينم‏

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^