فقيه و اصولى بزرگ، چهره ى معروف علم و دانش و عبادت و عمل، حجة الاسلام شفتى مشهور به سيد، در ابتداى تحصيل در نجف اشرف به سر مى برد، از نظر فقر و تهيدستى و ندارى و تنگدستى به او بسيار سخت مى گذشت. اكثر براى يك وعده غذا مشكل داشت، ماندن در نجف براى او طاقت فرسا شد، با رنج فراوان براى ادامه ى تحصيل، خود را به حوزه ى اصفهان كه در آن روزگار از حوزه هاى پررونق و علمى شيعه بود رساند، آنجا هم به مانند نجف به سختى زندگى و تنگى معيشت دچار بود.
روزى مقدار كمى پول از محلى براى او رسيد، به بازار رفت كه براى خود و اهل بيتش غذا تهيه كند، با خود فكر كرد كه با آن پول به اندازه ى سد جوع خود و اهل بيتش غذاى ارزانى تهيه نمايد.
از مرد قصابى يكدست جگر خريد و به جانب خانه روان شد، در حالى كه از خريد خود خوشحال بود.
در ميان راه گذرش به خرابه اى افتاد، مشاهده كرد سگى ضعيف و لاغر روى زمين افتاده، در حالى كه چند بچه ى او به سينه اش چسبيده و مطالبه ى شير مى كنند، ولى در پستان سگ گرسنه ى ضعيف شيرى وجود ندارد.
حالت سگ و ناله ى بچه هاى او، سيد را كنار خرابه متوقف كرد، در عين اينكه خود و اهل بيتش نسبت به آن غذا محتاج بودند، ولى خواهش و ميل نفس را توجهى نكرد، تمام جگر را به آنان خورانيد، سگ دمى حركت داد و سرى به جانب آسمان برداشت، گويى در عالم حيوانى خود از حضرت حق گشايش كار آن ايثارگر را درخواست كرد.
سيد مى فرمايد: زمان زيادى از ترحم من به آن سگ و توله هايش نگذشت كه از منطقه ى شفت، مال هنگفتى نزد من آوردند و گفتند: ثروتمندى از آن ديار ثروتش را جهت معامله نزد امينى نهاده بود كه گفته بود منافعش را جهت سيد شفتى بگذاريد، و پس از مرگم اصل مال و تمام منافعش را نزد سيد ببريد، منافع مال مربوط به شخص سيد و اصل مال را در مصارفى كه معين شده خرج نمايد!
سيد آنچه را مربوط به خودش بود در راه تجارت گذاشت و از منافع آن املاكى تهيه كرد، از منافع آن املاك و منافع تجارت، علاوه بر رسيدگى به وضع مستمندان، و پرداخت شهريه به اهل علم و حل مشكلات مردم، مسجد باعظمتى را بنا نهاد كه امروز از مساجد آباد اصفهان و معروف به مسجد سيداست، و قبر مطهر آن مرد بزرگ نيز در كنار آن مسجد در مقبره اى آباد قرار دارد.
منبع : پایگاه عرفان