![حماسه زنان در عاشورا حماسه زنان در عاشورا](https://erfan.ir/system/assets/imgArticle/2024/05/155337_.jpg)
مقدمه
حدود 1400 سال پیش در سرزمینی به نام كربلا، در میان ریگزارهای خشك وبدون حیات، واقعهای شكل گرفت كه با درخشش خود به ابدیت پیوست؛ «واقعه عاشورا»،رهبر آن كسی جز «حسین بن علی» نبود، حسینی كه آیین ظلم و ستم را درهم كوبید.
امام حسین (ع) برای نجات انسانها به پاخاست و قیام كرد و در این راه حتیخاندان خود را هم به استقبال شهادت فرستاد. در كاروانِ حسین فقط یك عده سربازنظامی شركت نداشت، بلكه كاروانی عاشق بودند از زن و مرد، پیر و جوان، كودك وبزرگسال، كه ماجرای فداكاریها و جان فشانیهای هركدام در تاریخ به جا مانده است.
به راستی امام حسین خوب میدانست كه از مجرای تجهیزات نظامی، قدرتدرهم كوبیدن آن دستگاه پر قدرت و جبار را ندارد، ولی نقشه امام حسین (ع) برایرسیدن به هدف والای خود، چیز دیگری بود. نقشه او، به تصویر كشیدن فداكاری وجانبازی و شجاعت افراد كاروان بود و شعار آنها «هیهات مِنَ الذِّلَه».
در این میان، اگر نبود صبر و بردباری زنان هنگام مصائب و داغ عزیزانشان و اگرنبود پشتیبانی و حمایت همه جانبه (لفظی و عملی) آنان از همسران و فرزندان خود وتشویق آنان به حمایت از مولای خود تا سر حد جان، عاشورا به كجا میانجامید؟
به راستی نهضت عاشورا را بدون رشادتها و شجاعتها و بردباریهای بزرگبانوی كربلا، «زینب»، چگونه میتوان وصف نمود؟ آن گاه كه زنان با احساسات خود بهفرزندان و همسرانشان روحیه میدادند و پرستاری مهربان بر بالین آنها بودند وبا سخنو ناله و زاریشان لرزه بر اندام دشمنان میانداختند، نادیده نمیتوان گرفت .
ما نیز به منظور تبیین هرچه بیشتر نقش زنان در نهضت عاشورا در این مقال بهبررسی و تحقیق در لا به لای صفحات تاریخ كربلا پرداختهایم تا شاید بتوانیم در اینسال، عزت و سربلندی زنان نهضت عاشورا را دریابیم و پوینده راه پر افتخار آنان باشیم.
راز همراهی زنان در كاروان
با توجه به نبوغ و علم و مهارتی كه امام در اوضاع سیاسی اسلام داشت؛ از روینقشه صحیح و مجرای طبیعی، شروع به مبارزه كرد و هرچیزی كه در پیشرفت مقصودشمؤثر بود، به كار بست. مؤثرترین عاملی كه در پیشرفت هدف امام حسین دخیل بود،همراه آوردن و شركت زنان در این نهضت عظیم دینی بود. اگر امام حسین با یك عده ازیاران و وابستگان خود به كوفه میرفت و شهید میشد، بلافاصله دستگاههای تبلیغاتیبنی امیه كه در همه جا آماده و مجهز بودند و تمام پیشامدها را به نفع آنان توجیه میكرد،به كار میافتادند.
بر اثر تبلیغات سوء بنی امیه، مردم این قیام و جنگ را از جنگهای معمولی میاناعراب تلقی مینمودند و سر و صداها در مدت كمی خاموش میگشت و باز بنی امیه دركرسی سلطنت قرار میگرفت و بر مبنای مرام خود عمل میكرد، اما شركت بانوان در اینقیام، نگذاشت نقشه شوم بنی امیه عملی شود.
مرحوم آیتی اصرار دارد كه اهتمام زنان اهلبیت به خطبه و خطابه در فرصتهایمختلف، با بودن امام علی بن الحسین، همه برای این بوده كه مانع تحریف حادثه كربلاشوند (چه لفظی و چه معنوی). متن آنچه واقع شده بود را به صورت خطبه و خطابه بیانكردند و هدفِ امام را هم تشریح كردند.
راز مطلب این است كه حسین میخواهد از راه شهادت، مادهای تهیه كند كه باتبلیغ روی آن، برای ابد دستگاه اموی را رسوا سازد و آیین ظلم و ستم آنان را محكومنماید.
مرگ و شهادت ركن اساسی و هسته مركزی نقشه حسین است، اگر صحنهلرزاننده كربلا به وجود نیاید، زینب كبری و زین العابدین با كدام سرمایه میتوانند قدم درراه تبلیغ گذارند و با كدام حربه میتوانند پیكر ظلم اموی را در هم كوبند.
حسین میرود تا با جانبازی پرشكوه خود، این سرمایه را تهیه كند، میرود تا باایجاد یك صحنه شكننده، حربه لازم را به دست زینب و بازماندگان خود بسپرد. بههمین دلیل است كه او خود تنها در این راه نمیرود، بلكه زنان و كودكان و جمیعبستگانش را نیز به همراه میآورد. به او گفتند: ای حسین، اكنون كه خود عازم این سفرهول انگیز و خطرناك هستی، چرا كودكان و زنان را با خود میبری؟ محمد حنفیه، باچشمانی اشكبار اصرار میورزید كه حسین از بردن زنان و كودكان خودداری كند، ولیحسین به همه یك جواب میداد و میفرمود: «نه، آنها نیز باید در این مسافرت با منباشند، خداوند خواسته آنان نیز لباس اسارت به تن داشته باشند.»
آری باید یك كاروان اسیر به راه افتد و در لباس اسارت، درباره قتل حسین تبلیغكند و كوفه و شام را منقلب نماید.
نقشهای زنان در نهضت عاشورا
نقش اول ـ تبیین حقیقت قیام: قیام و مسافرت امام حسین از مكه به سوی كوفه،برای جنگ با بنی امیه نبود، بلكه برای نهی از منكر، تغییر بدعتها، اصلاح كار امت وآشكار ساختن حق و حقیقت بود.
همراه آوردن بانوان، نظر به اوضاع و احوال و عوامل طبیعی آن روز ، این مطلب راتأیید میكند كه حركت امام حسین از حجاز به سوی عراق به سبب دعوتنامههایی بودكه رجال بزرگ اهل كوفه به او نوشته بودند و خواستار سفر امام به كوفه بودند بر حسبوظیفه دینی به دستیاری و تشریك مساعی اهل كوفه، احكام و حقایق اسلام را ترویجكنند. وجود بانوان در این مسافرت حاكی از ا´ن بود كه حضرت، دعوت كوفیان را از صمیمدل قبول كرده و با زن و فرزند به طرف آنها رهسپار گردیده است و خیال حیله و دورنگی وفرار در كار نبوده است. این معنی در تهییج اشخاصی كه به وعدههای خود وفا نكردند، اثر مهمی داشت.
نقش دوم ـ تعیین حد فداكاری در راه دین: طبق آیات و روایات مختلف، مسلماندر راه دین و حفظ آن باید از مالو جان خویش بگذرد. امام حسین عملاً این مطلب را بهعموم مردم تعلیم داد. برای این كه فطرت بشری طوری آفریده شده كه در بیشتر وقتهااز جانبازی و كشته شدن خود چندان وحشتی ندارد، اما هنگامیكه متوجه شد در صورتتسلیم نشدن، زن و بچهاش گرفتار خواهند شد، در برابر دشمن تسلیم میگردد و اعتذارمینماید.
امام حسین در كربلا در شرایط سختی قرار گرفته بود. او و خانوادهاش، با یاران كم ونبودن آب و آذوقه، در میان سی هزار دشمن محاصره شده بودند. ناله و پریشانی خواهرانو دخترانش او را متأثر میسازد و مكرر از طرف دشمن به او تسلیم شدن در برابر یزیدپیشنهاد میشود. با این همه تا آخرین لحظه، عزت و شهامت خود را حفظ كرد، به خواریو ننگ ، تن نداد و در برابر ستمكاران سر تسلیم فرود نیاورد.
روز عاشورا كه به تدریج نشانههای گرفتاری بانوان ظاهر میشد، آنان را به صبردعوت میكرد و به ثواب اجرهای پروردگار امیدوارمی ساخت. امام حسین با این رفتار وگفتار، ارزش و اهمیت دین را بیان نمود و به تمامی مسلمانان درس دینداری داد.
نقش سوم ـ گریه و ناله:
خاندان امام حسین در جاهای مختلف و حساس طوریناله و گریه نمودهاند كه حتی دشمنان را هم منقلب و متأثر ساختهاند. این گریهها آن روزمانند شعله سوزانی بود كه بر خرمن هستی و كاخهای بیداد حكومت بنی امیه میافتاد ونابودش میكرد. شهادت امام حسین و یاران وی با آن وضع رقت بار، ا´نقدر مردم را متاثرنمیكرد كه نالهها و گریههای بانوان، مردم را تحت تاثیر قرار میداد. ناله و گریه بانوان درروز عاشورا، مجلس ابن زیاد و یزید و سایر جاها پس از واقعه كربلا گویای یك نسیم جانافزا و حیات بخشی بود كه هر ساعت بر پیكره این نهضت عظم میدمید، بر افروختهترمیكرد و درهمه جا ا´ن را زنده نگه میداشت و نمیگذاشت نفوذ بنی امیه ا´ن را از بین ببردوبی اثر نماید. در شهر كوفه، شام، مدینه وبین راهها با گریهها و نالههای جان سوزخود،طوری شهادت و واقعه عاشورا را مجسم میساختند، گویا مردم ا´ن واقعه اسف بار رادیدند.
نقش چهارم ـ اسیری بانوان:
موضوع اسیری ا´ل پیامبر پس از كشتن عزیز انشانا´ن روز نظر تمامی مسلمانان كاری بود برخلاف منطق دین و قرا´ن، مخصوصاً با ا´ن وضعرقت بار. شكنجه و فشاری كه در كربلا در راهها و در شهر شام به آنان روا داشتند. دیگربنی امیه نتوانست روی این عمل خلاف دین و قرآن خود، پردهپوشی كند، در نتیجه،دشمنی آنان با پیامبر و فرزندانش، قرآن و اسلام، جلوی چشم همه مردم آشكار شد.مسلمانان به تدریج حساب آنها را از اسلام و قرآن جدا كردند.
بانوان هم موضوع اسیری خود را با لحن انكار و اعتراض به كارهای بنی امیه درجاهای متعدد ذكر مینمودند و مردم را منقلب میكردند. هنگامیكه اهل شام از اهلبیتعصمت پرسیدند: شما كیستید؟ سكینه دختر امام حسین فرمود: «ما اسیران آل محمد هستیم».
در مجلس یزید، فاطمه دختر امام حسین صدا زد: ای یزید دختران رسول خدااسیر باشند؟
بر اثر این سخن حاضران و خانواده یزید در پس پرده صدایشان به گریه بلند شد.
شكی نیست این نوع تأثّرات برای اسیری آل پیامبر، خشم و نفرت مردم را برامویان برانگیخت و حكومت آنها را در نظر مردم منفور و متزلزل ساخت و آنچه در كربلا،در كوفه و در مسیر شام به وقوع پیوست، سودمندترین تبلیغ بر ضد بنی امیه بود.
شیخ بهایی مینویسد: هنگامی كه زنان اسیر وارد منزل شدند، زنهای آل ابیسفیان با چشمان پر از اشك از آنان استقبال كردند و دستهای آنان را بوسیدند و سه روزهمراه آنان به سوگواری پرداختند.
ابعاد حضور زنان در نهضت عاشورا
با نگاهی به تاریخ عاشورا، مشاهده میشود كه زنانی كه در صحنههای كربلاحضور داشتند با به عهده گرفتن نقشهای گوناگون، این نهضت را ماندگاركردند. در واقعدرسهای آموزنده این نهضت كه بانوان فداكار ا´ن را عرضه كردند، هركدام این واقعیت راآشكار میكند كه نیمی از تاریخ وقایع عاشورا را زنان به دوش كشیدهاند. از جمله ابعادآموزنده این حضور میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
ـ مشاركت زنان در جهاد:
شركت در جبهه پیكار و همدلی و همراهی با نهضتمردانه امام حسین و مشاركت در ابعاد مختلف آن از جلوههای این حضور است. چههمكاری «طوعه» در كوفه با نهضت مسلم، چه همراهی همسران برخی شهدای كربلا،چه اعتراض و انتقاد برخی همسران سپاه كوفه به جنایتهای شوهرانشان، مثل«زنخولی».
ـ آموزش صبر:
روحیه مقاومت و تحمل زنان به شهادتها در كربلا، درس دیگرنهضت بود. اوج این صبوری و پایداری در رفتار و روحیات «زینب كبری» جلوهگر بود.
ـ پیام رسانی:
افشاگریهای زنان و دختران كاروان كربلا، چه در اسارت و چه دربازگشت به مدینه، نشانه پاسداری از خون شهدا بود. بانوان در خطبهها و در گفتو گوهایپراكنده خویش كه به تناسب زمان و مكان بود، امویان را نشانه گرفتند.
حضور زنان در همراهی بعضی انبیا و پیامبر خاتم و نهضت عظیم عاشورا نشانمیدهد كه این حضور میتواند بار عاطفی را در این گونه حركتها افزایش دهد، ضمناین كه در پیام رسانی در ادامه حركت نیز مؤثر بودهاند.
پرستاری: رسیدگی به بیماران و مداوای مجروحان از نقشهای دیگر زنان درجبههها از جمله عاشوراست. نقش پرستاری و مراقبت حضرت زینب از امام سجاد از ایننمونههاست.
مدیریت:
بروز صحنههای دشوار و بحرانی، استعداد افراد را شكوفا میسازد. نقشحضرت زینب در نهضت عاشورا و سرپرستی كاروان اُسرا، درس مدیریت در شرایطبحران را میآموزد. وی مجموعه بازمانده را برای اهداف نهضت هدایت كرد و با هر اقدامخنثی كننده نتایج عاشورا از سوی دشمن مقابله نمود و نقشه ا´نان را خنثی كرد.
ـ حفظ ارزشها:
درس دیگر زنان قهرمان در كربلا، حفظ ارزشهای دینی واعتراض به هتك حُرمت خاندان نبوت و رعایت عفاف و حجاب در برابر چشمهای آلودهاست. زنان اهلبیت با آنكه اسیر بودند و لباسها و خیمههایشان غارت شده بود و با وضعنامطلوب در معرض دید تماشاچیان بودند؛ اما اعتراضكنان بر حفظ عفاف تأكیدمیكردند. ام كلثوم در كوفه فریاد كشید: «آیا شرم نمیكنید برای تماشای اهلبیت پیامبرجمع شدهاید؟»
وقتی هم كه در كوفه در خانهای بازداشت بودند، زینب اجازه نداد جز كنیزان، كسیوارد خانه شوند. در سخنرانی خود در كاخ یزید نیز به شهر به شهر گرداندن بانواناعتراضكرد.
تغییر ماهیت اسارت: اسارت را به آزادی بخشی تبدیل كردند و در قالب اسارت بهاسیران واقعی درس آزادگی دادند.
ـ عمق بخشیدن به بعد عاطفی و تراژدیك كربلا:
گریهها، شیونها، عزاداری برشهدا و تحریك عواطف مردم به ماجرای كربلا عمق بخشید و بر احساسات نیز تأثیرگذاشت و از این رهگذر ماندگارتر شد.
زنان نهضت عاشورا
زنانی كه در نهضت عاشورا و در صحنههای گوناگون آن شركت داشتند،عبارتانداز:
ـ زینب كبری: زینب از زنان كربلاست كه به «ام المصائب» معروف است. او بهبرادرش علاقه بسیار داشت و شوهرش یكی از متمولین عرب بود. بردباریش مانند امامحسن و شجاعتش مانند امام حسین بود.
همانا جبرئیل كه به پیامبر پیام آورد كه نام این دختر را زینب بگذار، گریان گردید.وقتی پیامبر سبب گریه را پرسید، عرض كرد: این دختر از آغاز زندگی تا پایان روزگارناپایدار، بی رنج نخواهد زیست. گاهی به درد مصیبت تو مبتلا و گاهی در غم پدر و زمانیبه دردِ فراق برادرش حسن دچار خواهد بود. افزونبر ا´ن به مصائب كربلا و نوائب دشتنینوا گرفتار میشود و چندان كه مویش سفید و قامتش تا خواهد شد. آن وقت فاطمهعرض كرد: «یا ابتاه، چه ثواب دارد آن كس كه بر دخترم زینب گریه كند؟» پیامبر فرمود:«ثواب او مثل ثواب كسی است كه بر برادرش حسین گریه كند» گویند زینب در زناشویی باعبدالله شرط كرده بود كه من به برادرم حسین علاقمندم و باید همه روزه مرا اجازهفرمایی حسینام را زیارت كنم و بر این منوال بود تا حسین مدفون شد.
امّ وهب: ام وهب زنی مسیحی بود كه در دوران امام حسین مسلمان شد. او زوجهعبدالله بن عمیر كلبی بود و با همسرش از كوفه آمدند و به سیدالشهدا ملحق شدند. اموهب با عمود خیمه به میدان جنگ رفته بود و تا حسین(ع) او را به خیمه برنگرداند، بهحرف شوهر نبود. چون روز عاشورا پیش آمد، ما در وهب او را تحریض به جهاد نمود. وهب17 روز بود كه عروسی كرده بود و هنگام عزیمت به كربلا زوجهاش به او گفت: تو را به خداقسم كه مرا در این صحرا بیوه مگذار و جان خویش پاس بدار. مادر وهب گفت: ای فرزندسخن زن را از پس گوش گذار كه بی رضای حسین و رضای من از شفاعت جدشبهرهای نخواهی برد. لاجرم زن وهب گفت: باشد كه چون در راه پسر پیغمبر شهید شوی ودر بهشت برین جای كنی و با حورالعین همنشینی نمایی، مرا فراموش فرمایی. واجباست كه در حضور امام با من عهد استوار نمایی كه در بهشت جدا از من اقامت ننمایی.سپس هردو خدمت حضرت حاضر شدند و حسین چون این را شنید سخت بگریست ومسئلت او را به اجابت مقرون داشت و آن زن را مطمئن خاطر ساخت.
بنابر روایت صدوق در امالی، وهب عمود خیمه را كند و هفت یا هشت نفر را كشت.بعد اسیر شد و عمربن سعد گفت: سرش را جدا كردند و به جانب لشكر حسین انداختند.مادرش شمشیر وهب را گرفت و مبارزت كرد. امام حسین فرمود: بنشین مادر وهب، خداجهاد را از زنان برداشت، تو و پسر تو در بهشت میباشید با جد من.
مادر وهب عمود خیمه را برداشت و دو نفر را كشت و امام حسین او را برگرداند.زوجه وهب رفت كه خون از روی آن سرپاك كند. پس شمر او را دید. به غلام خود امر كردكه عمودی بر سر او زد. پس سرش شكست و كشته شد و او اول زنی بود كه در لشكر امامحسین كشته شد.
ـ امّ البنین: فاطمه بنت حزام ملقب به امالبنین مادر قمر بنی هاشم بود كه اگر چهدر زمین كربلا حاضر نبود، اما چهار جوان او در ركاب حسین شهید شدند و او از ناله و گریهآرام نشد تا به جوار حق پیوست.
وقتی خبر شهادت فرزندانش در مدینه به ام البنین رسید، گفت: «از امام حسینمرا خبر دهید. فرزندانم و آنچه زیر آسمان كبود است، فدای حسین باد. چرا ابتدا از حالحضرت ابی عبدالله مرا مطلع نمیسازید؟»
این شدت علاقه به امام، تنها دلیل كوچك شمردن شهادت فرزندان خود در برابرشهادت امام حسین بود.
ـ فاطمه كبری: فاطمه كبری (دختر امام حسین) در علم، عبادت و معنویت مقامبالایی داشت و از زنان مجاهد و نمونه محسوب میشد. ایشان همراه همسرش، حسنمثنی (فرزند امام حسن) در كربلا حضوری فعال داشت و شاهد مصائب دردناك عاشورابود.
هنگام هجوم وحشیانه امویان به خیمهها، فاطمه مورد هجوم و غارت قرار میگیردو گوشوارههایش را وحشیانه از گوشش درمیآورند. این سختی و شكنجه نتوانست ازروحیه قوی و شجاعت كم نظیر فاطمه بكاهد. او دختر حسین و برادرزاده زینب است. اوپیامرسان عاشوراست و باید همچون دختر علی پایههای كاخ ستمگران را درهم فروریزد. از این رو در مركزقدرت عبیدالله (كوفه) با خطبهای غرّا ستم بنی امیه را افشا میكندو به دنیاپرستان میفهماند كه خون حسین در رگهای فاطمهاش جوشان است. پس ازعاشورا ولید بن عبدالملك، مروان، همسر فاطمه را مسموم و شهید كرد و فاطمه كه شدیداًبه همسرش وفادار بود، روی قبر شوهرش خیمهای برپا میكند و به مدت یكسالسوگواری میكند.
دلهم: یكی از كسانی كه امام حسین از وی دعوت كرد، «زهیر بن قین» است؛ زهیراز كسانی بود كه احتیاج داشت، دیگران استعداد پاكی و حق طلبی و فداكاری را دروجودش روشن كنند. نخستین گام را امام حسین در این راه برداشت. گام دوم را همسرزهیر، «دلهم» برداشت. هنگامیكه (زهیر) از مضمون دعوت سیدالشهدا آگاهی یافت،استقبال نكرد. بلكه قیافه او نشان میداد كه چندان میلی به رفتن به كربلا ندارد. بهخصوص كه امام حسین از وی خواسته بود كه كسانش را نیز برای پیوستن به لشكر، همراهخویش ببرد. از همینجا دلهم برنامه خود را آغاز كرد. او به منظور تشویق زهیر، چنینگفت: «سبحان الله! فرزند رسول خدا از تو دعوت میكند كه به یاریاش بشتابی. اما تو درقبول دعوت او تردید به دل راه میدهی! چه میشود كه سخنش را بشنوی و هرچه زودترخود را به او برسانی!»
زهیر به تشویق این بانوی قهرمان، در سپاه امام حسین با شور و اخلاص جنگید ومیمنه سپاه را برعهده گرفت. سرانجام پس از كشتن 120 نفر، به شهادت رسید.
دلهم، كفنی به غلام زهیر داد كه برو آقای خود را كفن كن. غلام كه به قتلگاه رسیدو بدن امام حسین را برهنه دید، با خود گفت بدن آقای خود را كفن كنم و بدن امام حسینبرهنه بماند؟ هرگز چنین كاری نكنم. سپس كفن را بر حسین پوشانید و برای زهیر كفندیگری تهیه كرد.
ـ شهر بانو: شهربانو زنی از نژاد ایرانی و همسر امام حسین بود. او یكی از بانواندشت كربلاست كه كودكش در دشت كربلا به دست «هانی بن ثبیت» شهید شد. گفتهاندكه در كربلا طفلی از سراپرده برون شد و از وحشت و حیرت به راست نظر كرد. به ناگاهسنگین دلی به نام هانی بن ثبیت او را شهید نمود و گفتهاند كه در وقت شهادت، مادرششهربانو ایستاده و یارای سخن گفتن و توان حركت كردن نداشت و مخفی نماند اینشهربانو غیر از مادر امام زین العابدین است.
ـ امّ خلف: امّ خلف زوجه مسلم بن عوسجه بود. گویند چون پسر مسلم، پدر راشهید دید مانند شیر شرزه بردمید و خواست به میدان جنگ برود. امام حسین فرمود: «ایجوان پدرت شهید شد تو نیز اگر شهید شوی مادرت چه كند؟» پسر مسلم خواست طریقمراجعت سپارد كه مادرش شتاب زده راه برگرفت و گفت: «ای پسر، سلامت نفس را برنصرت پسر پیامبر اختیار میكنی؟ هرگز از تو رضا نخواهم شد و هنگامی كه پسر بهشهادت رسید، مادر همی فریاد كرد: ای پسر شاد باش كه هم اكنون از دستان ساقی كوثرسیراب خواهی شد.»
ـ رباب: او دختر امرءالقیس، شاعر بزرگ عرب و همسر سیدالشهداست. دارای دوفرزند بود، یكی سكینه ـ عقیله قریش ـ و دیگری عبدالله ـ كه روز عاشورا در سنینشیرخوارگی در برابر چشمان حسرت زده مادر كشته شد ـ به دنبال واقعه كربلا، راه اسیریشام را پیش گرفت و سرانجام به اتفاق بازماندگان مصیبت زده حسین، به مدینه برگشت.
پس از مراجعت، اشراف قریش به خواستگاری او آمدند؛ لكن همه را جواب گفت.در مدینه هرگز به زیر سقف نرفت و همچنان به یاد همسر گرامی و فرزند دلبندش سوختو گداخت تا در گذشت. برخی گفتهاند: یكسال بر كنار قبر حسین عزاداری كرد، سپس بهمدینه بازگشت.
رباب یكی از شایستهترین زنان عصر خویش است. مرگ پرافتخار او یك سالبعد از واقعه كربلا اتفاق افتاد.
هنگامی كه در شام بود، سر حسین را برداشت و در آغوش گرفت و گفت: «ایحسین عزیزم، هرگز تو را كه در زیر نیزههای دشمن از پای درآمدی، فراموش نمیكنم. اورا در كربلا به خاك و خون كشیدند. خداوند كربلا را آب ندهد».
ـ اُمّ عمرو: ام عمرو بن جناده از دیگر زنان كربلا بود كه پسرش را به میدان جنگفرستاد تا شربت شهادت بنوشد و هنگامی كه سرپسرش را به لشكرگاه امام حسینانداختند، آن را به سینه چسبانید و بوسید و گفت: «احسنت ای پسر من و ای مایه روشنیچشم من!» سپس سر را با تمام غضب به سوی دشمن پرتاب كرد. آنگاه عمود خیمه رابرگرفت و بر لشكر ابن سعد حمله برد و دو تن را كشت و به فرمان امام حسین بازگشت.
ـ فكهیه زوجه عبدالله بن اریقط: فكهیه، همسر عبدالله بن اریقط بود كه برای اوپسری آورد و او را قارب نامید كه در كربلا شهادت یافت و مادرش نیز با رباب همراه دیگراسیران به شام رفت.
ـ امّ اسحاق: امّ اسحاق دختر طلحه بن عبیدالله و همسر امام حسن مجتبی بود وپسرانش حسین بن حسن و طلحه بن حسن در كربلا حضور داشتند.
ـ امّ كلثوم: ام كلثوم دختر علی بن ابیطالب، همسر مسلم بن عقیل و مادر عبداللهو محمد دو طفل مسلم بود كه همگی در زمین كربلا حاضر بودند. گویند هنگامی كه خبرقتل مسلم به حضرت امام حسین رسید، حمیده دختر مسلم را طلبید و دست نوازش برسر او كشید.
ام الثغر: ام الثغر دختر عمرو همسر عقیل بن ابیطالب بود و جعفر بن عقیل از اومتولد گردید كه هر سه در سرزمین كربلا حضور داشتند.
ام كلثوم: دختر عبدالله بن جعفر الطیار و دختر زینب است كه با قاسم بن محمدبن جعفر بن ابی طالب ازدواج كرد. و از دیگر زنان كربلاست.
ـ فاطمه صغری: فاطمه صغری بنت الحسین، دختری كوچك بود كه به سندتاریخ، چون حسین را شهید كردند و فاطمه از شهادت پدر آگاه شد، به زاری و سوگواریپرداخت.
ـ لیلی بنت مسعود: لیلی دختر مسعود، بانوی حرم امیرالمؤمنین بود كه پسرشعبدالله اصغر در ركاب سیدالشهدا شهید شد.
پیام رسانی زینب
وقتی امام حسین از مدینه به مكه و از آنجا به كربلا آمد، زینب همراه برادرش بودو در واقع سرپرست بانوان و كودكان بود و تا آخرین توان در این سفر به برادر و نهضتبرادرش كمك كرد. با اینكه در سن 55 سالگی بود، بزرگترین و سختترین مصائب را درراه به ثمر رساندن اهداف عالیه برادرش امام حسین تحمل نمود. بانوان حرم، به خصوصخواهرش ام كلثوم و دختر برادرش سكینه و همسر برادرش رباب نیز كمال تحمل واستقامت را كردند.
زینب دو فرزندش محمد و عون را با خود به كربلا آورده بود و این دو نوجوان در راهحسین به شهادت رسیدند. چون كوهی استوار در برابر حوادث، ایستادگی كرد. اگر گریهمیكرد، گریهاش فریاد بر ضد ظلم بود. فریاد بیداری بود.
او پیامآور خون شهیدان بود، وگرنه به ابن زیاد نمیگفت: «جز زیبایی و سعادت،چیز دیگری ندیدم». او حتی وقتی به مدینه بازگشت، در هر فرصتی پیام شهیدان كربلا رابه مردم میرساند.
در عصر روز یازدهم (محرّم) كه اسرا را آوردند، وقتی به قتلگاه رسیدند، همه بیاختیار خودشان را از روی مركبها به روی زمین انداختند. زینب خودش را به بدن مقدسابا عبدالله میرساند و آن را به وضعی دلخراش میبیند. بدنی بی سر و لباس. آنچنان نالهكرد كه اشك دشمن جاری شد.
مجلس عزای حسین را برای اولین بار زینب ساخت، ولی در عین حال از وظایفخودش غافل نیست. پرستاری زین العابدین به عهده اوست. نگاه كرد به زین العابدین،دید حضرت كه چشمش به این وضع افتاده، آن چنان ناراحت است، گویی میخواهد قالبتهی كند. فوراً بدن ابا عبدالله را رها كرد و آمد سراغ امام زینالعابدین: «پسر برادر! چرا تورا در حالی میبینم كه میخواهد روح از بدنت پرواز كند؟» امام فرمود: «عمه جان! چطورمیتوانم بدن های عزیزان خودمان را ببینم و ناراحت نباشم؟» زینب در همین شرایطشروع میكند به تسلیت خاطردادن به امام.
آینده اینجا كعبه اهل خلوص خواهد بود. زینب برای امام زینالعابدینروایتمیكند.
روز دوازدهم (محرّم) اسرا با طبل و شیپور وارد كوفه شدند و سرهای مقدس را بهاستقبال آنها بردند. در یك موقع خاصی زینب موقعیت را تشخیص میدهد و اشاره كرد،عبارت تاریخ این است: «وَقد او مات الی الناس ان اسكتوا فارتدّت الانفاس و سكنتالاجراس؛ یعنی در آن هیاهو و قلقله كه اگر هلهله میكردند صدایش به جایی نمیرسید،گویی نفسها در سینه حبس شد و صدای زنگها و هیاهو خاموش شد، مركبها همایستادند.» در كوفه 20 سال پیش علی خلیفه بود. هنوز در میان مردم خطبه خواندن علیضرب المثل بود. راوی گوید: گویی علی زنده شده و سخن او از دهان زینب میریزد.
زینب در كوفه خطبهای قرائت نمود: «ای اهل كوفه قبیح باد روهای شما، چه پیشآمد شما را كه از نصرت حسین دست برداشتید تا اینكه او را شهید كردید و اموال او راغارت كردید؟ اف بر شما، آیا میدانید خون طاهری را ریختید و كسی را كشتید كه بهتر ازهمه جهانیان بود؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند كه به زودی جزا خواهید شد به آتشیكه خاموش شدنی ندارد. من تا زنده هستم بر برادرم میگریم و بعد از این، چشمهایم بهاشكی كه چون سیل جاری به صورت متراكم میباشد، خشك نخواهد شد.» سپس بانگبر اهل كوفه زد: «صدقه بر ما اهل بیت روا نیست. ای اهل كوفه مردان شما، مردان ما رامیكشند و زنان شما بر ما گریه میكنند. فردای قیامت خداوند متعال میان ما و شما حكمخواهد فرمود».
این سخنان كه با عبارتهای شیوا از دلی سوخته برمیآید، همه را دگرگون كرد بهگونهای كه شنوندگان دستها را بر دهان نهاده و دریغ میخوردند. واكنش مردم كوفهچنان بود كه راوی میگوید: به خدا قسم مردم كوفه را در آن روز دیدم كه بهت زده اشكمیریختند و از شدت اندوه، دستها را بر دهان گرفته و انگشتان خود را میگزیدند.
ویژگیهای زینب در ماجرای كربلا بسیار است. مهمترین ویژگیهای او رامیتوان در سه موضوع زیر خلاصه نمود:
1ـ تا برادرش امام حسین بود، یگانه حامی او بود و بعد از او از حجت خدا امامسجاد، حمایت كرد و در چندین مورد نگذاشت او را به قتل برسانند و خود را سپر او كرد.
2ـ او سرپرست یتیمان و بانوان بیسرپرست بود و تا آخرین لحظه از آنها حمایتكرد. حتی جیره آب خود را برای كودكان میگذاشت و در عین حال نماز شبشتركنمیشد.
3ـ او پیامآور خون شهیدان بود. در كوفه و شام و مدینه و و هرجایی كه فرصت بهدست میآورد از شهیدان و آرمانهای مقدس آنها میگفت و هدف قیام امام حسین رامشخص میكرد و مردم را بیدار مینمود. خطبه غرّای او در كوفه و شام عجیب صدا كرد.یزید را به لرزه انداخت و او را با كوبندهترین مطالب در برابر جمعیت محكوم ساخت، بهطوری كه او در ظاهر اظهار پشیمانی كرد و جنایت را بر گردن عبیدالله بن زیادمیانداخت.
نتیجه
با بررسیهایی مختصر در تاریخ عاشورا، میتوان گفت كه در این نهضت عظیمهرچند یزیدیان ، سپاه امام حسین (ع) را به قتل رساندند، ولی تا این مرحله فقط نیمی ازنقشه امام حسین اجرا شده بود و نیم دیگر آن، تبلیغ روی واقعه عاشورا و رسوایی دستگاهاُموی بود.
این وظیفه مهم و خطیر را چه كسانی باید انجام میدادند، جز بازماندگان كاروانسیدالشهدا بازماندگانی كه اكثر آنها اطفال و زنان بودند. گرچه این زنان از ابتدا كههمسران و فرزندان عزیز خود را تشویق به جهاد در برابر سپاه كفر و حمایت از مولای خودمیكردند و از همان هنگام كه از مجروحان جنگ پرستاری و دلجویی میكردند و به آنهادر جهت ادامه نبرد علیه باطل نیرو و روحیه میدادند، در این نهضت نقش داشتند.
بعد از واقعه عاشورا، اسیران با زبان گویا و نافذ خود و با شرح وقایع و مصیبتهایكربلا، رسوایی بزرگی برای خاندان بنی امیه به بار آوردند! تبلیغاتی كه بزرگ بانوی كربلا،زینب3 روی واقعه عاشورا با خطابههای آتشین خود انجام میداد، موجی از خشم ونفرت به سوی دودمان اموی سرازیر میساخت و افكار مردم را آماده انقلاب مینمود.
جاودانگی عاشورا، پس از چهارده قرن حاصل كار همین بانوان بازمانده بود كهنگذاشتند این واقعه در صحرای خشك و سوزان كربلا دفن شود و فراموش شود ویا از یادبرود. زیرا «تاریخ كربلا یك تاریخ مذكر ـ مؤنث است. حادثهای كه مرد و زن هردو در آننقش داشتهاند ولی مرد در مدار خودش و زن در مدار خودش.»
انقلاب اسلامی مردم ایران نیز نمونه همان نهضت عاشورا بود كه زنان فداكاربسیاری در آن نقش داشتند. از این رو پس از پیروزی انقلاب یكی از وظایف زنان جامعهاین است كه با الگوگیری از زینب و رشادتهای او و سایر بانوان كربلا، همواره یگانهحامی انقلاب و خونهای شهدا باشند و عزت و افتخاری را كه حاصل خون هزاران شهیدپیرو امام حسین میباشد، قدر بدانند و حفظ نمایند.
منابع:
1ـ الفبای فكری امام حسین، محمدرضا صالحی كرمانی ، چاپ مشعل
آزادی، 1351، تهران.
2ـ امام حسین آفتاب انقلاب اسلامی ، محمد محمدی اشتهاردی ، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی ، 1376.
3ـ حماسه حسینی ، ج1 ، مرتضی مطهری ، انتشارات صدرا ، 1379.
4ـ حماسه حسینی ، ج3 ، مرتضی مطهری ، انتشارات صدرا ، 1375.
5ـ جامعترین مقتل موضوعی به زبان فارسی ، محمد بن سلیمان تنكابنی ، دفتر نشر معارف اسلامی قم.
6ـ ره توشه راهیان نور (متون آموزشی طرح هجرت / 23) ، مركز آموزش مبلغین،
انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی ، سال 1378.
7ـ زنان قهرمان ، ج2 ، احمد بهشتی ، انتشارات آیین جعفری ، 1368.
8ـ زنان نامدار در قرآن، حدیث و تاریخ ، ج2 ، احمد بهشتی ، انتشارات سازمان
تبلیغات اسلامی ، 1368.
9ـ زنان نمونه ، علی شیرازی ، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی ، 1378.
10ـ قیام حق ، محمد علی شرقی ، ج1 ، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم،1368.
11ـ ویژهنامه گلستان قرآن ، دوره جدید، شماره 60 ، ویژه نامه نمایشگاه حضرت
سیدالشهدا.
12ـ فرهنگ عاشورا ، جواد محدثی ، انتشارات معروف ، 1374.
منبع : مجمع جهانی اهل البیت