او با تمام آینه هایش طلوع کرد اینجا میان دشت نمازی فراهم است باید کنار قامت این نخل های سبز بزمی فراهم است بیا همرکاب شو ای عشق های ساده مرا هم رها کنید
وقتی که عشق پیش دو پایش خضوع کرد
اینجا به پای آب فراتی رکوع کرد
مردانه ایستاد و به غایت خشوع کرد
عشقی مقدر است که باید شروع کرد
وقت است تا به یک دل خونین رجوع کرد
منبع : مهدی تقی نژاد