فارسی
سه شنبه 06 شهريور 1403 - الثلاثاء 20 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

از شقاوت به سعادت‏

صاحب تفسير فاتحة الكتاب كه يكى از مهم‏ترين كتاب‏هاى عرفانى و علمى است و به قلم يكى از دانشمندان پس از عصر «فيض كاشانى» رحمه الله نوشته شده روايت مى‏كند:
از شقاوت به سعادت‏

«در بنى اسرائيل عابدى بود دامن انقطاع از صحبت خلق درچيده و سر عزلت در گريبان خلوت كشيده بود. چندان رقم طاعت و بندگى در اوراق اوقاتش ثبت كرده بود كه فرشتگان آسمان ها او را دوست گرفتند و جبرئيل كه محرم اسرار پرده وحى بود در آرزومندى زيارت و ديدار او از حضرت حق درخواست نزول از دايره افلاك به مركز خاك نمود. فرمان رسيد: در لوح محفوظ نگر تا نامش را كجا بينى.

جبرئيل نظر كرد نام عابد را مرقوم در دفتر تيره بختان ديد. از نقشبندى قضا شگفت زده شد. عنان عزيمت از ديدار وى باز كشيد و گفت: الهى، كسى را در برابر حكم تو طاقت نيست و مشاهده اين شگفتى ها را قوت و نيرو نمى باشد.

خطاب رسيد: چون آرزوى ديدن وى را داشتى و مدتى بود كه دانه اين هوس در مزرعه دل مى كاشتى اكنون به ديدار او برو و از آنچه ديدى وى را آگاه كن.

جبرئيل در صومعه عابد فرود آمد، او را با تنى ضعيف و بدنى نحيف ديد، دل از شعله شوق سوخته و سينه از آتش محبّت افروخته، گاهى قنديل وار پيش محراب طاعت سوزناك ايستاده و زمانى سجّادوار از روى فروتنى به خاك تضرّع و زارى افتاده.

جبرئيل بر وى سلام كرد و گفت: اى عابد، خود را به زحمت مينداز، كه نام تو در لوح محفوظ داخل صحيفه تيره بختان است.

عابد پس از شنيدن اين خبر چون گلبرگ تازه كه از وزش نسيم سحرى شكفته شود، لب خندان كرد و چون بلبل خوش نوا كه در مشاهده گل رعنا نغمه شادى سرايد زبان به گفتن «الحمد للَّه» به حركت آورد.

جبرئيل گفت: اى پير فقير، با چنين خبر دلسوز و پيام غم اندوز تو را ناله «انّا للَّه» بايد كرد نعره «الحمد للَّه» ميزنى؟، تعزيت و تسليت روزگار خود مى بايد داشت، نشانه تهنيت و مسرّت اظهار مى كنى!!

پير گفت: از اين سخن درگذر كه من بنده ام و او مولا، بنده را با خواهش مولا خواهشى نباشد و در پيش ارادت او ارادتى نماند، هرچه خواهد كند، زمام اختيار در قبضه قدرت اوست، هرجا خواهد ببرد، عنان اقتدار در كف مشيّت اوست هرچه خواهد كند، «الحمد للَّه» اگر او را براى رفتن به بهشت نمى شايم، بارى براى هيمه دوزخ به كار آيم!

جبرئيل را از حالت عابد رقت و گريستن آمد، به همان حال به مقام خود بازگشت. فرمان حق رسيد در لوح نگر تا ببينى كه نقاش «يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشَاءُ وَ يُثْبِتُ» چه نقش انگيخته و صورتگر «وَيَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ» چه رنگ ريخته؟

جبرئيل نظر كرد نام عابد را در ديوان نيك بختان ديد. وى را حيرت دست داد، عرضه داشت: الهى، در اين قضيه چه سرّى است و در تبديل و تغيير مُجرمى به مَحرمى چه حكمت است؟

جواب آمد: اى امين اسرار وحى و اى مهبط انوار امر و نهى، چون عابد را از آن حال خبر كردى نناليد و پيشانى جزع بر زمين نماليد، بلكه قدم در كوى صبر گذاشت و به حكم قضاى من رضا داد، كلمه «الحمد للَّه» بر زبان راند و مرا به جميع محامد خواند، كرم و رحمتم اقتضا كرد كه به بركت گفتار «الحمد للَّه» نامش را از گروه تيره بختان زدودم و در زمره نيك بختان ثبت كردم».


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

عالم یهودی و اعتراف به درستی راه علی(ع)
باران رحمت
امام مجتبى(ع) و اهتمام به امور مسلمين
ثعلبة بن حاطب‏
اجابت خدا
توبه‏ى مرد نبّاش‏
اگر لقاء مرا دوست دارى‏
پند گرفتن از راهزن
داستان جوان گناهكار
اینان اولياى حقند

بیشترین بازدید این مجموعه

پند گرفتن از راهزن
باران رحمت
حکایت دزدی که با یاد خدا عاقبت بخیر شد
داستان شگفت انگيز سعد بن معاذ
توبه‏ى مرد نبّاش‏
حکایت ثعلبة بن حاطب‏
بلال حبشى‏
ثعلبة بن حاطب‏
عالم یهودی و اعتراف به درستی راه علی(ع)
پناه بردن حضرت سيّدالشهدا(ع) به حضرت عباس(ع)

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^