يكى از كسانى كه پروردگار در قرآن از او نام برده ابو لهب، عموى پيغمبر، است كه وصف او در سوره مسد آمده است. خداوند در پايان اين سوره درباره او مى فرمايد:
«ما أغنى عنه ماله و ما كسب».
ثروتش و آنچه از امكانات به دست آورد چيزى از عذاب خدا راكه در دنيا عذاب استيصال است از او دفع نكرد.
يعنى ثروتش نتوانست ذره اى از گرفتارى هايى كه پروردگار برايش درست كرده بود را حل كند و جريمه خدا را از او دفع نمايد. زيرا ثروت ابزار است؛ انسان ها ابزار هستند؛ اشياء ابزار هستند، و هيچ چيز در اين عالم از خود استقلالى ندارد تا كارى بتواند انجام دهد. اگر پروردگار اجازه بدهد، آتش مى سوزاند، در غير اين صورت، كوهى از آتش نيز ابراهيم را نمى سوزاند. ماجراى حضرت يونس نمونه اى ديگر است. زيرا اگر انسان را در مكانى قرار دهند كه هواى مناسب نداشته باشد، مى ميرد؛ ولى خداوند يونس را در شكم ماهى حفظ مى كند و او نه از نبود هوا مى ميرد و نه در معده نهنگ همراه غذاهاى ديگر هضم مى شود، بلكه از آن جا زنده بيرون مى آيد.
آرى، هيچ كس و هيچ چيز در اين عالم به استقلال قدرتى ندارد و همه قدرت ها و تاثيرها در دست با كفايت اوست. ازاين رو، گاهى به فردى مريض گران ترين و مفيدترين داروها را مى دهند و او مى ميرد، و گاه به كسى كه مرضش سخت تر از اوست ارزان ترين دوا را مى خورانند و او خوب مى شود. زيرا درمان واقعى متعلق به دارو نيست، متاثر از اجازه پروردگار است. اگر او اجازه بدهد، دوا اثرش را در بدن شخص مى گذارد، ولى اگر اجازه ندهد، بدن فرد دوا را دفع مى كند و اثرى از آن نمى پذيرد.
منبع : پایگاه عرفان