فارسی
دوشنبه 05 آذر 1403 - الاثنين 22 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

انسان‏هاى مخلصِ خدا دارالشفاى بندگان‏

 

در مدينه، إسحاق مؤتمن، پسر امام جعفر صادق عليه السلام، نفيسه، نوه امام مجتبى عليه السلام، دختر حسن بن زيد را به همسرى برگزيد. بعد از ازدواج، زندگى آن ها را به مصر كشاند. نفيسه بانويى بزرگوار و داراى ثروتى فراوان بود و به همه مردم، جذامى ها، زمين گيرها و بيماران احسان مى كرد. او عابد و زاهد بود. نفيسه با دستانش قبرش را كنده بود و پيوسته در آن قبر مى رفت و نماز مى خواند. او توانست در اين قبر شش هزار بار قرآن را ختم كند. اين بانو در حال احتضار هم روزه بود. از او خواستند كه روزه اش را افطار كند. او پاسخ داد: چگونه اين كار انجام دهم، در حالى كه سى سال از خداى متعال مى خواهم در حال روزه با او ديدار كنم. سپس شروع به خواندن سوره انعام كرد و همين كه به آيه صد و بيست و هفتم: لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِيُّهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «1» رسيد، جان را به جان آفرين تسليم كرد. شبى كه اين بانو از دنيا رفت، شوهرش مصمّم بود كه جناز او را به مدينه ببرد تا در بقيع دفن كند. مردم مصر به محض اين كه از اين تصميم اسحاق آگاه شدند، دور خانه اش ريختند و گفتند: ما نمى گذاريم كه شما حتى تار مويى از او را به مدينه ببرى. اين بدن را بايد در همين جا دفن كنيد؛ چون ما گرفتارى زيادى داريم و بايد به خاك قبر اين خانم توسّل پيدا كنيم. اسحاق گفت: من بايد اين دختر را در كنار پدرانش دفن كنم و فردا صبح هم اين جنازه را مى برم. شبى كه جنازه نفيسه هنوز در اتاق بود، پسر امام صادق عليه السلام پيغمبر اكرم صلّى الله عليه و آله و سلّم را در خواب ديد كه به او مى گويد با مردم مصر در نفيسه معارضه نكن؛ زيرا به بركت وجود او بر مردم مصر بركت نازل مى شود.

كسانى كه تا به حال در عمره رجبيه به مصر رفته اند، مى دانند بارگاه ايشان در مصر چقدر فوق العاده هست. در كشور مصر و در شهر قاهره، هنوز هم اهل تسنن در مشكلات غير قابل حل خود فقط يكبار كه به اين خانم مراجعه مى كنند، مشكلشان رفع مى شود.

تو دست افشانى جان را چه دانى؟ تو شور اين نمكدان را چه دانى؟

تو را با اطلس و مخمل بود كار قماش گلعذاران را چه دانى؟

صائب

اين افراد بندگان خدا بودند كه چنين شدند. عبد؛ يعنى كسى كه به طور كامل تحت اختيار خداست و در برابر، خدا هم به طور كامل عالم را تحت اختيار آنان قرار مى دهد. اين عبد است. انسان كه با بندگان خدا برخورد مى كند، نفس، نگاه و فكر كردن آن ها، او را به حركت وامى دارد و منقلب مى كند، چرا؟ چون آنان به انقلاب دهنده عالم وابسته هستند؛ وابسته به الله هستند؛ وابسته به اسماءالحسنى هستند؛ موجود فى الله و بالله و الى الله و من الله هستند. خداوند متعال با تكيه بر اين نوع از آيات، ما را دعوت مى كند تا ما هم بتوانيم به درجات عالى برسيم.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

فرار از جهنم به سوى بهشت‏
نيكى‏هاى فراموش شده
وجود خود را ميزان بين خود و ديگران قرار بدهيد
روزه، گوهر گران‌بهای ملکوت
کرج مسجد حضرت معصومه دهه دوم صفر 94 سخنرانی سوم
پاداش هاجر و اسماعيل عليهما السلام، داشتن مزار ...
تواضع و آثار آن - جلسه جهارم - (متن کامل + عناوین)
شجرۀ طیبه در پرتو استقامت در سرزمین تکلیف
تهران/ حسینیهٔ هدایت/ دههٔ اول محرّم/ ...
پرهيز از ناسپاسى در كنار نعمت‏

بیشترین بازدید این مجموعه

فرار از جهنم به سوى بهشت‏
دعاهاى صحيفه، چراغ هدايت بعد از حادثه كربلا
ادب مومنان در روز قيامت
هدف خلقت از زبان امام على عليه السلام‏
درخواست همسر عمران از خدا
سِرِّ نديدن مرده خود در خواب‏
وجود خود را ميزان بين خود و ديگران قرار بدهيد
ارزشها و لغزشهاى نفس - جلسه چهارم – (متن کامل + ...
آخرت آباد و راحتیِ جان دادن
آرزوهای متضاد کافرین و مؤمنین

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^