فارسی
دوشنبه 05 آذر 1403 - الاثنين 22 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

حكمت در سير الى اللّه‏

آنچه حضرت معشوق از حدود و قيود بر موجوديتم قرار داده، اولًا عين دوستى و محبت حضرت او به من بوده، ثانياً اين حدود و قيود فقط و فقط در جهت رشد و كمال من است كه به عشق او از هر قيدى با توجه به عمل به دستورهاى حضرت او رها شوم به منزلى از كمال رسيده ام.

آنان كه حدود و قيود را نسبت به خود صحيح نمى دانند و از اين طريق تصور مى كنند عالم ملكوت به آنان بى مهرى كرده، دلالت بر جهل كامل آنان نسبت به حقايق امور است.

اگر با ديده دل و بصيرت قلبى به حدود و قيود نظر شود، معلوم مى گردد كه تمام آن عين محبت محبوب به محب است و محب را لازم است نسبت به تمام عنايات مولا، گرچه سخت ترين تلخى ها و مصائب باشد شكر وافر كند.

سعدالدين فرغانى در اين زمينه در توضيح دو سه بيت ابن فارض مى گويد:

پس من شكر تمام بسيار مى گويم حضرت معشوق را كه حال آن است كه هيچ دشمنى از پيش با من نكرده است، به داشتن من مدتى در مقام حجابيت و حضرت معشوق نيز عطا مى دهد مرا نيكويى، از جهت راستى و درستى و ثبات من در محبت.

من شكر مى گويم حضرت معشوق را بر اين مددى كه نفس مرا اكنون مى دهد، به سرايت حكم وحدت و عدالت در او، تا مرا نصيحت مى كند به حضرت او و بر تهاونم تقريع و ملامت مى كند.

و چون حال آن است كه معشوق پيش از اين مدتى مرا در حجاب و قيد مراتب داشت، تا نفس من به صورت كثرت و نقايص پيدا شد و آن در نظر وحدت به حكم غلبه او بر احكام كثرت نسبى، عين ابعاد و اضلال بود و از اين جهت ناملايم مى نمود و به صورت دشمنى پيدا مى بود، چون به اين حضرت جمع وجودى و وحدت حقيقى و كثرت نسبى او متحقق شدم و از اينجا نظر كردم، آن جمله صور كثرت كه آن گاه در مراتب به صفت نقص ظاهر بودند، اكنون همه را اينجا به صورت كمال ظاهر ديدم، چه آن جمله صور كثرت و انحرافات در اين شهود مقام جمعى در بايست بودند از جهت كمال احاطت و پيدايى، لاجرم اكنونم معلوم شد كه آن اقامت معشوق نفس مرا در حال حجاب و قيد مراتب دشمنى نبوده است از او در حق من، بلكه آن را عين دوستى يافتم، چه مدد و مكمل من بودند.

پس بر آن اقامتش شكر بسيار مى گويم و چون اين كمالات مذكور همه به حضرت معشوق و كمال پيدايى او عايد بودند و حصول و ظهور اين نظر كمال نيز سبب اتحاد مذكور بود و اتحاد ثمره صدق و ثبات من بود در محبت و صبر بر مقامات شدايد او و علامت صدق من در محبت اين شكر بسيار است كه مى گويم بر آن نعمت، اقامت مرا در مراتب و رؤيت آن نعمت، لاجرم حضرت معشوق نيز به حكم وعده:

 [لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ ] .

اگر سپاس گزارى كنيد، قطعاً [نعمتِ ] خود را بر شما مى افزايم.

مرا به مزيد بِرّ و انعام از جهت آن مخصوص گردانيد و اين اذن رجوع باز به مقام تفرقه كه مستلزم كمالات بسيار است، به جهت ارشاد طالبان و تحقق به مقام تمكين و الهام بخشيدن، تا به شرائط و آداب ارشاد تمام قيام نمايم، از جمله آن انعام وبر است.

و از آداب ارشاد يكى آن است كه: اينك من به آن قيام مى نمايم و اول درس مسترشد آن ذكر مجاهدت و تحقق به مقامات و ثمرات آن بر وجهى كلى اجمالى تقديم كنم، تا هم سبب تسهل تجرع مرارات ناكامى هاى سالك شود، در سلوك راه فنا و تحقق به آن و هم موجب مزيد انبعاث و قوت داعيه او گردد در آن، چه سير و سلوك عبارت از راه فنا رفتن است.

زيرا كه آدمى در مبدأ ظهور در اين نشئات عنصرى به نعت فعال لما يريدى و مباشرت تصرفات و ظهور به صفات كثرت منحرف، قولًا و فعلًا منعوت مى باشد و به اين سبب از عالم وحدت و عدالت دور مى افتد.

پس اولًا: شريعت كه معين و مبين حكم وحدت و عدالت است فى جميع الحركات قولًا و فعلًا و ميزان آن به فناى بعضى از آن اوصاف متكثر منحرف بر وى حكم مى كند و به وحدت و عدالتش دلالت مى فرمايد.

و ثانياً: طريقت به حكم ارادت، به قيود زيادت مقيدش مى گرداند، تا بعضى از آنچه شريعت به حل و اباحت آن با او مسامحت مى كرد، طريقت در آن مسامحت بر وى در بندد و به ترك و فناى افعال مباح و حلال نيز بر وى حكم كند، چنان كه صديق اكبر ولى اللّه الاعظم، اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود كه:

إنّى لَادَعُ سَبعين باباً مِنَ الْحَلالِ مَخافَةً أنْ أقَعَ فِى الْحَرامِ .

هفتاد باب از حلال را رها مى كنم، از ترس آن كه در حرام افتم!!

و اين طريق فنا را منازل و مقامات بسيار است جامع ايشان دو مقام كلى است كه مشتمل بر باقى آيد.

يكى: تسويه و آن رجوع است از كثرت اقوال و افعال و تصرفات متكثر و ظهور به صفات منحرف، به وحدت و عدالت به حكم تعيين شريعت و طريقت و عزم تحقق به حقايق اسلام و ايمان.

و دوّم: مقام زهد است و آن ترك و عدم تطلع و التفات است به هر چه رقم خلقيت و غيريت بر آن كشيده است. اوّلًا از جواهر و اعراض دنيوى و هر خطى كه بدان متعلق است- و ثانياً از نعيم و حظوظ و لذات اخروى. جواهرها و اعراض ها، با توجه و التجا در هر چه از اين ها عند الضروره بدو محتاج شود به موجد و خالق اشيا.

و آخرين مقام زهد، مقام فقر است كه خالى بودن است قلباً و قالباً و نظراً و همت از هر چه جز حق باشد و باقى مقامات ديگر چون تسليم و محاسبه و مراقبه و تفويض و توكل و مثل ها در اين دو مقام كلى مذكور مندرجند.

چه نيكوست چشم از هر چيزى برداريم و محبت از هر شيئى قطع كنيم، همه چيز را با خدا ببينيم و هر چيزى را براى او بخواهيم، به وادى معرفت قدم نهيم و در مقام تحصيل عشق او برآييم كه جز اين طريق سعادت دارين قابل كسب نيست.

عمر را بيهوده صرف نكنيم و نقد ايام مفت از دست ننهيم، بازيگرى نكنيم و سرگرم تحصيل آنچه منفعت ندارد نشويم، از عبادت و طاعت و خلوص و استقامت دور نيفتيم و راهى جز راه خدا نرويم كه بيراهه رفتن جز ضرر و خسارت محصولى ندارد.

حكيم نكته سنج، نظامى گنجوى از باب نصيحت گويد:

اين چه زبان اين چه زبان دانى است

 

گفته و ناگفته پشيمانى است

نقد غريبى و جهان شهرتست

 

نقد جهان يك به يك از بهر توست

با همه چون خاك زمين پست باش

 

وز همه چون باد تهى دست باش

يك درم است آنچه بدان بنده اى

 

يك نفس است آنچه بدان زنده اى

حكم چو بر عاقبت انديشى است

 

محتشمى بنده درويشى است

حجله همان است كه عذراش بست

 

بزم همان است كه وامق نشست

حجله و بزم اينك تنها شده

 

وامقش افتاده و عذرا شده

صحبت گيتى كه تمنا كند

 

با كه وفا كرده كه با ما كند

     

 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

عبادت برتر
مجالس علم‏
ملائكه و هدايت
تفسیر حکیم (جلد4)
انتشارجدید متن سخنرانی استاد انصاریان در 26 جلد
جدائى سبب قبولى توبه
تسلیم بودن شرط بنده‏گیست
پاسخ‌های تلخ و تاریخی به دعوت سیدالشهدا(ع)
لوح فشرده «مجموعه آثار مکتوب استاد انصاریان» در ...
خوف ممدوح

بیشترین بازدید این مجموعه

هدف از بعثت پیامبران
تسلیم بودن شرط بنده‏گیست
نفس و هفت مرحله آن
خوف ممدوح
خوف از عذاب گناهان در قرآن
نعمت خواب
چشم پوشى از آنچه سود دنيايى و آخرتى ندارد
سخنراني مهم استاد انصاريان در روز شهادت حضرت ...
مجالس علم‏
عظمت حج و ثواب آن‏

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^