فارسی
پنجشنبه 08 آذر 1403 - الخميس 25 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

ذلت و مسكنت، پادشاهى و مكنت‏

 

در حكايات الصالحين آمده: مردى بود بنام عيسى بن زادان، مجلس وعظ و نصيحت و موعظه و ارشاد داشت، و پيره زنى بود بنام مسكينة الطفاوّيه كه پيوسته ملازم مجلس او بود، و شركت در آن را رها نمى كرد، يك دو نوبت از حضور پيره زن خبرى نشد، واعظ گفت: آن پيره زن كجاست؟ گفتند: بيمار است، چون از كرسى وعظ به زير آمد گفت: به عيادتش برويم، با جماعتى به عيادت او حاضر شد، چون ببالينش نشست او را در حال جان كندن ديد، به حالش گريست در حالى كه پيره زن لب مى جنبانيد و چيزى مى گفت، گوش به نزديك لبش برد، شنيد مى گويد: كار كردم عمر به سر آمد، رنج بردم به ميوه نشست، دوست جستم خبر آمد واعظ گفت پيره زن آگاه است و مى داند كه كجا مى رود آنگاه نفسى چند برآورد و جان بداد، عيسى بن زادان به كارش قيام كرد و او را دفن نمود.

چون شب درآمد و بخفت او را در عالم رؤيا ديد كه تاج كرامت بر سر نهاده و حلّه هاى بهشت پوشيده تبختر كنان به او گفت: اى مسكينه اين توئى؟ گفت: آرى ولى دقت كن تا مرا از اين پس مسكينه نخوانى كه:

«ذهبت المسكنة و جاءت الممكلة:»

درويشى و مسكنت به پايان رسيد و از خيمه حياتم رخت بر بست و پادشاهى و سرافرازى آمد.

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

افشاگرى شجاعانه طِرِمّاح عليه باطل‏
حکایتی از ابوالفتوح رازی
تخفیف عذاب بخاطر دل سوزی به اقوامش!
داستان شگفت‏انگيز حاتم اصمّ‏
تائب ، اهل بهشت است
داستان شگفت‏‌انگيز حاتم اصم‏
جوان پرهیزکار و بیدار
توبه جوانی که خیاط زنانه بود
حضرت موسى عليه‏السلام و نماز
دو كرامت از جابر جعفى

بیشترین بازدید این مجموعه

طلبه‌ای که به لوسترهای حرم امیرالمؤمنین(ع) ...
جوان پرهیزکار و بیدار
داستانى آموزنده درباره آبرودارى
داستانى عجيب در حسد
داستان قارون و ثروتش
چند داستان عجيب در مسئله توبه‏
گردنبند با برکت حضرت زهرا(س)
حکایت خدمت به پدر و مادر
براى علم او نقطه منتها نيست‏
رفتار امام حسين (ع) با معلم فرزندش‏

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^