در باب دعا آمده: زمان داود قحطى شديدى مردم را احاطه كرد، سختى و مضيقه مردم را در رنج و اندوه قرار داد، سه نفر از علماى خود را انتخاب كردند تا به بيابان رفته براى آنان طلب باران كنند، آنان به صحرا رفتند و در مقام مناجات برآمدند، يكى از آنان گفت: خداوندا تو در تورات خود نازل كردى:
«ان نعفو عمن ظلمنا»
اين كه ما ستمكاران بر خود را مورد عفو و بخشش قرار دهيم، خداوندا ما بر خود ستم كرديم، پس ما را ببخش و از ما گذشت كن.
دومى گفت: خدايا تو در توراتت نازل فرمودى كه:
«ان نعتق ارقاءنا»
ما بردگان خود را آزاد كنيم، خداوندا ما بردگان توايم پس ما را آزاد كن.
سومى گفت: خداوندا تو در توراتت نازل نمودى كه:
«ان لا تردو المساكين اذا وقفوا ببابكم:»
تهيدستان و از كارافتادگان را چون به درگاهتان ايستادند و درخواست كمك كردند دست خالى بر مگردانيد، خداوندا اكنون ما مساكين و نيازمندان، ايستاده در پيشگاه حضرتت هستيم دعاى ما را بر مگردان، در نتيجه اين راز و نياز خالص، و دعاى با آداب و شرايط باران بر قوم داود نازل شد.
منبع : پایگاه عرفان