فارسی
دوشنبه 05 آذر 1403 - الاثنين 22 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

تلاش اهل كتاب براى باز گرداندن مسلمانان به كفر

تابناكى و درخشش اسلام، و حقايق استوار و حكيمانه اش قوانين فطرى و واقعيات عقلى اش، هدايت گرى همه جانبه قرآنش، سخنان سازنده و دستورات روح پرور و تربيت كننده پيامبرش، موعظه ها و نصيحت هاى سودمندش، دعوتش به خير دنيا و آخرت، و مايه هاى سعادت بخش و نوارانى اش، سبب شد كه اهل خرد و انصاف با همه وجود و از عمق قلب و جان آن را بپذيرند، و در همه جهات زندگى بكار گيرند و قدمى ثابت و محكم و غير قابل لغزش نسبت به اين فرهنگ الهى و مقدس پيدا كنند چنان كه از اضافه ايمان به ضمير جمع كم استفاده مى شود مِنْ بَعْدِ إِيمانِكُمْ و از بركت اين ايمان استوار به حقايق الهيه و معارف ملكوتيه از چاه ضلالت و گمراهى درآيند، و به منطقه نور باطن و علم و آگاهى و معرفت و كرامت وارد شوند و ذلت شرك گرائى را به عزت توحيد و يكتا پرستى تبديل كنند، و سلطه خطرناك فرهنگ جاهليت را كه محصولى جز اسارت عقل و جان و نابود كردن فطرت ندارد، به آزادى عقل از خرافات، و نجات نفس از هوا و هوس و تقويت فطرت، و ايجاد زمينه براى رشد و كمال و تربيت صحيح تغيير دهند، و از سرمايه پر مايه وحى، و هدايت گرى عقل كل، خاتم رسل براى رسيدن به اوج انسانيت و قله كرامت بهره مند گردند.

اين عاقلان منصف در سايه نور ايمان و پذيرش اسلام و اعتقاد به حقايق، و دلدادگى به نبوت پيامبر عظيم الشأن درهائى از علوم و معارف را به روى خود گشوده ديدند، و راه رسيدن به ملكوت را مفتوح مشاهده كردند، و دل را از زنگ شرك و بت پرستى پاك يافته و آن را آئينه تجلى توحيد و معرفت به قيامت ملاحظه نمودند، و دانستند و يقين كردند كه با كمك اسلام و يارى ايمان مى توانند از همه موانع راه انسانيت عبور كرده و به فلاح و رستگارى برسند و درآينده نزديك به پيروزى هاى چشم گير ظاهرى و باطنى و مادى و معنوى دست يابند، از اين جهت هر چه بيشتر روى دل متوجه اين فرهنگ ناب نمودند، و با قلب و جان به حفظ آن برخاستند، و در عرصه گاه عبادت حق و خدمت به خلق اقامت كردند، و تنها نه خود را به حقايق آن آراستند بلكه به تبليغ اين آئين الهى اقدام نموده و براى اضافه كردن نيرو به فرهنگ حضرت حق به كوششى زايدالوصف برخاستند، تا جائى كه بسيارى از يهود و نصارى و به تعبير قرآن اهل كتاب از پديد آمدن نيروئى استوار و پايدار و مردان و زنانى خود ساخته و تربيت شده، و مؤمن و نيكوكار و معتقد و درست كار نسبت به وضع خود و هوا و هوسشان و فرهنگ منحط و تحريف شدشان، و رياست مادى و سلطه شيطانى شان بر توده عوام خود، كه تكيه گاه و نيروى ظلم و جناياتشان بودند، و در اسارت آنان به سر مى بردند ترسيدند، و براى حفظ ميدان آمال و آرزوها و شهواتشان، با شور و نشاط و ميل و رغبت و حرص شديد در مقام برآمدند كه با وسوسه اندازى و فتنه گرى و ايجاد زمينه و تبليغات سوء و مكر و حيله اهل ايمان را قدم به قدم از نظر روحى و عملى به وضعى برسانند كه نهايتاً سر از كفر درآورده و از توحيد و ايمان به قيامت و اعتقاد به پيامبر تهى گردند و همانند خودشان به ذلت ضلالت دچار آيند، و به خسارت بنشينند، و از فيوضات الهيه محروم گردند و اين همه نبود مگر از آتش حسادتى كه چون اخلاقى ذاتى از درونشان شعله مى كشيد و عزت و كرامت اسلاميان را بخاطر اين حسد برنمى تافتند و چشم ديدن اين همه ارزش ها را بر مسلمانان مؤمن نداشتند، غافل از اين كه مؤمنان واقعى كه با چشم دل حقيقت را ديده اند، و به بارگاه ربوبى راه يافته اند، و عزت انسانى را لمس كرده، و مزه حقيقت را چشيده اند گول فتنه گرى دشمنان و وسوسه هاى شيطانى آنان را نمى خورند و دست از اسلام برنمى دارند، و قرآن و نبوت و حقايق الهيه را با چيزى معامله نمى كنند كه حرف «لَوْ» كه امتناع را مى رساند اين واقعيات است لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمانِكُمْ،

اهل كتاب با خيال باطل خود، و انديشه منحرفشان در اين نقشه شوم بودند مؤمنان را گرچه يهودى و نصرانى نشوند تابع خود سازند و ايمان آنان را كه موجب عزت و استقلالشان بود از آنان بگيرند و آن قدرتمندان با كرامت را به ذلت و ناتوانى بنشانند، آن سبك مغزان دون پايه اين رغبت و علاقه اى كه براى باز گرداندن اهل ايمان به كفرنشان مى دادند نه بخاطر اين بود كه به برترى آئين خود عقيده داشتند و نه به سبب اين كه فرهنگ خود را حق مى دانستند، بلكه عامل اين جنايت هولناك و عمل خطرناك و تبليغ سوء براى برگرداندن اهل ايمان به كفر كه بدترين نوع تبليغ است خودپرستى و خودخواهى و به انگيزه حسدى بود كه از بدترين حالات روانى است كه از درونشان شعله مى كشيد و مى خواستند با اين آتش خرمن ايمان اهل خدا را بسوزانند و از وجودشان خاكسترى متعفن چون وجود خود به وجود آورند.

در شأن نزول اين آيه در تفاسير آمده: گروهى از متعصبان اهل كتاب، پس از واقعه احد كه به ظاهر شكستى به مسلمانان رسيد به عمار ياسر و حذيفه يمانى گفتند اگر پيامبر شما حق بود نبايد اين شكست به شما برسد، شما روى از او بگردانيد و اعتقاد به وى را رها كنيد كه براى شما جدا شدن از پيامبر بهتر است، عمار به آنان گفت شما درباره شكستن عهد و نقض پيمان چه نظرى داريد؟ گفتند شكستن عهد كارى بس سنگين و گناهى بزرگ است، عمار گفت: ما با خداى متعال عهد كرده ايم كه هرگز به محمد كافر نشويم دشمنان گفتند اين مرد صابى شد يعنى آئين پدران و گذشتگانش را رها كرد و به آئين جديد گرويد، عمار در پاسخ آن ياوه گويان سبك مغز گفت:

«اما انا فقد رضيت بالله ربا و بالاسلام دينا و بمحمد نبيا و بعلى اماما و بالقرآن كتابا و بالكعبة قبله و بالمؤمنين اخوانا:»

بدانيد كه من به حضرت الله به عنوان پروردگارم و به اسلام در جهت دينم و به محمد از نظر پيامبرم و به على براى امام بودنم و به قرآن محض كتابم و به كعبه به عنوان قبله ام و به اهل ايمان به عنوان برادرانم راضى و خوشنودم.

سپس نزد پيامبر آمدند و آن حضرت را از اين جريان خبر دادند، پيامبر بر آنان ثنا گفت و فرمود:

«اصبتما الخير و افلحتما:»

به خير رسيديد و رستگارى و فلاح يافتيد.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

شخصیت بی‌نظیر حضرت ابوالفضل (ع)
حسن خلق ، قوى ترين جاذبه
مهر و محبت
ایمان به غیب
علت گرفتاری ما چیست؟
متوقف و متحرک
علی تنهاست بر مومن، امیر اول و آخر
رسیدن به مقام انسانیت
حرف مردم را زود باور نکن
علت‏هاى اعراض از حق‏

بیشترین بازدید این مجموعه

ایمان به غیب
برزخ
حسن خلق ، قوى ترين جاذبه
بذل خالصانه جان در راه خدا
تهجّد و عبادت نيمه شب‏
حضرت ام البنین سلام الله علیها
مهر و محبت
علت گرفتاری ما چیست؟
نفرین امام هادی(ع)
شخصیت بی‌نظیر حضرت ابوالفضل (ع)

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^