در « تفسير كشف الأسرار » عالمى بزرگوار برايم حكايت كرد ، به دستور فضيل عياض راه قافله اى را زدند و بار و بنه آنان را تخليه كردند ، ثروتى سنگين و مُكنتى فراوان با قافله بود كه فراوانى ثروت فضيل و دستيارانش را بسيار خوشحال كرد ، دستياران در حال بررسى به پارچه اى گره خورده در ميان بار و بنه برخوردند ، گره از آن گشودند بر صفحه اى آية الكرسى نوشته شده بود و در كنار آيات اين دعا كه خدايا ! از بركت آية الكرسى بار و بنه ما را از دستبرد فضيل و نوچه هايش حفظ فرما .فضيل فرمان داد : همه مال اهل قافله را به آنان باز گردانيد و دينارى از آنان را دست نزنيد كه ما دزد كالاييم نه دزد عقيده و ايمان ، صاحب اين اموال به اعتقاد اينكه آية الكرسى اموالش را در حفظ خدا قرار مى دهد آية الكرسى را در بار و بنه اش نهاده ، اگر ما اين اموال را ببريم عقيده يك نفر را به قرآن دزديده ايم و اين ضربه اى است كه قابل جبران نيست.او يك بار ديگر بنا به نقل « تذكرة الأولياء » عطار به يك آيه ديگر قرآن آيه شريفه :أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللهِ . . . .آيا براى اهل ايمان وقت آن نرسيده كه دل هايشان براى ياد خدا و و قرآنى كه نازل شده نرم و فروتن شود ؟ . . .ادب كرد و همين ادب سبب نجات و هدايت او شد و پس از هدايت يافتن تبديل به عارفى كم نظير گشت !
منبع : برگرفته از کتاب جلوه های رحمت الهی استاد حسین انصاریان