يقوب عزيز كه داراى مقام نبوت، و پدرى دلسوز و مهربان نسبت به فرزندانش بود، هم چون جدّ بزرگوارش ابراهيم دغدغهاى عجيب دربارة با سرنوشت دينى فرزندانش داشت، و با اين كه همه فرزندان در زمان حيات پدر از آئين توحيد، و رسم بندگى نسبت به خداى يگانه بهرهمند بودند، ولى براى پس از مرگش ترس سنگينى از خطر انحراف نسل از توحيد و عبادت بر پايه داشت لذا در نفسهاى پايانياش از فرزندانش پرسيد پس از من چه چيزى را عبادت ميكنيد، همه پاسخ دادند: خداى تو و پدرانت ابراهيم و اسماعيل و اسحاق را كه خداى يگانه است عبادت مى كنيم، قطعاً نسبت به فرمان ها و احكام او تسليم هستيم.
از گفتگوى يعقوب با فرزندانش استفاده مى شود كه بخش اعظم نگرانى يعقوب از خطر انحراف از توحيد عبادى بوده نه فقط ترس از انحراف اعتقادى، زيرا خطر انحراف از توحيد عبادى چنان كه جريانات تاريخ امت ها نشان مى دهد از ديگر انحرافات دينى بيشتر بوده است.
نكته ديگرى كه از آيه شريفه استفاده مى شود اين است كه فرزندان يعقوب عمويش اسماعيل را در كنار پدران يعقوب، اسحاق و ابراهيم به نام پدر مى خواندند و اين رسمى در ميان آنان بود كه بعد از آنان به عرب منتقل شد، روى اين حساب، آيات و روايات و تفاسيرى كه از آذر بت تراش كه عموى ابراهيم بوده تعبير به اب «پدر» نموده اند امرى دور از واقعيت و عرف محاوره اى در ميان گذشتگان نيست، و بر همين اساس است كه بايد در گفتارها و نوشته ها از اين كه پدر قهرمان توحيد را بت پرست معرفى كرد جداً پرهيز داشت.
منبع : پایگاه عرفان