منابع مقاله:
کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد چهارم
نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان
مسأله گسترش جهان حقيقتى است كه قرآن مجيد بدان اشاره كرده است:
وَالسَّماءَ بَنَيْناها بِأيْيْدٍ وَإنّا لَمُوسِعُونَ» «1»
و آسمان را به قدرت ونيرو بنا كرديم و ما [همواره ] وسعت دهنده ايم.
آرى، حضرت حق آسمان ها را آفريده و دائماً گسترش مى دهد. علم امروز مى گويد:
نه تنها كره زمين بر اثر جذب مواد آسمانى تدريجاً فربه و سنگين تر مى شود، بلكه آسمان ها نيز در گسترشند، يعنى ستارگانى كه در يك كهكشان قرار دارند به سرعت از مركز كهكشان دور مى شوند، حتى سرعت اين گسترش را در بسيارى از مواقع اندازه گيرى كرده اند.
در كتاب «مرزهاى نجوم» نوشته فرد هويل، مى خوانيم:
تندترين سرعت عقب نشينى كرات كه تا كنون اندازه گيرى شده نزديك به 66 هزار كيلومتر در ثانيه است!
كهكشان هاى دورتر در نظر ما به اندازه اى كم نورند كه اندازه گيرى سرعت آنها به سبب عدم نور كافى دشوار است. تصويرهايى كه از آسمان برداشته شده آشكارا اين كشف مهم را نشان مى دهد كه فاصله اين كهكشان ها بسيار سريعتر از كهكشان هاى نزديك افزايش مى يابد.
نامبرده سپس به بررسى اين سرعت در كهكشان هاى ابرسنبله، واكليل و شجاع و غير آن پرداخته و بعد از محاسبه سرعت هاى عجيب و سرسام آورى را در اين مسأله ارائه مى دهد.
جان آلدر مى گويد:
جديدترين و دقيق ترين اندازه گيرى ها در طول امواجى كه از ستارگان پخش مى شود، پرده از روى يك حقيقت عجيب و حيرت آور برداشته، يعنى نشان داده است، مجموعه ستارگانى كه جهان از آنها تشكيل مى يابد پيوسته با سرعتى زياد از يك مركز دور مى شوند و هر قدر فاصله آنها از اين مركز بيشتر باشد، بر سرعت سير آنها افزوده مى گردد. مثل اين است كه زمانى كليه ستارگان در اين مركز مجتمع بوده اند و بعد از آن از هم پاشيده و مجموعه ستارگان بزرگى از آنها جدا و به سرعت به هر طرف روانه مى شوند. دانشمندان از اين موضوع چنين استفاده كرده اند كه جهان داراى نقطه شروعى بوده است.
ژرژ گاموف در كتاب «آفرينش جهان» در اين زمينه چنين مى گويد:
فضاى جهان كه از ميلياردها كهكشان تشكيل يافته در يك حالت انبساط سريع است. حقيقت اين است كه جهان ما در حال سكون نيست بلكه انبساط آن مسلّم است.
پى بردن به اين كه جهان ما در حال انبساط است كليد اصلى را براى گنجينه معمّاى جهان شناسى مهيّا مى كند، زيرا اگر اكنون جهان در حال انبساط باشد لازم مى آيد كه زمانى در حال انقباض بسيار شديدى بوده است.
جالب توجه اين كه تعبير به إنّا لَمُوسِعُونَ (ما گسترش دهندگانيم) با استفاده از جمله اسميّه و اسم فاعل، دليل بر تداوم اين موضوع است و نشان مى دهد كه اين گسترش همواره وجود داشته و همچنان ادامه دارد و اين درست همان چيزى است كه امروز به آن رسيده اند كه تمام كرات آسمانى و كهكشان ها در آغاز در مركز واحدى جمع بوده سپس انفجارى عظيم و بى نهايت وحشتناك در آن رخ داده و به دنبال آن اجزاى جهان متلاشى شده و به صورت كرات درآمده و به سرعت در حالت عقب نشينى و توسعه است.» «2»
موحّدان كه به ليل و نهار ساخته اند |
به ياد زلف و رخ آن نگار ساخته اند |
|
به هيچ حيله در آغوش در نمى آيى |
مگر تو را از نسيم بهار ساخته اند |
|
ز لاله زار تجلّى ستاره سوختگان |
چو لاله با جگر داغدار ساخته اند |
|
گشاده اند جگر تشنگان دهان طمع |
ز بس عقيق تو را آبدار ساخته اند |
|
به وصل زلف و رخ او رسيدن آسان نيست |
كليد گنج ز دندان مار ساخته اند |
|
به رنگ شبنم و گل بر زمين نمى مانند |
كسان كه آينه را بى غبار ساخته اند |
|
كمند همّت ما نيست نارسا چون موج |
محيط عشق تو را بى كنار ساخته اند |
|
چراغ زنده دلى را كه چشم بد مرساد |
نصيب صائب شب زنده دار ساخته اند |
|
(صائب تبريزى)
خلقت آسمان ها و زمين در قرآن
وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» «3»
و او كسى است كه آسمان ها و زمين را در شش روز آفريد، در حالى كه تخت فرمانروايى اش بر آب [كه زيربناى حيات است ] قرار داشت، تا شما را بيازمايد كه كدام يك نيكوكارتريد؟
كانَ اللّهُ وَلَمْ يَكُنْ مَعَهُ شَىْ ءٌ. «4»
در آغاز به جز خداوند يكتا هيچ كس و هيچ چيز نبود.
فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا» «5»
پس آنها را در دو روز به صورت هفت آسمان به انجام رسانيد [و محكم و استوار ساخت ]، و در هر آسمانى كار آن را وحى كرد.
اين كه ماده و مصالح ساختمان آسمان ها چگونه پديد آمد و آفرينش آنها به چه ترتيب صورت گرفت، جز آفريدگار بى همتا كسى را بر آن آگاهى نيست، چنانكه قرآن مى فرمايد:
ما أَشْهَدتُّهُمْ خَلْقَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنفُسِهِمْ» «6»
من ابليس و نسلش را در آفرينش آسمان ها و [در پديد آوردن ]، زمين و در آفرينش خودشان شاهد و گواه نگرفتم [تا ياريم دهند]؛ و من گمراه كنندگان را يار و مددكار خود نگرفته ام.
خلقت در كلام دانشمندان
دانشمندان امروز نيز به اين حقيقت اعتراف دارند، چنانكه جان ففر مى گويد:
مسأله پيدايش ماده، اصولًا مسأله اى است كه بيرون از قلمرو تحقيقات و تفكّرات ثمر بخش است. بايستى ماده را مفروض و موجود پنداشت و از آنجا جريان آفرينش كاينات را تعقيب كرد.
آنچه از نظرات قرآن و دانشمندان محقّق است، اين مصالح عبارت بودند از ذرّات دود و گاز كه در فضا سرگردان، اما چنان پراكنده بودند كه به ندرت به يكديگر بر مى خوردند.
ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّماءِ وَهِيَ دُخَانٌ» «7»
آن گاه آهنگ آفرينش آسمان كرد، در حالى كه به صورت دود بود.
سِرجيمس جينز دانشمند فلك شناس مى گويد:
ماده كون از گازهايى كه در فضا انتشار دارد آغاز گشته و از تراكم اين گازها، سديم (مه رقيق) پديد آمده است.
دكتر گاموف استاد طبيعى دانشگاه واشنگتن مى نويسد:
جهان در ابتداى پيدايش مملوّ از گازهايى بوده كه در هوا پراكنده بوده است. اين گازها از نظر تراكم و درجه حرارت به حدّى است كه تصور آن براى ما امكان پذير نيست.
به هر جهت آفريدگار متعال طى دو دوره از اين گازها آسمان هاى هفتگانه را بنا نهاد:
فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فى يَومَيْنِ» «8»
پس آنها را در دو روز به صورت هفت آسمان به انجام رسانيد [و محكم و استوار ساخت ].
و نقشه بناى اين هفت آسمان را به صورت هفت طبقه يكى بر فراز ديگرى ترسيم فرمود:
أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِبَاقاً» «9»
آيا ندانسته ايد كه خدا هفت آسمان را چگونه بر فراز يكديگر آفريد؟
هفت آسمان محكم كه هيچ گونه رخوت و سستى در آن راه ندارد:
وَبَنَيْنا فَوْقَكُمْ سَبْعاً شِداداً» «10»
و بر فرازتان هفت آسمان استوار بنا نهاديم.
و به وسيله ستون هاى نامريى كه امروزه از آنها به نيروى جاذبه عمومى تعبير مى شود كرات آسمانى را استوار گرداند:
خَلَقَ السَّمواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها» «11»
آسمان ها را بدون ستون هايى كه آنها را ببينند، آفريده.
و از آيات قيامت بر مى آيد كه هيچ يك از اين آسمان ها به ديگرى راه ندارند، و تنها در روز رستاخيز گشوده و مفتوح مى گردند:
وَفُتِحَتِ السَّماءُ فَكانَتْ أبواباً» «12»
و آسمان گشوده مى شود، پس به صورت درهايى درمى آيد.
آنگاه خداوند با آفرينش ستارگان به تزيين و چراغانى آسمان پايين كه آسمان دنياى ما و نزديكترين آسمان به ماست پرداخت:
وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنيا بِمَصابيحَ» «13»
همانا ما آسمان دنيا را با چراغ هايى آراستيم.
إنّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنيا بِزينَةٍ الْكَواكِبِ» «14»
همانا ما آسمان دنيا را به زيور ستارگان آراستيم.
بدين ترتيب كه ميليون ها ذرّه گاز و دود به شكل ابرهاى عظيم به دور هم گرد آمدند ... توده هاى ابر، ذرّات را به سوى مركز جذب مى كرد، و بالأخره توده انبوه ابر جمع مى گشت و ذرّات آن به يكديگر نزديك مى شد. اين ذرّات كه به يكديگر اصطكاك پيدا مى نمود توليد گرما مى كرد و گاهى در مركز ابر، گرما چنان شدّت مى يافت كه توده را به تابش مى افكند و فضاى تاريك را روشن مى ساخت، سرانجام ميليونها توده ابر به صورت ستاره درآمدند و از آن پس در جهان تاريك، نور پديدار گشت و آسمان پايين چراغانى گرديد.
در بيابان بى پايان فضا ابرى بى شكل و بى هيچ گونه تشخّص در همه جا به طور يكنواخت پخش شده بود، ذرّات مادّه به هم برمى خوردند و با يكديگر تركيب مى شدند. ابر به دريايى متلاطم و خروشانى از گاز مبدّل مى گشت و شروع به چرخيدن مى نمود.
اين درياى دود و گاز همچنان مى چرخيد و مى غرّيد و مى خروشيد و تلاطم نامرئى خيز آبها و شكستن امواج نامرئى كه هر يك به بزرگى اقليمى بود در دل اين دريا طغيان برمى انگيخت ... موجها به هم مى خوردند و بر هم مى لغزيدند و در دل هم فرو مى رفتند و به هم مى آميختند.
در ميان اين درياى جوشان طرحى مارپيچى از اثر چرخش مادّه دوّارى پيدا گرديد. اين صفحه مدوّر و پهن با ميانى برآمده و بازوانى كه آهسته آهسته شكل مى گرفت، در سپيده دم بزرگ گيتى به پيدايش گراييد. اين شكل مارپيچى كه آن را «كهكشان راه شيرى» مى نامند، مادّه خورشيد و منظومه شمسى و زمين ما در يكى از بازوان آن قرار داشت:
وَجَعَلَ الْقَمَرَ فيهِنَّ نُوراً وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً» «15»
و ماه را در ميان آنها روشنى بخش، و خورشيد را چراغ فروزان قرار داد.
در يكى از بازوان كهكشان راه شيرى، طوفانى پرآشوب پديد آمد و جريان تند گازها آنها را به چرخش درآورد و همچنان كه مى چرخيد به شكل فرفره اى پهن و عظيم درآمد و پاره هاى نورانى بر گرد آن روان گشتند.
اين فرفره بزرگ در اين كهكشان عظيم، همچنان مى چرخيد تا اين كه كم كم گازها به مركز آن كشيده شد و در آنجا به صورت گوى عظيم و فروزانى تراكم يافت و سرانجام اين گوى فروزان خورشيد گرديد.
آنگاه پاره هاى گاز و غبارى كه گرداگرد خورشيد را هاله وار فرا گرفته بود از هم پاشيد، و هر پاره اى از آن به صورت گردابى درآمد. هر گرداب مسيرى جداگانه داشت و در آن مسير به دور خورشيد مى گرديد. برخى نزديك به خورشيد و بعضى از خورشيد دور بودند.
در گرداب هاى نزديك خورشيد، گرما و در گرداب هاى دوردست سرما حكومت مى كرد. در هر گرداب ذرّات گاز و غبار پيوسته در گردش بود. از برخى ذرّات گاز بخار آب پديد مى آمد و مانند شبنم به روى ذرّات غبار مى نشست و چون ذرّات غبار به هم مى رسيدند، رطوبت شبنم آنها را به يكديگر مى چسبانيد و گاهى نيز به شكل پاره هاى يخ زده آب و گل در مى آمدند.
در هر گرداب ميليون ها از اين پاره ها در گردش بودند. نيروى جاذبه آنها را به سوى يكديگر مى كشيد. اين پاره ها به هم مى پيوستند و توده هاى بزرگتر مى ساختند و گوى عظيم و چرخانى پديد مى آوردند. اين گوى عظيم با نيروى جاذبه اى كه داشت پاره هاى پيرامون خود را به سوى خود مى كشيد و روز به روز بزرگتر مى شد و سرانجام اين گوى، زمين شد.
و بعد ساير سيّارات نيز از گرداب ها پديد آمدند. هر سيّاره در مسير خود، بر گرد خورشيد مى گرديد. عطارد از همه به خورشيد نزديكتر بود و پس از آن زهره، زمين و مرّيخ بودند.
در آن سوى مرّيخ سيّاره هاى عظيم مشترى، زحل، اورانوس و نپتون به دور خورشيد گردش داشتند و بسى دورتر از نپتون سيّاره پلوتون بود.» «16» راستى، چه بساط شگفت انگيزى و چه جهان اعجاب آورى است! كسى را آن حد نيست كه به عظمت مخلوقات پى برد، تا چه رسد به بزرگى و عظمت حضرت خالق!
هم كوى تو از جهان برون است |
هم وصف تو از بيان برون است |
|
اندر ره تو كسى قدم زد |
كاو را قدم از جهان برون است |
|
طاقِ درِ ساكنان كويت |
از قبه آسمان برون است |
|
در كون و مكانت مى نجويم |
كان حضرت از اين و آن برون است |
|
خرگاه جلالت از دو عالم |
چون خيمه عاشقان برون است |
|
بى بهره ز عشق تو چو دشمن |
از زمره دوستان برون است |
|
دنياطلب اندر اين حرم نيست |
سگ از پى استخوان برون است |
|
(سيف فرغانى)
______________________________
(1)- ذاريات (51): 47.
(2)- تفسير نمونه: 22/ 372، ذيل آيه 47 سوره ذاريات.
(3)- هود (11): 7.
(4)- بحار الأنوار: 54/ 234؛ مصباح الأنس: 78، حديث 3.
(5)- فصّلت (41): 12.
(6)- كهف (18): 51.
(7)- فصّلت (41): 11.
(8)- فصّلت (41): 12.
(9)- نوح (71): 15.
(10)- نبأ (78): 12.
(11)- لقمان (31): 10.
(12)- نبأ (78): 19.
(13)- ملك (62): 5.
(14)- صافّات (37): 6.
(15)- نوح (71): 16.
(16)- گذشته و آينده جهان: 19.
منبع : پایگاه عرفان