فارسی
جمعه 02 آذر 1403 - الجمعة 19 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

حكايتى در اطاعت حق‏


داستانى آموزنده به اين مضمون در كتاب هاى عرفانى نوشته اند:

پادشاهى در راه شكار در حالى كه وزيرش او را همراهى مى كرد، ديوانه اى را ديد كه سگى را پهلوى خود بسته و با او خوش و خرم نشسته.

به وزيرش گفت: بيا لختى با ديوانه دل خوش كنيم. وزير گفت: اى پادشاه! اين مرد از اطوارش پيداست ديوانه است، ممكن است به ساحت شاهى جسارت ورزد و اين از شأن سلطنت به دور است!

شاه گفت: باكى نيست، نزديك ديوانه شدند. شاه گفت: اى مرد! اين سگ بهتر است يا تو؟

ديوانه جواب داد: اين سگ هرگز از فرمان من بيرون نيست، پس شاه و گدا اگر از حضرت حق اطاعت كنند، از سگ بهترند، وگرنه سگ از هر دو آن ها بهتر!

 [فلو خلق الله عزوجل ضعف ما خلق من العوالم اضعافا مضاعفة على سرمد الابد لكان عنده سواء كفروا به باجمعهم به او و حدوه ]

اگر بر سبيل فرض، خداوند بزرگ در اطوار زمان تا انقراض عالم چند برابر آنچه آفريده، عالم ها بيافريند و همه مشرك و كافر باشند، به وجود مقدس او نقصان راه نيابد و براى ذات و صفات او فرقى نكند و اگر همه مسلم و مؤمن باشند و در كمال اطاعت و انقياد زندگى كنند به هيچ وجه نفعى و كمالى براى حضرت او حاصل نگردد، چرا كه هر چه كمال اوست و به جنابش لايق است براى او حاصل است و قوه و تحصيل و انتظار نقص است و هيچ كدام لايق او نيست كه او از صفات نقيصه منزه و پاك است.


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

بشارت آخرتى‏
من راهب نيستم‏
كدام بنده مخلص ؟
گفتگوى حضرت سجّاد عليه السلام با جابر در مسئله ...
حكايتى از رمى جمرات‏
به امید کرم
من از آن عمل توبه كردم‏
به وقت سه گناه‏
حكايتى در عبرت‏
عبادت‏هاى خلاف دستور حق‏

بیشترین بازدید این مجموعه

توبه شقیق بلخی
كدام بنده مخلص ؟
حكايت گرگان و كرمان‏
گردنبند با برکت حضرت زهرا(س)
حکایتی از تب سوزنده
داستان شگفت انگيز سعد بن معاذ
حکایت خدمت به پدر و مادر
من راهب نيستم‏
بشارت آخرتى‏
اى خليفه! راه تنگ نبود كه بر تو گشاد گردانم!

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^